فراهم کردن API پیش شرط گسترش تراکنش های موبایلی/ خروج از کسب و کارهای محدود، راه نجات کیف پول
گفت و گوی بانکداری الکترونیک با شهریار خلیلی، مدیرعامل به پرداخت ملت
وقتی تراکنش انجام میشود ظرف سه ساعت پول از بانک الف به بانک ب منتقل میشود؛ در حالی که بانک الف، کارمزد این تراکنش را میپردازد؛ اما نفعی از منابع نمیبرد؛ چون پول در همان روز توسط پذیرنده به بانک دیگری منتقل شده است.امروز بارزترین عیب، سود بانکی است که همه معتقدند؛ خوب نیست؛ ولی بانکها آن را اجرا میکنند و سود میدهند. معتقدم؛ عوامل تشکیلدهنده هر اتفاقی در کشورمان بسیار پیچیدهتر از کشورهای دیگر است.
امروز شرکت بهپرداخت اولین شرکتی است که روی پوز فیزیکی و خودپرداز بانک ملت سرویس استعلام قبض برق را نصب کرده است تا جایی که اطلاع دارم هیچ بانکی روی خودپرداز خود این سرویس را ندارد و تا پایان آذرماه نیز سرویس آن برای سایر قبوض مثل گاز و تلفن ثابت اضافه میشود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، میزان نفوذ بالای تلفن همراه در جامعه و چسبندگی بسیار شدید دارندگان گوشی به این شیء هوشمند، همة صنایع را تحت تأثیر قرار داده است؛ از جمله صنعت پرداخت را که اثرگذاری آن در ابعاد مختلف زندگی انسانها در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و بین المللی فوق حد انتظار است؛ اما در ایران به دلایل مختلف هنوز کارت و کارتخوان به عنوان رکن اصلی ابزار پرداخت محسوب میشوند. در عین حال تلفن همراه و ظرفیت های غیر قابل انکارش روندهای آینده را تشکیل می دهند و صنعت پرداخت در ایران باوجود همه چالش های موجود ناگزیر به استفاده از این ظرفیت هاست.بر همین اساس طی گفت و گو با شهریار خلیلی مدیرعامل به پرداخت ملت قصد داریم به ریشهیابی وضع موجود و ارائه یک تصویر کلی از آیندة صنعت پرداخت بپردازیم. در این گفت و گو همچنین به برنامه های شرکت به پرداخت در سال جاری – که اساسا معطوف به موبایل است- نیز پرداخته ایم.
* بهپرداخت ملت بر اساس آمارهای شاپرک با فاصلة زیاد، بزرگترین شرکت پرداخت در شاخصهای مختلف محسوب میشود. شما به عنوان مدیرعامل این شرکت از وضع حاکم بر صنعت پرداخت چه تحلیلی دارید؟
تراکنشها در سطح دنیا بیشتر با موبایل انجام میشوند و در کشور ما نیز در این راستا تلاشهای بسیاری انجام شده و میشود؛ ولی فاصلة ما با کشورهای پیشرو بسیار زیاد شده است به طوری که تعداد کاربران موبایل با تعداد کاربرانی که با کارت و دستگاه فیزیکی تراکنش انجام میدهند قابل مقایسه نیست. در شرکت بهپرداخت 97 درصد تراکنشها با ابزارهای فیزیکی و سه درصد با موبایل انجام میشوند؛ البته فاصلة ما با شرکتهای دیگر بیشتر است؛ به تعبیر دیگر نسبت تراکنشهای موبایلی و دستگاه فیزیکیِ برخی شرکتهای PSP داخلی بهتر از بهپرداخت است؛ یکی از دلایل آن، این است که سرمایهگذاری بهپرداخت ملت از ابتدا روی دستگاههای فیزیکی بسیار زیاد بوده و طبعاً متناسب با نیاز مشتری این روند فعلاً ادامه دارد؛ از سوی دیگر روندهای جهانی نشان میدهند که باید برنامهریزی جدی با نگاه بلندمدت برای حرکت به سمت موبایل انجام دهیم.
* متوسط نسبت تراکنشهای روی کارتخوان به دیگر درگاهها از نظر تعداد تراکنش حدود 90 به 10 درصد است. به نظر شما این نسبت چقدر زمان نیاز دارد تا تغییر کند؟
در چهار سال آینده با ایجاد کمپینهایی قصد داریم مشتریهایمان را و البته مشتریان کل شبکة شتاب را به سمت ابزارهای موبایلی سوق دهیم؛ ولی واقعیت اینکه این کار بسیار دش وار است؛ چون مردم میان اینکه با موبایل تراکنش انجام دهند یا کارت بکشند و رسید دریافت کنند تفاوتی احساس نمیکنند؛ به همین دلیل باید انگیزهشان را افزایش داد تا تراکنشهای خود را با موبایل انجام دهند.
* تراکنشهایی که با موبایل انجام میشوند در حوزة شارژ، پرداخت قبوض و کارت به کارت کردن است.
درست است. هنوز رسید کاغذی برای بسیاری از کسب و کار ها اهمیت بسیاری دارد.
* آیا فقط رسید مهم است یا عوامل دیگری نیز تأثیر دارند؟
عوامل متعدد بسیاری وجود دارند؛ مثلاً نظام کارمزدی ما تأثیرگذار است. عادت مشتری مهم است؛ وقتی نه پذیرنده و نه دارندة کارت، کارمزدی پرداخت نمیکنند و پوز به رایگان و به صورت رقابتی به پذیرنده ارائه میشود دیگر انگیزهای برای استفاده از موبایل باقی نمیماند. همة این عوامل دلایل مهمی هستند که انگیزهای برای حرکت به سمت موبایل وجود نداشته باشد.
معتقدم؛ فرهنگ استفاده از طریق تبلیغ و مدلسازی کسب و کار ، قابل تغییر است منتها با شرایطی که ما داریم و مدل کسب و کار پیاسپیها ـ که هنوز هم در رقابت با یکدیگر روی سرعت و کمیت نصب پوز هستند ـ پذیرنده نیاز به مهاجرت به موبایل را احساس نمیکند؛ چون همة زیرساختها برای او رایگان و از طرفی خیال او راحتتر است.
* در اینجا قصد دارم میزان رضایت سهامداران را هم بررسی کنیم. به نظرتان میزان رضایت بانکها از وضعیت فعلی چقدر است؟
حتماً ناراضی هستند؛ چون بار اصلی هزینة این شبکه بر عهدة بانکهاست؛ اگر فلسفة وجودی این مدل کارمزد را بررسی کنیم، متوجه میشویم که نتیجة مورد نظر محقق نشده است. روزی که بانک مرکزی، شاپرک را تأسیس کرد به صراحت گفت که درآمد بانکها از محل رسوب منابعِ پذیرندگان است؛ بنابراین حرکت به سمتی رفت که مقرر شد کارمزد را از محل منابع بانکها پرداخت کنند؛ اما زمان محاسبه و استخراج فرمول، سراغ مبلغ تراکنش رفتیم؛ اصولاً مبلغ تراکنش، ارتباطی به رسوب منابع ندارد؛ وقتی تراکنش انجام میشود ظرف سه ساعت پول از بانک الف به بانک ب منتقل میشود؛ در حالی که بانک الف، کارمزد این تراکنش را میپردازد؛ اما نفعی از منابع نمیبرد؛ چون پول در همان روز توسط پذیرنده به بانک دیگری منتقل شده است.
* معدل کلی چطور است یعنی رسوب منابع در بانک الف چقدر است؟
پذیرنده منابع خود را به بانک ب با سود بالاتر میبرد؛ در حالی که از امکانات و ظرفیت زیرساختی بانک الف استفاده میکند؛ در عین حال نفعی به آن نمیرساند. آن بانک هم تا این فرد را شناسایی کند و موضعی بگیرد زمان میبرد. بانکها باید با ابزارهای نرمافزاری مثل هوش تجاری به سرعت متوجه این رفتار شوند و در قبال آن موضعی بگیرند.
* به صورت آنلاین نمیتوان به این نقطه رسید؟
نه. چون فرد با یک فاصلة زمانی این پول را خارج میکند. این مدل چیدمانی که در نظام بانکی و نظام پرداخت کشور وجود دارد توأمان باعث میشوند تا انگیزة لازم برای استفاده از موبایل وجود نداشته باشد. شاید یک سری از کسب و کار ها ناگزیر به استفاده از موبایل باشند؛ ولی تعداد آنها بسیار کم است و در تودة پذیرندهها، موبایل جایگاهی ندارد. در این میان جای کیف پولهای قوی و همهگیر نیز خالی است و هنوز هیچ بانک یا پیاسپیای موفق به ارائة مدلی که بتواند همه را پوشش دهد و همهگیر شود نشده است؛ از طرفی استانداردی هم برای آن وجود ندارد تا به عنوان بالادستی و قانونگذار، کیف پولی را باب کند تا همه چه پذیرنده، چه دارندة کارت، چه پیاسپی و چه بانک به آن متصل شوند.
* همانطور که بیان کردید انگیزهای برای توسعة کیف پول وجود ندارد به نظر شما یک شرایط الزامآور میتواند شرایط را تغییر دهد؟ به نظر شما اساساً امکان ایجاد شرایط الزامآور وجود دارد؟
به نظر من نمیتوان آن را الزامآور کرد. تنها راه، ایجاد انگیزه است.
* وقتی کارمزد نیست از کجا انگیزه ایجاد میشود؟
احتمالاً باید در یک فاصلة زمانی یک ساله، دو ساله، سه ساله و … از یک درآمد دیگری هزینه و فرهنگسازی کرد تا پذیرنده آن را بپذیرد.
* آیا اینطور نیست که در نهایت باید از ابزار کارمزد استفاده شود؟
درست است در نهایت باید از پذیرنده کارمزد گرفت؛ شاید اگر شبکههای وفاداری جدی درآمدزا برای پذیرنده ایجاد شوند انگیزه هم ایجاد شود.
* آیا شبکههای وفاداری میتوانند آنقدر قوی عمل کنند به طوری که تبدیل به لکوموتیوی شوند و قطار پرداخت را به سمت کیف پول هدایت کنند؟
نه ولی به هر حال نمیشود متوقف ماند. مجبور هستیم مسیر را طی کنیم.
* به نظرم باید روی این سؤال بیشتر فکر کنیم: «از این مسیر چطور عبور کنیم؟» آیا تا به امروز در مورد آن مطالعهای کردهاید؟
ما نباید در این مورد فکری کنیم منظورم همة شرکتهای پیاسپی است.
* آیا شرکتهای پیاسپی این شرایط را دارند که کنار هم بنشینند و در مورد مثلاً یک کیف پول واحد بیندیشند؟
واقعیت این است که ما با بعضی از پیاسپیها و کسب و کار ها در این مورد صحبت کردهایم و به توافقاتی دست یافتهایم؛ ولی صحبت کردن با همة آنها کمی سخت است.
تا به امروز پلتفرم و معماریای نداشتیم که همهگیر شود؛ یعنی هیچ کس در کشور یک ابزار نرمافزاری ارائه نکرده است که بتواند پاسخ همه را بدهد. ما پلتفرمی ایجاد کردهایم که کاملاً باز است و APIهای آن نیز حاضر است و در گام اول نیز کیف پول بانک ملت را به کیف پول سکه متصل و این دو را یکپارچه کرده ایم.
یکی از راههای نجات کیف پولها این است که از حالت کسب و کار های محدود خارج شوند معتقدم؛ بقیه نیز باید وارد این اکوسیستم شوند؛ چون هیچ مانعی در مورد اینکه چه کسی پذیرنده است و چه کسی دارندة کارت است وجود ندارد در واقع قسمت بازاریابی آن کاملاً باز است؛ بنابراین فضای رقابتی وجود دارد فقط در لایه حسابداری و سرویس، کاملاً لایهبندی شده است که چه کسی سرویس بدهد و چه کسی حسابداری کند و چه کسی Interface داشته باشد.
ساخت این پلتفرم روزهای پایا نی خود را میگذراند و در آذرماه بهرهبرداری کامل میشود و همه میتوانند وارد این اکوسیستم شوند.
البته همة موارد بیانشده در حد شاید است به قول شما چون الزامآور بودن و پاداشی در هیچ کدام از این موارد وجود ندارد از طرفی هیچ محدودیتی هم برای هیچ کس ندارد شاید یک گام به جلو باشد امیدوار هستیم تعدادی وارد این پلتفرم شوند تا از حالت بسته بودن خارج شود و پذیرندهها و دارندگان کارت بیشتری وارد آن شوند و در داخل کشور به عنوان یک محصول جا بیفتد و مردم از آن استفاده کنند و کمکم مدل درآمدی را تغییر دهد؛ البته این مسیر بسیار طولانی است و یک راه چند ماهه نیست؛ بلکه یک مسیر دو الی سه ساله است تا به این مهم دست یابیم.
* بانک مرکزی و بانکها نیز باید شرایط را تغییر دهند. باید استفاده از زیرساخت آنلاین برای تراکنشهای خرد با یک سقف مشخص را محدود کنند تا تراکنشهای خرد از طریق کیف پول، مدیریت و پشتیبانی شوند؛ اما آیا چنین اتفاقی قابلیت وقوع دارد؟
چیدمان این فضا بسیار تأثیرگذار است؛ اما امروز چنین چیدمانی نداریم.
* معتقدید راهبری قدرتمند در این مسیر وجود ندارد؟
بله درست است.
* چطور میتوان راهبر را به وجود آورد؟ آیا بانک مرکزی میتواند یک راهبر دانا باشد.
به نظرم بانک مرکزی قادر است و توان آن را دارد.
* پس چرا امروز در چنین جایگاهی قرار داریم؟
معتقدم؛ برای بانک مرکزی هم الزام وجود ندارد؛ البته این یک حدس است و باید از خود آنها این سؤال را پرسید.
* آیا میتوان گفت بانک مرکزی راهبر است؛ ولی راهبر دانایی نیست؟ به نظر میرسد نیازمند بازیگری هستیم که وظیفة نظارتی نداشته باشد.
به نظرم نه مشکل دانایی و نه مشکل توانایی است؛ بلکه نیاز احساس نشده است. ما نمیدانیم که شرایط کشورهای دیگر چیست که مدل پرداختشان با مدل پرداخت ما متفاوت است. مدل پرداخت ما معایبی دارد و باید آن را رفع کنیم و هم بانک مرکزی و هم بانکها و هم پیاسپیها این موضوع را میدانند. به نظرم مدتها هم هست که بانک مرکزی درصدد رفع این معایب است. با شرایطی که کشور دارد از مسائل فرهنگی مردم تا ارتباطات و ابزارهای مختلف و به طور کلی مجموعة عوامل خدمت به درستی انجام میشود. در انتها مردم به عنوان گیرندة خدمت مشکلی ندارند؛ طبیعتاً اولین دغدغة قانونگذار این است که مردم در چه شرایطی به سر میبرند. امروز مردم (پذیرنده و دارندة کارت) ناراحت نیستند این از منظر قانونگذار بسیار خوب است.
اتفاق بد این است که گلهمندیای از جانب جامعه وجود داشته باشد؛ ولی امروز جامعه گلهمند نیست؛ چون میتواند به راحتی از هزار تومان تا 50 میلیون تومان در لحظه بدون اینکه هزینهای پرداخت کند خرید انجام دهد. شاید این جدیت باید از سمت بانکها باشد؛ چون این بانکها هستند که ناراضی هستند. پیاسپیها ناراضی نیستند. شما به نکتة درستی اشاره کردید. بانکها باید وارد میدان شوند شاید آن همت لازم برای اینکه این مدل از تراکنش پرداخت در کشور ایجاد شود وجود ندارد.
* البته بانکها خود سبب حذف کارمزد شدند.
درست است. امروز بارزترین عیب، سود بانکی است که همه معتقدند؛ خوب نیست؛ ولی بانکها آن را اجرا میکنند و سود میدهند. معتقدم؛ عوامل تشکیلدهندة هر اتفاقی در کشورمان بسیار پیچیدهتر از کشورهای دیگر است.
* آیا بانکهای که سهم بیشتری از کارتخوان را دارند؛ همچون ملت، پارسیان، ملی، تجارت، کشاورزی و … کنار هم بنشینند و یک تصمیم استراتژیک بگیرند، میتوانند روند بازار را تغییر دهند؟
این سؤال را باید از بانکیها پرسید. من در هیچ زمینهای ندیدم که بانکها با یکدیگر به تفاهم برسند فقط این موضوع نیست؛ بلکه بقیة موارد نیز به همین شکل هستند با اینکه نهادی همچون شورای هماهنگی بانکها هم وجود دارد. احتمالاً این مسئله دلیل ریشهای دارد که باید از مدیران بانک این سؤال را پرسید.
در مدل فعلی شبکة پرداخت، بانک ملت از همه بیشتر زیان میدهد؛ چون حدود 25 درصد بازار پذیرندگی را بانک ملت بر عهده دارد و از 30 بانک عضو شتاب ، باید کارمزد حدود یکچهارم شبکة پذیرندگی را بانک ملت پرداخت کند که هزینة بسیار سنگینی است.
* آیا تا به امروز محاسبه کردهاید چقدر از مبلغی که از مسیر پذیرندگی کسب میشود، بازمیگردد؟
ریزش شدیدی دارد. حدود نصف آن ریزش دارد تا مجدداً به بانک بازگردد؛ ولی تا جایی که من میدانم مجموع آن زیانده است؛ به تعبیر دیگر درآمد حاصل از رسوب منابع کل شبکة پذیرندگی بانک ملت که نسبت به این درآمد حاصل میشود زیانده است.
* من اوایل سال با آقای چاووشی مدیر مالی بانک ملت صحبت میکردم ایشان رضایت نسبی داشتند.
اینکه در درآمد هزینهها چه پارامترهایی را دخیل میکنید مهم است.
* آیا میتوان گفت این بازار اشباع شده است؟
بله بازار نصب پوز مدتهاست اشباع شده است؛ ولی در همین بازارِ اشباع، رقابت وجود دارد. امروز اقیانوس خون است؛ یعنی وضعیت از قرمز عبور کرده است؛ به تعبیر دیگر میان پیاسپیها رقابت سنگین و ناسالمی برای جذب پذیرنده وجود دارد. هر پیاسپیای که سهم بیشتری به پذیرنده بدهد پذیرندههای بیشتری جذب میکند و این وضعیت علاوه بر اینکه در میان پذیرندههای بزرگ متعارف شده بین پذیرندههای کوچک نیز باب شده است. این رقابت ناسالم نشان میدهد که بازار، اشباع است؛ اما پنج سال پیش اینطور نبود؛ اگر با همین مدل ادامه دهیم پیاسپیها عملاً به جان هم میافتند.
* معمولاً چه سهمی از کارمزد به پذیرندهها پیشنهاد میشود؟ شنیدهها حاکی است که بعضی 120 درصد را به آنها پیشنهاد میدهند.
کارمزدها روی اینترنت بالاست و تا 70 درصد هم میرسد؛ ولی پوز فیزیکی اینطور نیست؛ چون سرمایهگذاری سنگینی روی آن انجام میشود؛ مثل پوز، کاغذ، پشتیبانی، شبکه و … .
* متوسط آن چقدر است؟
5 الی 15 درصد است.
* مدل قراردادی بانکها و شرکتهای پرداخت هنوز به سبک قدیم است؟
این قراردادها دو مدل است. بعضی از بانکها اجارة ثابت میدهند و کارمزد تراکنشهای شاپرک ی را برمیدارند؛ اما بعضاً تقسیم میکنند؛ به تعبیر دیگر یک سهم از کارمزد شاپرک ی به همراه یک مقدار اجاره.
* در نهایت پیاسپیها بیشتر راضی هستند.
به هر حال هنوز چرخ آنها میچرخد. حداقل در بورس سودده هستند.
* دو الی سه سال آینده را چطور میبینید؟
به نظرم به زودی تغییری ایجاد خواهد شد؛ چون این مدل، مدل پایداری نیست؛ حتماً تغییری خواهد کرد یا با آمدن اکوسیستمهایی شبیه فرابوم که اصلاً روش پرداخت در آنها تغییر کرده است و روش آن مدل دیگری است باید به گونهای این شرایط تغییر کند حال یا با فرابوم یا برداشت مستقیم که فراهم شده است یا موارد دیگر.
در فرابوم میتوان با همة پذیرندهها شبکة پذیرندگی ایجاد کرد؛ از طرفی برای مشتریها ابزار پذیرش فراهم کرد و پول، مستقیم از حساب مشتری برداشته و به حساب پذیرنده واریز شود.
* اینکه چقدر فراگیر شود اهمیت دارد.
اگر همة بانکها این سرویس را به یک نقطة مشخص ارائه دهند به طوری که او بتواند با همه تسویه کند و مبلغ تراکنش را از همه کم کند قابل انجام است و مشکلی در این رابطه وجود ندارد.
* آیا در جهان چنین تجربهای وجود دارد؟
نه چنین تجربهای در جهان وجود ندارد. اینکه چنین مدلی جای پرداخت بنشیند وجود ندارد؛ چون به هر حال در همه جای دنیا پوز و کارت هست گاهی کارت را QR میکنند و یک زمانی پوز را QR میکنند یا ترکیبی از این دو به وجود میآید؛ ولی همچنان شبکة پرداخت پابرجاست و این سرویس هم وجود دارد.
* ولی تغییر روند بازار بسیار مشکل است.
تغییر روند بازار با این مدلها بسیار دش وار است. در کشورهای دیگر چون شبکة پرداخت استاندارد است اصلاً به این فکر نیفتادهاند.
* چون در دنیا هیچ کشوری این تعداد بازیگر را ندارد.
بله درست است. امروز پرداختیار به معضل تبدیل شده و شدیداً رو به افزایش است و سهم میخواهد. فلسفة اولیة تشکیل پرداختیار این بود که از پذیرنده کارمزد بگیرد؛ ولی امروز برعکس شده است فرض بر این بود که پرداختیار از پذیرنده کارمزد میگیرد و کاری به کارمزد شاپرک ی پیاسپی ندارد اصلاً به پرداختیار مجوز دادند تا این روند طی شود؛ ولی امروز کاملاً بر عکس عمل میکند.
پرداختیار از جنس پیاسپی است؛ وقتی نزد پذیرنده میرود، پذیرنده به او میگوید که فلان پیاسپی مبلغی به من میپردازد اصلاً نیازی به کار کردن با شما ندارم به همین دلیل پرداختیار نیز وارد این موج میشود؛ به این ترتیب هیچ چیز رفع نشده بلکه یک رقیب اضافه شده است که نرخ را بالاتر میبرد.
* لطفاً کمی در مورد بهپرداخت بانک ملت صحبت کنید.
تمرکزمان برای چند ماه باقی مانده از سال روی موبایل است؛ البته در ادامه در سال 99 به شکل جدیتر به این موضوع میپردازیم. سعی کردیم بازاریابی قویای در این حوزه داشته باشیم و زیرساختهایمان را به خوبی ترمیم کنیم. بهترین اتفاق، فراهم کردن APIهای لازم است تا بتوانیم آنها را روی موبایل ارائه و حتی با سرویسهای بانکی که از بانک ملت دریافت کردهایم ترکیب و به همة بازار ارائه کنیم تا تراکنش بیشتری جذب و از آن مهمتر اکوسیستم بزرگی ایجاد کنیم. به تفاهمهای خوبی در این زمینه رسیدهایم که تا پایا ن سال، تعدادی از آنها به سرانجام خواهند رسید.
در حوزة پایا نههای فروش، سعی کردیم بازاریابی خوبی انجام دهیم و هم سهم بازار را حفظ کنیم و هم آن را ارتقا دهیم؛ چون رقابت در بازار کارتخوان بسیار تنگاتنگ و فشرده است و نگه داشتن میزان سهم از بازار، تلاش زیاد و برنامهریزی مستمری میطلبد. ابزارهای جدید بانکی نیز در دستور کارمان قرار دارد که آنها نیز در آذرماه قابل ارائه است و عملیاتی میشود.
اتفاق خوبی که در دو سه ماه اخیر رخ داده حذف قبوض کاغذی است. امروز شرکت بهپرداخت اولین شرکتی است که روی پوز فیزیکی و خودپرداز بانک ملت سرویس استعلام قبض برق را نصب کرده است تا جایی که اطلاع دارم هیچ بانکی روی خودپرداز خود این سرویس را ندارد و در آذرماه نیز سرویس آن برای سایر قبوض مثل گاز و تلفن ثابت اضافه میشود.
* بخشی از فعالیتهای بهپرداخت خودپرداز است. لطفاً در این مورد توضیح دهید.
خودپرداز تقریباً به نقطة تثبیت کامل رسیده است؛ یعنی در مقطعی اوج گرفت و فراگیر شد و در مقطعی افت کرد و امروز تقریباً یک روند ثابت را طی میکند. تجربههای تقریباً مشابه دنیا نیز به همین مدل رسیدهاند؛ یعنی نتوانستند پول نقد و خودپرداز را به طور کامل حذف کنند فقط بخشی از بازار پرداخت را در کشورها میگیرند و در همان میزان ثابت میمانند در کشور ما نیز تقریباً ثابت مانده است.
وضعیت درآمدی خودپرداز بد نیست؛ یعنی به نسبت حجم تراکنشهایی که روی خودپرداز انجام میشود تکافوی هزینهای دارد؛ ولی آنطور نیست که انگیزة لازم برای سرمایهگذاری جدی ایجاد کند.
* تعداد عملیات کارت به کارت روی اپهای شرکتهای پرداخت به شکل معنادار افزایش یافته است آیا میتوان آن را به عنوان یک معضل در آینده مطرح کرد؟
کارت به کارت یکی از سرویسهای عجیب و غریب است. این سرویس بانکی در اینترنت بانک هر بانکی وجود دارد و ما با دیدن آن شگفتزده نمیشویم. طبیعی است که هر بانکی بخواهد انتقال وجه بین بانکی ایجاد کند و جزو سرویسهایش باشد؛ ولی اینکه پیاسپیها هم این سرویس را دارند غیر متعارف است؛ اما چون برای مردم تسهیل سرویس شده بسیار فراگیر است؛ ولی از منظر پلیس فتا این سرویس فاجعه است؛ چون کنترلهای لازم روی آن وجود ندارد و سوءاستفادههای زیادی روی آن انجام میشود؛ البته بانک مرکزی و شاپرک تدبیری برای آن اندیشیدهاند تا با سامانة «هریم» تغییری روی رمز پویا ایجاد کنند به این ترتیب جلوی بسیاری از تخلفات گرفته میشود و آن را کنترل میکنند.
* سامانة هریم چه سامانهای است؟
بانک مرکزی در حال راهاندازی سامانهای به نام سامانة «هریم» است. بر اساس این سامانه شما در هر درگاهی که باشید چه اپلیکیشن موبایلی و چه IPG دکمة درخواست رمز پویا دارید؛ یعنی در IPG بهپرداخت برای شماره کارت خودتان درخواست رمز پویا میدهید و رمز یکبار مصرف را روی موبایلتان تحویل میگیرید به این ترتیب مقابل فیشینگ گرفته میشود؛ این مدل باعث میشود تا دارندة کارت به بانک مورد نظر مراجعه و شماره موبایل نامعتبر خود را معتبر کند و دیگر نیازی به نصب اپلیکیشن یا مراوده با بانک را ندارد فقط و فقط باید شماره موبایلش در آن بانک معتبر باشد؛ از طرفی سرویس دادن تسهیل میشود و مردم راحتتر میتوانند از آن استفاده کنند در نهایت زمان انجام تراکنش اینترنتی و موبایلی چند ثانیهای افزایش مییابد؛ ولی کاملاً امن و راحت و سهلالوصول است.
امروز بانک ملت رمزنگار دارد و بانک دیگری رمزساز دارد و دیگری شست دارد و … و دارندة کارت به ویژه کسانی که کسب و کار دارند در چند بانک حساب و کارت دارند و باید همة آنها را نصب کنند. از طرفی بانکها به این نتیجه رسیدهاند که به صورت مشترک اپلیکیشن ارائه دهند؛ مثلاً بانک آینده و صادرات با یکدیگر اپلیکیشن مشترک ایجاد کردهاند.
بانک مرکزی به همراه شرکت شاپرک درصدد فراهم کردن این سرویس هستند و تصور میکنم با این سرویس بسیاری از معضلات و سوءاستفادهها که پلیس با آنها درگیر و مردم را دچار زیان کرده است مرتفع میشوند.