مقدمه نوسازی سامانه های بانکی

هواپیمایی را در نظر بگیرید که در آسمان حرکت می کند و لاجرم باید مداوما بر سرعت خود بیافزاید حال ضروری ایجاب کرده که بازسازی یا حتی از نو طراحی شود؟

آیا چنین امکانی مقدور است. در بادی امر پاسخ منفی است اما از سوی دیگر اگر گریزی از این گزیر نباشد چه باید کرد. در چنین شرایطی چه مسیرهایی پیش روی استراتزیستها و طراحان فرایند پرواز هواپیما وجود  خواهد داشت:

نکته راهبردی

نکته مهم ، دارای  اولویت ، محدودیت  اصلی  و در عین حال مزیت آن است که هواپیما در حال حاضر به مسیر خود ادامه می دهد و مسافران نیز خدمات مورد نیاز را کما بیش دریافت می کنند و امکان توقف نیز مقدور نیست.

در حالی که برنامه ریزان می دانند این شرایط ماندگار نیست به نظر می رسد یه راه پیش روی انان باشد:

  1. حفظ سیستم  کهنه و پذیرش پرداخت هزینه های سنیگین تعمیرات مداوم: این مسیر می تواند در پیش گرفته شود اما: اولا همواره سیستم قدیمی است و ضریب خطر بالاست.ب- هزینه تعمیرات و نگهداری مدام فزونی میگیرد 3- سرمایه گذاری ها ماندگاری ندارد و  در جایی سرمایه گذاری شده که ارزش ذاتی زیادی ندارد چرا که تکنولوژی  ها قدیمی است.
  2. نوسازی و بازسازی به صورت توامان: مسیر دوم نوسازی بخشهای ضروری  و بهسازی بخشهایی است که امکان بهبود و ارتقا وجود دارد. این مسیر از این جهت مقدور است که در فاز اول سامانه هایی که ضروری است را جداگانه از نو طراحی  و آزمایش کرده و سپس عملیاتی شود
  3. نوسازی کل سامانه ها: این مسیر نیز می توان تا حدی در دستور کار قرار گیرد اما تجربه های جهانی نشان می دهد تا زمانی که مشتری از خدمات الکترونیک یک بانک رضایت نسبی را دارد بانک ریسک تغییر را نمی پذیرد.

مسیر بهینه

هر یک از سه مسیر بالا معایب و مزیت های  خود را دارد اما استراتژیست آینده نگر احتمالا مسیر دوم را تحت شرایط زیر بر می گزیند:

الف : ترسیم تصویر کلان(پلان) نرم افزاری و سخت افزاری از شبکه بانکی و اینکه اکنون چه وضعیتی را سپری می کنیم.

ب: بررسی اینکه آینده بانکداری به کدام سمت پیش می رود.

ج: فاصله ما با شرایط مطلوب چقدر است و در چند سال می توان این فاصله را به حداقل کاهش داد و اساسا فاصله منطقی یک کشور در حال توسعه با کشورهای پیشرفته چقدر باید باشد. البته در گام بعدی می توان پیشرو هم بود.

پوست اندازی سازمان

پس از ترسیم تصویر کلان مطالعه ظرفیتهای موجود بخصوص از بعد دراختیار داشتن سازمان چابکی که مامور نوسازی باشد شاید مهمترین اصل است. به تعبیر دیگر با یک ساختار سازمانی قدیمی و کند حتی اگر بیشترین سرمایه های مالی و انسانی را در اختیار داشته باشیم  امکان نوسازی میسر نیست و شاید مهمترین نقطه و گلوگاه در کشورهای در حال توسعه همین بخش باشد. بر همین اساس در گام اول پوست اندازی سازمانهای موجود به سمت سازمان چابک باید در دستور کار قرار گیرد. تغییر ساختارها متناسب با نقش های مورد نیاز از جمله اولویت های این چابک سازی خواهد بود.

درک درست از محدودیت ها  

در گام بعد از چابک سازی فاز برنامه ریزی بر اساس اولیت هاو محدودیت هاست. شاید شناخت محدودیت ها مهمترین بخش ممکن در چنین شرایطی باشد. اغلب مدیران در کشورهای در حال توسعه پیش از اینکه محدودیت ها را به درستی مطالعه و درک کنند جذب برنامه ها و ایده های خود می شوند و این مسئله یکی از دلایل شکست طرح ها یا  دست کم کاهش اثر بخشی فرایندهاو اقدامات می شود.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

4  +  4  =