شبکه پرداخت در آستانه پوست اندازی/ جایگاه پُل در پازل سامانه های پرداخت
در گفتگوی اختصاصی با داود محمد بیگی تشریح شد؛
شبکه پرداخت کشور هم اکنون به عنوان کلیدی ترین عنصر مبادلات محسوب می شود و شاید در هیچ نقطه از زمان شبکه پرداخت تا بدین حد در معرض ریسک قرار نداشته است. برای مدیریت ریسک بهتر، باید فرآیند کارت به کارت در کشور با حساب به حساب جایگزین شود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، شبکه پرداخت کشور در بزنگاه تاریخی خاصی قرار گرفته است. در حالی که انحرافات گذشته در ظاهر لاینحل بنظر می رسد؛ اما تیم جدید در معاونت فناوری های بانک مرکزی با کمک بازوی فناوری این بانک یعنی شرکت خدمات انفورماتیک در تلاش اند تا مقدمات اصلاح مسیرهای پرریسک مثل کارت به کارت را فراهم آورند. یکی از سامانه هایی که به این کار کمک می کند پیاده سازی سامانه پل یا پرداخت لحظه ای مبتنی بر حساب به حساب است. در گفتگو با داود محمد بیگی، مدیر اداره نظام های پرداخت بانک مرکزی علاوه بر سامانه های حاکمیتی پرداخت مبتنی بر حساب و مبتنی بر کارت، آینده این حوزه و نحوه عملکرد پل مرور شده است.
* لطفاً تاریخچه پرداخت را به صورت خیلی کوتاه مرور کنید شما نسل دوم مدیران نظام پرداخت محسوب میشوید طبعاً این مرور میتواند زوایای متفاوتی را نشان دهد.
اوایل دهه 90 استقبال از خریدهای کارتی در فروشگاهها باعث شد تا با رشد گسترده تعداد کارتها در شبکه پرداخت کشور مواجه شویم و به همین تناسب شاهد توسعه سریع شبکه پرداخت و ظهور شرکتها و کسب و کارهاي متنوع در اين حوزه بوديم. ورود شرکتهای psp و ظهور شاپرک و ايجاد فضاي رقابتي براي جذب سهم بيشتري از بازار براي شرکتها که در حال استقلال و جدا شدن از بانکها بودند موجب گسترش بيشتر بازار شد و نتيجه آن اين شد که عملاً مردم برای خرید (در حال حاضر حدود ۶۰ درصد تراکنشهای کارتی به حوزه خرید مربوط است) کمتر از اسکناس استفاده کردند؛ البته تزریق کمتر اسکناس از سوی بانک مرکزی نيز بيتأثير نبود؛ ولي واقعيت اين است که تقاضا هم براي اسکناس وجود نداشت؛ به این ترتیب کاهش حجم اسکناس نسبت به کل نقدینگی، افزایش سپردههای مردم در بانکها و افزایش درگاههای پذیرش و تعداد کارتهای صادره در اختیار مردم و تغيير رفتار و ذائقة مردم، همگی عواملی شدند تا شبکه پرداخت کشور رشد تصاعدی یابد.
البته اين رشد و گسترش، بدون چالش هم نبود با افزايش تعداد تراکنشها به تدريج مشکلات کسب و کاري و مدلهاي درآمدي خودنمايي کردند؛ از طرف ديگر به دليل عدم گسترش امنيت و ايمني کافي حداقل متناسب با توسعه در نيمه دوم دهة 90 شاهد بروز مشکلات ناشي از آن بوديم. بخش عمدهای از فعالیتهای چند سال اخير معطوف به اصلاح مدلهای امنیت و کسب و کار بود؛ از جمله اصلاح نظام کارمزد که تقربياً از سالهاي 96 و 97 مباحث آن جديتر شد؛ اگرچه تجربه نا موفقي در سال 93 را داشتيم و همچنين افزايش تقلب و برداشتهاي غير مجاز از کارت که از سال 96 نرخ رشد آن افزايش يافت. تمرکز و اعتماد بيش از حد به ابزار کارت و رمز دوم و شايد عدم اطلاعرساني کافي نسبت به مخاطرات آن و نداشتن الگوهاي رفتاري مشخص براي مشتريان نه در سطح ملي و نه در سطح بانکها و شرکتهاي پرداخت و نداشتن سيستمها و الگوهاي اعتبارسنجي و مديريت ريسک همگي از عواملي بودند که طي دو سال اخير مشکلات متعددي براي شبکه پرداخت و بانکي کشور ايجاد کردهاند.
* لطفاً بر اکوسیستم پرداخت (شامل پرداختهای مبتنی بر کارت و مبتنی بر حساب) طی دو دهه بیشتر تمرکز کنید مایلم تصویر کلی از وضع موجود به خوانندگان ارائه شود. منظورم از اکوسیستم پرداخت آن است که سامانههای پرداخت در یک گفتمان تعاملی درونی و بیرونی با ذینفعان به ویژه مردم متناسب با نیاز زمان، ایدهپردازی، تولید و توسعه پیدا کرده و بالغ شدهاند و در نتیجه اکوسیستم پرداخت به یک موجودیت زنده و پویا با اجزاء قابل تشخیص بدل شده است.
همانطور که گفتید، پرداخت در دو بخش پرداختهای مبتنی بر حساب و پرداختهای مبتنی بر کارت طبقهبندی میشود. در حوزة پرداختهای مبتنی بر حساب، ابزارها عمدتاً مبتنی بر حوالههای بانکی هستند؛ مانند ساتنا و پایا یا ابزاری مانند چک. مبدأ و مقصد تراکنشهاي حسابي شماره شباي بانکي است.
به منظور انجام حوالههاي ساتنا، پایا و کارسازي چکهاي بينبانکي بايد از زيرساختهاي متمرکز تحت نظارت بانک مرکزي استفاده کرد؛ البته مشتريان صرفاً با بانک خود در تعامل هستند و طبيعتاً زيرساختهاي بانکي دور از چشم مشتري تمامي تعاملات و ارتباطات را مديريت و راهبري ميکنند. با توجه با اينکه تراکنشهاي بينبانکي در اين سه حوزه نيازمند تسويه بين بانکي است؛ يعني بايد پول از يک بانک به بانک ديگر منتقل شود حتماً بايد تراکنش از بانک مرکزي به عنوان تسويهگر عبور کند که در نتيجه بانک مرکزي بر تراکنشهای بانکی در این سه حوزه اشراف کامل دارد.
* منظورتان از اشراف کامل چیست؟
ارکان اصلی بانکداری مرکزی نوین را میتوان به دو دسته حفظ ارزش پول و تسهیل گردش پول طبقهبندی کرد.
سیستمهای پرداخت و تسویه یکی از وظایف تسهیل گردش پول در جامعه است که بانک مرکزی به منظور ارائه بسترهای ارتباطی بین بانکی و همچنین اعمال وظایف نظارتی خود بر گردش وجوه کشور، سامانههای ملی پرداخت را طراحی و پیادهسازی کرده است كه خون اقتصاد (پول) را به بخشهاي مختلف آن ميرسانند.
واقعيت اين است که اگر مشتري بخواهد از حساب خود در يک بانک به حساب مشتري ديگري در همان بانک پولي واريز کند اين تراکنشها درونبانکي تلقي ميشوند و عمدتاً نظارت بر اين تراکنشها توسط خود بانک و ارائه گزارشات نظارتي به بانک مرکزي صورت ميگيرد. انجام نظارت پيشيني بر اين دسته از تراکنشها توسط بانک مرکزي ممکن نيست و فقط توسط بانک امکانپذير است؛ اما در تراکنشهاي بين بانکي بانک مرکزي امکان نظارت پيشيني و پسيني را به صورت کامل در اختيار دارد.
* صیاد کجا قرار میگیرد؟
صیاد یکی از ماژولهای ارزشافزوده سامانة چکاوک است؛ به این شکل که متقاضیان قبل از دریافت دسته چک توسط بانک، اعتبارسنجی میشوند از این نظر که آیا چک برگشتی یا تسهیلات غیر جاری دارند یا خیر. این کنترلها به صورت متمرکز صورت میگیرند. قبل از سال 96 انجام این کنترلها توسط بانکها انجام ميشد و برخي بانکها به صورت متمرکز و برخي در شعب و به صورت توزيعشده اين کار را انجام ميدادند و نتيجه اينکه ممکن بود روابط بعضاً ضوابط را متأثر کند به این ترتیب در شبکه بانکی کشور یکنواختی وجود نداشت. بانک مرکزی در سال ۹۵ و ۹۶ به این نتیجه رسید که برای گسترش اعتماد و اعتبار چک، اين ابزار صرفاً در اختیار اشخاصی قرار گيرد که چک برگشتی و تسهیلات غیر جاری ندارند و این کنترل را در سامانه صیاد انجام میدهد. خوشبختانه آمار چکهاي برگشتي، هم از نظر تعدادي و هم از نظر مبلغي کاهش قابل توجهي داشته است؛ اگر ذهنم درست ياري کند آمار تعدادي در سال 96 حدود 14 درصد بود که در سال 98 به حدود 9 درصد کاهش يافت.
* بر اساس آنچه بیان کردید سه ضلع مثلث پرداخت مبتنی بر حساب، ساتنا، پایا و چکاوک هستند. پایا برای پرداختهای خرد، ساتنا برای حسابهای ارقام بالا و چکاوک هم به حوزه چک و حواله مربوط است. آیا این مثلث انتظارات لازم را برای مردم برآورده کرده است؟
پایا مختص تراکنشهای مبتنی بر حساب با رقم کمتر از ۵۰ میلیون تومان است. مشتری با این ابزار میتواند از یک حساب به حساب دیگری در یک روز کمتر از 50 میلیون تومان پول منتقل کند. ساتنا مختص تراکنشهای بالای ۱۵ میلیون تومان است و پول، برخط انتقال مییابد؛ البته منظور از برخط این است که معمولاً در حد نیم ساعت تا چهل دقیقه پول از مبدأ به مقصد انتقال مییابد؛ بين ارقام ۱۵ تا ۵۰ میلیون تومان مشتري مختار است از ساتنا يا پايا استفاده کند. چکاوک هم برای چکهای بین بانکی است که پس از کلر از طریق سامانة چکاوک پردازش میشوند.
در عین حال تمامی تراکنشهای پایا و چکاوک در پایان هر روز در ساتنا تسویه میشوند؛ به تعبیر دیگر وقتی تراکنش پایا یا چک بین بانکی دارید انتقال پول بین دو بانک انجام میپذیرد. تمام مبادلات پولي بين بانکي در ساتنا تسویه میشوند. در پایان هر روز از تراکنشهای پایا و چکاوک لیست تسویه تهيه ميشود که بر اساس آن مشخص شود چه بانکی بدهکار و چه بانکی بستانکار است تمامي بانکها نزد بانک مرکزی حساب تسويه ريالي دارند و بر اساس اسناد تسويه از حسابهای بانکهای بدهکار برداشت و به حساب بانک بستانکار واریز میشود؛ بر اساس اینکه تعاملات مالی اینها در سامانههای مختلف منجر به بدهکاری یا بستانکاری آن بانک شده باشد.
سؤالاتی که ممکن است برای مردم پیش بیاید اینکه این پولها کجا میمانند؟ چرا دیر تسویه میشوند؟ چرا همان لحظه از حساب برداشت میشوند؛ ولی چند ساعت بعد به بانک مقصد واریز میشوند؟ بر اساس مقررات بانک مرکزی در تراکنشهای بین بانکی، در یک تراکنش پایا بانک مبدأ موظف است پول را از ارسالکننده وجه کسر و این پول را به حساب واسط تسویه خود واریز کند و با صدور سند تسویه بین بانکی، وجوه مربوطه از حساب بانک ارسالکننده دستور پرداخت کسر و به حساب بانک دریافتکننده وجه نزد بانک مرکزی واریز میشود. در واقع این روند بر اساس اینکه سیکلهای تسویه چطور تعیین میشوند چند ساعت زمان میبرند صورت میگیرد. در این مدت پول عملاً در اختیار بانک نیست؛ بلکه در مسیر انتقال به بانک مقصد است و بانک مقصد نیز قبل از دریافت پول در حساب خود، حق واریز آن را به حساب مشتری ندارد؛ چون در خدمت کارت به کارت بلافاصله پول از مبدأ به مقصد منتقل ميشود مردم انتظار دارند در سامانههای دیگر هم اینگونه باشد؛ در صورتی که در واقع در مدل کارت به کارت از ابتدا بانک مرکزي اين را پذيرفت که قبل از دريافت پول توسط مقصد بانک مقصد از منابع خود واريز را انجام دهد. در حال حاضر به دليل افزايش حجم تراکنشهاي کارت به کارت در حال بررسي تبعات اقتصادي اين موضوع هستيم؛ ولي در ساير سيستمهاي مبتنی بر حساب يا حتي خريد کارتي بر اساس مقررات بانک مرکزی واریز پول به حساب مقصد بعد از دریافت پول از بانک مبدأ انجام میشود. در چکاوک هم همینطور است؛
* پس اینگونه که بیان میکنید کمکم ایدة ایجاد پل شکل میگیرد تا به نوعی با حذف این تأخیر بتواند با کارت به کارت رقابت کند؟
به نکته خوبي اشاره کرديد تراکنش کارت به کارت، تراکنش محبوبي است؛ اما اشکالاتي دارد که باید رفع شود. در مورد مسائل اقتصادي صحبت شد در سامانه پل تسويه بين بانکي حداقل يک و ترجيحاً دو يا سه بار در روز انجام ميشود نکته مهم ديگر مباحث مربوط به احراز هويت و محدوديتهاي ارسال و دريافت است که بايد تلاش شود آن را در پل رفع يا حداقل کرد؛ البته براي اصلاح کارت به کارت به ویژه در مورد محدوديت دريافت تراکنش و نيز شناسايي و تفکيک تراکنشهاي تجاري و شخصي قطعاً بايد اقدام کنيم و منتظر پل نميمانيم و اقداماني نيز شروع شده است.
سامانه پل (سامانه پرداخت لحظهای)، سرویسی بین بانکی، هماهنگ و استاندارد در سطح کشور است که با نظارت بانک مرکزی، تسویه پرداخت های لحظه ای با حجم انبوه و مبالغ خُرد را در هر ساعتی از شبانهروز فراهم میکند و انتقال وجه به صورت آنی و بر اساس شماره حساب انجام میشود.بر اساس نیازهای بازار و انتظارات مشتریان، سامانه پل، ابزار انتقال اعتبار الکترونیکی داخلی جدیدی را معرفی می کند که هر تراکنش ظرف چند ثانیه پردازش و تعیین وضعیت میشوند. در این سامانه بانک ذینفع باید پیش از واریز وجوه به مشتری خود، دستور پرداخت مربوطه را تأیید کند و بر اساس آن طی چندین مرتبه در روز، سند تسویه بین بانکی صادر و اعمال میشوند.
* در ادامه بیشتر به پل خواهیم پرداخت. در اینجا لطفاً به مراحل تحول سامانههای ساتنا، پایا و چکاوک اشاره کنید؛ چرا که هر کدام از این سامانهها از زمانی که ایجاد شدهاند دارای عمرهایی بعضاً بیش از 10 سال هستند. طی این سالها هم شرایط و هم فناوری با تغییرات و تحولات زیادی همراه بوده است.
اولین گام در مسیر توسعه سامانههای پرداخت، ایجاد زیرساخت تسویه بین بانکی است؛ به همین دلیل بانک مرکزی سامانه ساتنا را ایجاد کرد؛ چون پیادهسازی هر سیستم دیگری نیازمند این بود که بانکها بتوانند پولها را بین یکدیگر جابهجا کنند؛ بنابراین سامانه ساتنا ستون فقرات سامانههای پرداخت یا اکوسیستم پرداختی کشور شد. بعد از سامانه ساتنا سامانه پایا شکل گرفت.
سامانه پایا دو ماژول برداشت و واریز مستقیم دارد. ماژول واریز مستقیم پایا تقریباً اواخر دهه 80 عملیاتی شد و ماژول برداشت مستقیم نيز هم اکنون در ۱۸ بانک عملیاتی شده است و در صدد هستیم که به زودی آن را در تمام بانکها عملیاتی کنیم.
در سالهای 94 و ۹۵ هم سامانه چکاوک (ساماندهی، مدیریت و تسویه چک) عملیاتی شد که با راهاندازي آن مدت زمان نقد شدن چکهاي بين بانکي از بيش از يک يا بعضاً دو هفته به کمتر از 24 ساعت کاهش يافت. قبل از چکاوک، باید فیزیک چکها بین بانکها تبادل میشد که پروسه سنگینی بود که خوشبختانه با ورود چکاوک این مسئله نیز مرتفع شد.
* در سامانه چکاوک اصلاحاتی انجام دادید.
امروز نسخه 3 چکاوک را داريم و برنامهريزي براي عملياتي کردن نسخه 4 در دستور کار بانکهاست. اوايل راهاندازي چکاوک اتصال با آن به ايستگاه کاري مجزا در شعب بانکها و بدون ارتباط با سامانه متمرکز بانکها انجام ميشد. کارمندان شعب مجبور بودند یک بار اطلاعات را در چکاوک ثبت و یک بار هم در کربنکینگ بانک وارد کنند. کار بسيار پيچيده و زمانبري بود به یاد دارم که برخي مشتريان به دليل تأخير در ورود و پردازش اطلاعات بسيار عصباني بودند و بعضاً درگيريهايي را در شعب برخي بانکها شاهد بوديم. چندين بار جلسات اضطراري در روزهاي تعطيل و ساعات پاياني شب با برخي بانکهاي داراي مشکل داشتيم که آيا ادامه کار متوقف شود يا نه!!
در حال حاضر بسیاری از بانکها این مسئله را حل و کر خود را با رابطهاي چکاوک يکپارچه کردهاند و نيازي به دوبارهکاري ندارند. به این ترتیب وقتی کارمند شعبه اطلاعات چک را در سیستم کر بانک وارد میکند سامانۀ چکاوک نیز به صورت اتوماتیک و برخط تغذیه میشود و نیازی به دوباره کاری نیست.
* به سراغ بحث کارت برویم. مقداری توضیح دادید در تکمیل توضیحاتان بگویید چه عوامل دیگری باعث شده است که سرویسهای مبتنی بر کارت برای مشتری جذابتر باشند؟
سرویسهای مبتنی بر کارت از نظر استفاده و سهولت، کاربری سادهتری دارند، از نظر دسترسپذيري نيز واقعاً در شرايط مطلوب و خوبي قرار دارند در ضمن از نظر نقل و انتقالات وجه نيز همانطور که پيشتر گفته شد در شرايط خوبي قرار دارند؛ بنابراین سهولت کاربري، دسترسپذيري آسان و فراگير و اطمينان از نقل و انتقالات مالی از عوامل مهمی است که باعث شده تا مردم و مشتریان از سرویس کارتی استقبال کنند.
* مبحث پرداختهای مبتنی بر کارت بدون نام بردن از شبکههای شتاب و شاپرک ممکن نیست.
دو زیرساخت اصلی اکوسیستم پرداخت در حوزه کارت، اول سامانه شتاب (شبکه تبادلات اطلاعات بین بانکی) است که عملاً ستون فقرات سامانه پرداخت کارتی کشور محسوب میشود و تمامی تراکنشهای پرداخت بین بانکی و کارتی را مدیریت میکند و اوایل دهه 80 شکل گرفت و یکی از درایورهای اصلی شکلگیری حوزه کارت است که مورد استقبال مردم قرار گرفت.
دوم شبکه شاپرک است که تقریباً از اوایل دهه 90 شکل گرفت و شبکه پرداخت کارتی را از شبکه کارتی بانکی تفکیک کرد. عملاً تا قبل از شبکه شاپرک شرکتهای PSP ارتباط مستقیم با بانکها داشتند؛ اما پس از شبکه شاپرک عملاً تمام PSPها با اتصال به شبکه شاپرک ارتباط مستقیم با بانکها ندارند و تمامی درگاههای پرداخت کشور هم از طریق PSPها و شبکه شاپرک مدیریت میشوند. عملاً یکپارچگی و تمرکزی را با ایجاد شبکه شاپرک در حوزه پرداخت و خریدهای کارتی کشور ایجاد کردیم.
* این دو شبکه چقدر به یکدیگر کمک میکنند؟
از نظر تئوری شبکه شتاب و شاپرک دو سوئیچ جدا از یکدیگر نیستند؛ چون ماهیت آنها عملاً یک چیز است به این معنی که بتوانند پرداختها یا تراکنشهای کارتی را بین صادرکنندگان و پذیرندگان کارت پشتیبانی کنند. از سوی دیگر تمام تراکنشهای شبکه شاپرک از شبکة شتاب برای بانکهای صادرکننده ارسال میشود؛ یعنی معماری به این شکل است که تراکنشها از سمت شرکتهای پرداخت به سمت شاپرک و از سمت شاپرک به سمت شتاب و از آنجا به سمت بانکهای صادرکننده میرود؛ به تعبیر دیگر بانکهای صادرکننده به شتاب متصل هستند و شرکتهای پرداخت هم به شاپرک متصل هستند؛ بنابراین تمام تراکنشها عملاً از شتاب عبور میکنند؛ ولی کاری که در شاپرک انجام شد بحث تمرکز در تراکنشهای خرید بود و ايجاد نهادي براي نظارت بر عملکرد شرکتهاي پرداخت و توسعة زيرساخت پرداخت کشور که به نظر من موضوعي بسيار فراتر از يک سوئيج و زيرساخت فني است؛ البته هر طرحي مزايا و معايب و مدافعان و مخالفاني دارد.
* صحبت از مزایا و معایب کردید، منظورتان از معایب چیست و دستهبندی از مزایا بدهید؟
اوايل دهه 90 بانک مرکزی دغدغههايي در شبکه پرداخت داشت که از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره کرد؛ آيا نظارت دقيقي بر عملکرد شرکتهاي پرداختتوسط بانکها و سهامداران ايشان صورت ميپذيرد؟ آيا رقابت بين شرکتها واقعاً رقابت سازندهاي است يا بازارشکنانه است؟ چگونه ميتوان با تعداد پايانه و پوزها در فروشگاهها به تعادل رسيد؟ نقش بانکها در توسعه شبکه پرداخت چيست و چگونه ميتوان حضور مؤثر و فعلي از ايشان انتظار داشت؟ آيا ميتوان راهحلي فني و عملياتي براي پاسخ به اين سؤالات پيدا کرد در کنار اين نکته که اشراف کاملی بر تمامی تراکنشهای خرید در کشور نيز ايجاد شود صرف نظر از اینکه این تراکنش داخل بانکی یا بین بانکی است. خوب به نظرم ايده و الگوي ايجاد شرکت شاپرک که سهامداران آن تمامي بانکهاي تجاري به تناسب سهم بازار خود از شبکة پرداخت بودند در کنار يک سوئيچ فني براي اتصال شرکتها ايده خلاقانة خوبي بود. انصافاً در زمينة ساماندهي و نظارت بر شرکتها حداقل از بعد فني هم اتفاقات خوبي افتاده است و حداقل سالي چند نوبت بازرسيهاي حضوري و غير حضوري انجام ميشود و الزامات متعدي براي شرکتها تدوين شده است خدا ميداند که اگر اين الزامات و نظارتها طي اين سالها نبود الان شرايط چگونه بود!! يکی از ویژگیهای خوب شاپرک این است که هر تراکنش خرید با هر کارت بانکی از این شبکه عبور میکند و به این ترتیب دیگر تراکنش خرید درون بانکی نداریم؛ یعنی تمامی تراکنشهای خرید (پرداخت قبض و …) در کل کشور از شبکه شاپرک عبور میکنند. در صورتی که در پرداخت کارتی، برخی تراکنشهای کارتی در شبکة کارتی ممکن است درونبانکی باشند؛ مثلاً اگر از خودپرداز بانک A با کارت بانکی A سرویسی دریافت شود از شبکه شتاب عبور نمیکند؛ بنابراین شبکه شتاب نسبت به آن تراکنش کاملاً بیاطلاع است. در صورتی که این اتفاق در تراکنشهای شاپرکی نمیافتد؛ چون سوئيچ شرکتهای PSP از بانکها جدا شدهاند و این تراکنشها الزاماً باید از شتاب به سمت بانکهای صادرکنندة کارت ارسال شوند.
* معایب چه بودند؟
برخي اتفاقات که واقعاً انتظار داشتيم نيفتاد يکي از مهمترين آنها تلاش براي توزيع مناسب پايانه و استفاده از سرمايههاي ملي بود خيلي روي اين موضوع کار شد و شرايط سختگيرانهاي هم براي شرکتها تدوين شد؛ اما هيچ کدام به اندازة قيمت دلار تأثيرگذار نبود!! واقعيت اين است که با بالا رفتن قيمت دلار و گران شدن پايانهها تا حد زيادي استفاده بهينه از پايانهها از اولويت شرکتها شده است. يکي ديگر از دلايل اين موضوع وابسته کردن مدل به تعداد تراکنش براي شرکتها و تضمين اين درآمد براي آنهاست اين موضوع تا حد زيادي انگيزههاي خلاقيت و نوآوري را کم کرد؛ اگر نگوييم از بين برد؛ البته باز هم الان که هزينهها بالا رفته و کارمزد تراکنشها بدون تغيير مانده شرکتهاي پرداخت را بر آن داشته تا به مدلهاي جديد درآمدي بیندیشند. موضوع آخر در مورد شاپرک اين بود که آنطور که تصور ميشد مورد حمايت بانکها نيست حداقل بعد از حدود يک دهه بانکها اين شرکت را همانند ساير شرکتهايي که سهامدار آن هستند، نميدانند و از آن حمايت نميکنند. شايد اين هم ريشه در مدل کارمزدي و درآمدي داشته باشد بهتر است این را از خود بانکها بپرسيد.
ادامه دارد…