جهان و کرونا در سال ۹۹

سال 99 می‌تواند سال عجیبی برای ایران باشد و اتفاقات غیر منتظره‌ای که طی چند دهۀ اخیر بی‌سابقه بوده است در این سال رقم بخورد. در چنین شرایطی حتی این پیش‌بینی قابل تحقق است که پوستۀ تحریم‌ها ترک بردارد. روال اتفاقات به گونه‌ای است که موانع انسداد روابط ایران با جهان به مرور برداشته می‌شود؛ به تعبیر دیگر هسته‌های ریسک به مرور در حال ذوب شدن هستند.

سال 99 از جهات مختلف برای اقتصاد و بانکداری، اهمیت حیاتی دارد؛ در سال 99 اصول‌گرایان با اکثریت قاطع مجلس را در دست خواهند گرفت؛ همچنین دولت در سال آخر فعالیت خود قرار دارد طبعاً با توجه به تجربۀ مجلس، امیدی به پیروزی نماینده‌ای از طیف میانه‌رو و غیر اصول‌گرا وجود ندارد.

در جهان، کرونا به دو شکل بر اقتصاد سایه خواهد افکند؛ از یک سو موجب کندی رشد اقتصادی در کشورهای مختلف جهان به ویژه چین به عنوان یکی از نزدیک‌ترین دوستان ایران خواهد شد؛ همچنین به دلیل کاهش تقاضا طبعاً نیاز به انرژی نیز سیر نزولی خواهد گرفت. ایران به دلیل تحریم‌ها در ظاهر از وضعیت جهان کمتر متأثر خواهد شد؛ اما در عمل چنین نیست. ایران در عین حال منتظر آبان ماه خواهد نشست تا نتیجۀ انتخابات آمریکا مشخص شود. این انتظار اما با توجه به شرایط حاکم بر جامعه پر هزینه خواهد بود. ریزش سرمایه‌های اجتماعی بیشترین هزینه‌ای‌ست که پرداخت خواهد شد؛  ضمن اینکه تضمینی نیست آنچه حاکمیت در  ایران می‌خواهد رخ دهد.

از جانب دیگر به دلیل حجم بالای بودجۀ دولت و کاهش با شیب تند درآمدهای دولت، سال آینده با وجود همۀ تمهیداتی که بانک مرکزی در دستور کار و اجرا دارد چندان نتیجه‌بخش نخواهد بود؛ بنابراین به سختی می‌توان امیدوار بود؛ حتی 50 درصد درآمدهایی که دولت در قانون بودجه پیش‌بینی کرده است، محقق شود. در این میان کرونا وضعیت کسب و کار در ایران را به سختی تحت تأثیر قرار خواهد داد و به دلیل ضعیف بودن بنیه شاید رشد منفی بیش از یک درصد را به صورت مستقیم بر دوش اقتصاد ایران بگذارد.

همچنین مهاجرت از بازارهای سهام و خودرو به بازارهایی چون طلا و ارز باعث خواهد شد تا اثر رشد دلار بر قیمت‌ها شیب تورم حاصل از رشد نقدینگی را مضاعف کند. با چنین شرایطی پیش‌بینی می‌شود تورم در سال آتی در ایران حدود 30 تا 50 درصد را تجربه کند. این پیش‌بینی‌ها به شرطی است که کرونا تا اردیبهشت کنترل شود. در غیر این صورت می‌تواند در حد یک بحران اجتماعی ـ اقتصادی بزرگ پیش برود.

اما به طور کلی سال 99 می‌تواند سال عجیبی برای ایران باشد و اتفاقات غیر منتظره‌ای که طی چند دهۀ اخیر بی‌سابقه بوده است در این سال رقم بخورد. در چنین شرایطی حتی این پیش‌بینی قابل تحقق است که پوستۀ تحریم‌ها ترک بردارد. روال اتفاقات به گونه‌ای است که موانع انسداد روابط ایران با جهان به مرور برداشته می‌شود؛ به تعبیر دیگر هسته‌های ریسک به مرور در حال ذوب شدن هستند.

 

سوی دگر ماجرا

سوی دیگر بحرانِ اقتصادی کرونا را می‌توان از منظر تخلیۀ حباب در اقتصاد جهان تلقی کرد؛ وقتی به بحران‌های اقتصادی جهان طی تقریباً دو سدۀ اخیر می‌نگریم متوجه می‌شویم که جهان، 33 بحران را سپری کرده است اغلب به نوعی با حباب تقاضا روبه‌رو بوده‌اند. این اتفاق را در بحران سال 1929 هم می‌توان دید. سیاست دولت‌ها البته می‌تواند به تشدید یا کاهش دامنۀ بحران کمک کند.

در کروناویروس سال 2020 بدون اینکه بحرانی در جهان رخ دهد این کارکرد وجود خواهد داشت و حباب تقاضا را تا حد زیادی تخلیه خواهد کرد. اساساً حباب تقاضا، عرضه را تشدید می‌کند؛ اما چون تقاضا واقعی و متناسب با درآمد مردم رشد نکرده است عدم توازن میان عرضه و تقاضای واقعی و کاذب عملاً به بحران اقتصادی بدل خواهد شد و پس از تخلیۀ هر آنچه غیر واقعی است کم‌کم و به مرور ثبات به اقتصاد بازمی‌گردد.

اقتصاد چین در جهان شاید می‌توانست به همان سرنوشتی دچار شود که سال 1929 اقتصاد آمریکا دچار شد؛ اما کرونا ویروس، بدون آنکه عمدی باشد این نقش را ایفا می‌کند و حباب‌های موجود در اقتصاد را نه در چین که در بسیاری از اقتصادهای جهان تخلیه می‌کند؛ البته این به شرطی است که دولت‌ها دست کم این نقشِ محوری را به درستی ایفا کنند که کرونا ویروس به یک بحران انسانی تمام‌عیار بدل نشود و بتوانند آن را با کمترین تلفات مدیریت کنند.

پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که چین بیشترین صدمه را از بحران متحمل خواهد شد همان‌طور که در بحران 1929، آمریکا بیشترین صدمه را خورد. اقتصاد جهان چند دهه‌ای است که تجربۀ کشورهای با بازارهای نوظهور (که البته حالا دیگر نوظهور نیستند) را پذیرفته است. وجود این بازارها و کشورها تشدید رقابت و عرضه را تا حد بسیار بالایی افزایش داده‌اند و طی سال‌های آتی افزایش خواهند داد و دوران سودهای نقره‌ای حاصل چنین مسیری است.

طبیعی است؛ وقتی از دوران نقره‌ای سخن می‌گوییم باید منتظر پیش‌بینی سودهای برنزی، مسی و خاکی نیز باشیم. سودهای خاکی  همان زیان‌های بنیان‌کن هستند که بسیاری بنگاه‌ها را از دور خارج می‌کنند و کشورها را به بحران‌های اجتماعی ناشی از بیکاری و کم درآمدی فرو می‌برند. در دو سدۀ اخیر به دلیل وجود بازارهای بکر، حباب، تنها در چند کشورِ محدود رخ نمی‌داد؛ اما حالا کشورهای دارای اقتصاد پیشرفته در جهان کم نیستند و کشورهای دیگر نیز کم پیشرفت نکرده‌اند.

در چنین شرایطی توجه خاص و اغراق‌آمیز به برندهای موفق از یک‌سو و اشتهای بی‌پایۀ دولت‌ها بر حجم بالای عرضه در نهایت بحران سرمایه‌گذاری را در کنار بودجه‌های غیر متعارف دولت‌ها به دنبال خواهد داشت. سیاست‌های قدرت‌طلبانه و جنگ‌افروزانه به عنوان عوامل بی‌ثباتی اقتصاد و بودجۀ دولت‌ها به عنوان عوامل سرعت و شدت، بحران‌ها را تشدید می‌کنند.

با این نگاه شاید کرونا همچون سوپاپ اطمینانی، دست کم برای کوتاه‌مدت، حباب‌ها را تخلیه کند؛ اگرچه دولت‌ها زیان زیادی کردند؛ اما جهان در برابر یک بحران تمام‌عیارِ اقتصادی، ضرر زیادی را متحمل نشد؛ البته باید منتظر ماند و بعد از بحران کرونا وضعیت را ارزیابی کرد.

 

ماهنامه بانکداری آینده

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ⁄  2  =  5