در عصر داده محوری، پلت فرم ها سازمان ها را هدایت می کنند/ یکپارچه سازان هوشمند( بخش اول )

میزسخنی با حضور صاحبنظران و فعالان حوزه سازمان های دیجیتال

در عصر دیجیتالی توسعه کسب و کارها با روش های سنتی عملا امکان پذیر نیست. داشتن نرم افزارهای جزیره ای علاوه بر اینکه توسعه داده محور-که پیش نیاز تنفس در عصر دیجیتالی است- را برای سازمان غیر ممکن می سازد در عین حال سازمان را در کورس رقابت عقب نگه میدارد. همچنین هزینه های را افزایش داده و کارایی و بهره وری را کاهش می دهد.. بر همین اساس سازوکارهای هوشمندسازی سازمان از طریق فرایند یکپارچه سازی مبتنی بر نگرش پلتفرمی می تواند ارکان سازمان را به هم متصل کرده داده ها را متمرکز کند و مهمترین گام برای ورود سازمان به عصر دیجیتالی را فراهم کند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، شرکت نوآوران هوشمند (نوآوا) شرکتی است که در خصوص یکپارچه سازی علاوه بر داشتن تجارب بین المللی زیست بوم اقتصادی ایران را به خوبی مورد مطالعه قرار داده و در صنایع مختلف نفت، نیرو و بورس تجربه های موفقی داشته است. این شرکت این آمادگی را دارد تا تجربه های خود را در اختیار شبکه بانکی و پرداخت بگذارد.

احسان بنی هاشم، مدیرعامل شرکت نوآوا ، مهدی اسکوروچی مدیرعامل هلدینگ نوآوران و عضو هیات مدیره نوآوا و مرتضی جوان صاحبنظر بانکداری دیجیتال و رئیس انجمن رایانش ابری طی میزگرد پیشرو، ابعاد مختلف فرایند دیجیتالی کردن و یکپارچه سازی سازمان ها را مورد بررسی قرار داده اند. در ادامه متن این میزگرد را با هم می خوانیم

•    در ابتدا درباره سیستم های یکپارچه‌ساز  توضیحاتی را بفرمایید؟

بنی‌هاشم: در اغلب سازمان‌ها  کانال ارتباطی بین سرویس‌های نرم‌افزاری و بخش‌های مختلف سازمان‌ به صورت جزیره ای یا به شدت سخت و پیچیده است. این مسئله با توسعه خدمات رایانش ابری، کلان روند بانکداری باز و OPEN API   همچنین هوش مصنوعی و فناوری های داده محور بیشتر نمایان شد.در عین حال  در مواقعی برخی ارگان‌ها  خدماتی در درون خود داشتند و می‌خواستند این خدمات را در اختیار سازمان‌های دیگر قرار دهند و از این طریق ارزش افزوده ایجاد کنند.در چنین شرایطی شرکت‌های نوپا یا استارت‌آپ‌ها تلاش کردند تا بعضی خدمات ارزش افزوده را به شرکت ها و سازمان‌ها ارائه دهند.

از سوی دیگر می بینیم که اغلب سازمان‌ها پروتکل‌های تجاری دارند اما امکانات فنی که بتواند این پروتکل‌ها را به یک نظام یکپارچه تبدیل کند را در اختیار ندارند. بر همین اساس ایده اصلی شکل گرفت. آغاز حرکت «نوآوا» این بود که فضای زیادی از بانک اطلاعاتی خدماتی ایجاد کردیم و نزدیک 800 ایده جمع‌آوری و برای شمار زیاد دیگری امکان پیاده‌سازی فراهم شد. حین فرآیند جمع‌آوری، ایده ها با این هدف اصلی که در چه صنایعی قابل پیاده سازی هستند  مطالعه و دسته بندی شدند.  نتایج نشان داد که کسب‌وکارهایی می‌توانند خدمات خود را به خوبی ارائه دهند که از نظر نقشه راه و رسالت کاری‌شان در آن فضا تمرکز دارند. از منظر دیگر، سازمان‌ها از نظر تجاری آماده نیستند به سمت تحول دیجیتال بروند، اما بدتر از آن، از نظر سیستم نیز دچار مشکل های بنیادین هستند. روندی که در ارگان‌های دولتی و شرکت‌های خصوصی بزرگ دیده می‌شود، این است که علاقه‌ دارند یک سری از سرویس‌ها را برون‌سپاری کنند. اصلی‌ترین موضوعی مطرح در وزارتخانه‌ها این است که ما چطور می‌توانیم سازمان‌ها و ارگان‌های زیر مجموعه را دیجیتال کنیم؟

*به نظر می رسد مسئله اصلی شما از اینجا شروع می شود؟

بنی‌ هاشم: به طور کلی دیجیتالی کردن سازمان‌ها، از تغییر فرهنگ سازمانی آغاز می‌شود. به تعبیر دیگر اینکه یک سازمان چقدر آماده رفتن به سمت فضای دیجیتالی است ریشه در چگونگی رفتار و نگرش مدیران و پرسنل به مقوله دیجیتالی کردن دارد. ؟ در اینجا عملاً وارد فضای کارشناسی می‌شویم و کارشناسان روی آن کار می‌کنند و سازمان را آماده می‌کنند که بتوانند بر اساس پارامترهای دیجیتالی سرویس‌ها را به بیرون ارائه دهند یا اینکه در خود سازمان‌ها فعالیت کنند. در واقع این همان شروع تحول دیجیتال در یک سازمان است.

•    بسیاری از سازمان‌ها ممکن است در مقوله دیجیتالی کردن و هوشمندی از دانش کافی برخوردار نباشند و ندانند این مفاهیم به چه معنا هستند؟ وقتی می‌گوییم هوشمند کردن منظورمان چیست؟

بنی‌هاشم: وقتی سازمان‌ها از سطحی بزرگتر می‌شوند، از منظر فرآیندهای داخلی دارای سیستم‌های مدیریت منابع انسانی، ماموریت ، سیستم حضور و غیاب، حسابداری، دستمزد، حمل و نقل و.. می‌شوند؛ اما قریب به اتفاق سازمان‌ها برای مدیریت از نرم افزارهای جزیره‌ای استفاده می‌کنند. اولین پارامتر برای نیاز درونی سازمان این است که این سرویس‌ها بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و یکپارچه شوند و برای این کار ، سازمان نیاز به هوشمند سازی دارد. به تعبیر دیگر پارامتر هوشمندسازی برای یک سازمان این است که نرم افزارهای سنتی قابلیت برقراری ارتباط با یکدیگر باشند. این یکی از اصلی ترین نیازهای سازمان است.

وقتی از فضای ستادی سازمان دور شویم به رسالت یا وظیفه‌ سازمان می‌رسیم. سازمانی مانند بانک یک سری فرآیندها را ایجاد می‌کند تا با مشتریان خود ارتباط برقرار کند. یک سری دارایی‌هایی را جذب و با استفاده از آن دارایی‌ها ارزش افزوده یا سود ایجاد می کند. قبل از فضای Core Banking تمام امکانات بانکی ما دستی بود، بعد از آن می‌توانستیم، محصول سپرده و وام و تمام این موارد را کاملا در فضای یکپارچه در شعبه توزیع کنیم؛ اما از فضای شعبه که بیرون برویم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بانک چه کرده تا بتواند در خارج شعبه خدمات ارائه کند؟ یک سری از بانک‌ها به ارائه خدمات اپلیکیشن ‌های موبایلی یا مبتنی بر وب پرداختند معنی آن این است که کسی که می‌خواهد خارج از شعبه، کاری کند باید حتماً وارد فضای خدمات دهی بانک با همان مفاهیم سنتی شود.

این مفاهیم که سال‌ها روی آنها کار کرده و بر اساس همان موضوع اینترنت بانک‌، موبایل بانک ‌، تلفنبانک و امکاناتی از این دست را خلق کرده است. فین تک ها بنگاه‌هایی هستند که فرصت استفاده از امکانات شعبه را ندارند و امکاناتی که روی فضای وب است را نیز در اختیار ندارند. شرکتی که به بانک خدمات حسابداری و حسابرسی و انبارداری می‌دهد به دنبال ارتباط سیستم حسابداری خود و بانک است. همانطور که می‌بینیم تمام ورود و خروج‌هایی که از طریق بانک رخ می‌دهد سیستم هایی هستند مجزا از سیستم بانکی اما متصل. پارامتر یکپارچه‌سازی خدمات بانکی اینجا خودش را نشان می‌دهد.

 یعنی به یک شرکت این اجازه داده می‌شود که خدمات بانکی از فضای بانک بیرون بیاید و به مشتری در هر نقطه ای که قرار دارد بر اساس نیازش ارائه شود. از نظر ما این هوشمندسازی است. باید حتماً فضای فرآیندی دیجیتالی شدن در بانک و ارائه آن به بیرون و مفاهیم جدید تحول دیجیتال را ایجاد کند. زمانی که بانک اطلاعاتی خدماتی را ساختیم و شروع به کار کردیم وقتی که فضای جزیره‌ای و دور سازمان‌های خدمات دهنده و خدمات گیرنده را دیدیم، دنبال راه حل بودیم، اما بسیاری از مفاهیم خاص تجاری مرتبط به آن کسب‌وکار نیز مطرح بود.

*آقای اسکوروچی شما از منظر ورود و گفتگو با سازمان ها برای درک مسئله توضیح دهید

اسکوروچی: تصور اکثر سازمان‌ها از دیجیتالی شدن این است که سیستم اداری گردش نامه‌ هایشان به صورت اتوماسیون روی سیستم‌ هایشان کافی است.اما این ارجاع دادن‌ها جاهایی لنگ می‌زد؛ یعنی زمانی که راه اندازی شد یک نفر همراه با نامه‌اش راه می‌افتاد. درست است که پشت سیستم نشسته و امضای الکترونیک می‌زد، اما آن فرد پشت او راه می‌افتاد. چنین فرآیندی به این معناست که سازمان هنوز از کارآیی سیستم دیجیتالی چیزی نمی‌داند. همان فرآیند سنتی را روی کامپیوترهایشان انجام داده‌اند. ما صنایع زیادی را در کشور داریم که خروجی تولید محصول یک سری از آنها مواد اولیه یک سری دیگر می‌شود.

این در تمام دنیا صادق است. این موارد را می توان یکپارچه کرد تا آنها بهتر و سهل‌تر و ارزانتر بتوانند از خدمات یکدیگر استفاده کنند. تجربه 10 سال گذشته نشان داده است که مردم ما رغبت شدیدی دارند که از سیستم‌های جدید بین‌المللی استفاده کنند. کما اینکه غیرقابل تصور و باور بود که از سرویسی مانند تاکسی‌های اینترنتی که بر پایه اوبر در کشور ساخته شد چنین استقبالی شود. می‌توان از این استقبال بهره گرفت و سیستم‌ها را پیش برد. در عین حال در چه ایده هایی شروع کنیم که سازمان بتواند برای تعالی خودش چه مالی و برندینگ بهتر کار کند؟

* ابتدا اتوماسیون هست سپس الکترونیک شدن را داریم که زیرساخت را فراهم می‌کند و نهایتاً دیجیتال شدن که روی کسب و کار ها بحث می‌کند. از این مسیر بحث را ادامه دهید

جوان: دیجیتالی شدن شامل مجموعه ای از تحولات در حوزه دیتا و ارتباطات است و ضروری است شرکت های فعال در حوزه فناوری اطلاعات توانمندی های لازم برای مدیریت این تغییرات و تحولات کسب کنند تا بتوانند حضور فعالی در بازار رقابتی در مقیاس جهانی داشته باشند. در بحث تحول دیجیتال آنچه که یک فناوری الکترونیکی را از یک فناوری هوشمند متمایز می کند، داده و اطلاعات است. سامانه های الکترونیکی اغلب با هدف اتوماسیون پیاده سازی می شوند؛ ولی در سامانه های هوشمند داده‌ها مورد فرآوری قرار گرفته و تبدیل به خدمات جدید می شوند.

از منظر دیگر تحول دیجیتال و هوشمندسازی نیازمند یک سری ابزار و سازوکار است که عمدتاً توسط پلتفرم‌های یکپارچه‌ سازی محقق می‌شود تا از طریق آن بتوان سرویس‌های متنوع را از طریق یک پنجره واحد در اختیار مشتری قرار داد؛ پلتفرم‌های یکپارچه‌سازی معمولاً کمک می‌کنند، سطح بلوغ صنایع بالا رود و مجموعه‌ای از استاندارها در واسطهای ارائه سرویس که معمولا از طریق API می باشد، رعایت شود. به این ترتیب امکان خلق ارزش افزوده روی سرویس های موجود فراهم خواهد شد. به طور کلی فضایی که هنوز استاندارد نشده مشتری را ناراحت می‌کند؛ با استانداردسازی ظرفیتی برای بزرگتر شدن بازار برای همه سرویس‌دهندگان فراهم می‌شود. بنابراین می‌توان گفت یکپارچه‌سازی مسیری است که از الکترونیکی شدن شروع شد، به دیجیتالی شدن رسید و حالا به مرحله استاندارد شدن وارد شده است. وقتی این استانداردها شکل بگیرد، می‌توانیم با فضای یکپارچه‌ خدمات هوشمندانه‌تری دریافت یا ارائه کنیم.

•    فضای ایران را در مورد دیجیتالی شدن بررسی کنید و بگویید دیجیتالی شدن چه مزیت هایی را می‌تواند برای سازمان‌ها داشته باشد که نیاز سازی کرده باشید؟

بنی‌هاشم: روندی که امروز سازمان‌های مصرف‌کننده در ترندهای بین‌المللی در ارتباط با شرکت‌های ایجادکننده پلتفرم استاندارد مواجه هستند، این است که اگر مشتری بخواهد از سرویس بانک خاصی استفاده کند و بعد بخواهد روی بانک دیگری سوئیچ کند بانک‌هایی هستند که فضای یکپارچه‌سازی و استاندارد را پیاده کرده‌اند و به راحتی می‌تواند به روی آنها  سوئیچ کند. (اضافه کنم که وقتی چنین شرکتی پروتکل همکاری با بانک ارائه خدمت) را دارد، عملاً تمامی نیازهایی که استفاده‌کننده دارد را در قالب SLAهای جاری خود فارغ از ارائه‌دهنده سرویس در اختیار استفاده‌کننده قرار می‌دهد.) نکته این است وقتی که مقیاس مشتریانی که با آنها کار می‌کنیم از سطحی بزرگتر می‌شود،به طور معمول سازمانی ارائه دهنده گروهی را برای بحث پیاده‌سازی سیستم‌های IT شان تشکیل می‌دهند؛ چه برای توسعه چه برای پشتیبانی چه برای سوئیچ کردن از یک سری سرویس‌ها به سرویس‌های دیگر. نکته این است که در دنیا بحث استانداردسازی و استفاده از سرویس‌های تجاری وارد یک فضای پلتفرمی شامل پلتفرم تجاری و پلتفرم سیستمی شده و با اتصال به این سیستم‌ها می‌توانید به ارائه‌دهندگانی که آن سرویس‌ها را ارائه می‌دهند، متصل شوید.

*این پلتفرم‌ها دارای چه شاخص های بنیادینی باید باشند؟

بنی‌هاشم: سکو یا پلتفرمی که کار یکپارچه‌سازی را انجام می‌‎دهد دو شاخصه مهم دارد. یک جنبه که فقط استاندارد می‌کند و دیگر اینکه ارزش افزوده جدید خلق کند؛ بنابر این ترکیب محصول جدیدی به سازمان مصرف کننده ارائه می‌شود.

*در حال حاضر در ایران بحث‌های هوشمندسازی مطرح است و به طور کلی درباره اقتصاد هوشمند زیاد صحبت می‌شود، اما این مسئله به عنوان یک پارادایم غالب مطرح نیست چون مدیران دانش زیادی در این باره ندارند. تحلیل شما از این مسئله چیست؟

جوان: تحول دیجیتال لازم است همراه با فراگیری فرهنگ دیجیتالی شدن همراه باشد. مدیران سازمان باید با فرهنگ و ادبیات دیجیتالی شدن، ابعاد تغییرات مورد نیاز و فناوری های توانمندساز در این فضا آشنا باشند. مثلا تا این آشنایی در سطوح مختلف مدیریت سازمان بدست نیامده باشد، نمی توان انتظار بهره‌برداری موثر از ظرفیت های اقتصاد هوشمند و داده-محور داشت.

در اینجا این سوال پیش می‌آید که از کجا معلوم الکترونیکی شدن سازمان مصرف کننده کامل است تا دیجیتالی شدن را آغاز کند.سازمان‌ها جزیره‌ای رفتار می‌کنند، نیاز ایجاد نشده تا بعد به دیجیتالی شدن برسیم. اگر به سازمان‌ها مراجعه کنید حرف‌هایی که اکنون زده شد را چندان نمی‌فهمند. در این طور مواقع با چه زبانی باید با آنها صحبت کرد که متقاعد شوند؟

اسکوروچی: بهتر است بگوییم ابتدا یک سیستم یکپارچه در سازمان مان داشته باشیم تا بعد برسیم به اینکه به طور هوشمندانه می‌توانید از آن استفاده کنیم چه اتفاق‌هایی می‌افتد؟ اولین اتفاق این است که جلوی هزینه‌های غیرضروری گرفته می‌شود؛ زیرا همیشه ورودی و خروجی‌های هر چیزی یا اطلاعات به‌روز، مشخص و معین است؛ یعنی چه از لحاظ سیستم منابع چه از لحاظ مالی و کالایی و تدارکاتی روابط مشخص است؛ یعنی وقتی سیستم به طور یکپارچه کار می‌کند اطلاعات همه چیز را دارید. سازمانی مانند فروشگاه‌های زنجیره‌ای را در نظر بگیرید. اگر اطلاعاتشان کامل باشد چه بهره‌ای می‌توانند ببرند؟ یکی از بهره‌ها این است که می‌دانند در فروشگاه X در محله X فروش این محصول بیشتر از بقیه محله‌هاست. در نتیجه باید ورودی قفسه‌های فروشگاه نسبت به فروشگاه‌های دیگر باید ورودی بیشتر باشد.

•    نکته بعدی آنلاین بودن اطلاعات است. اینکه بلافاصله متوجه شوند که این تعداد قفسه‌ کم یا زیاد شده این یعنی افزایش فروش و… .

اسکوروچی: این مواردی که گفتید باید به تدریج انجام شود. لازمه آن که اطلاعات به طور یکپارچه تهیه شود، هم آنلاین بودن است. برای آنلاین بودن به بستر اینترنتی مناسب نیاز داریم. برای بستر اینترنتی مناسب مطمئناً تجهیزات مناسب هم احتیاج داریم. برای تجهیزات مناسب رگولاتوری باید توان تامین و تجهیز خودش را داشته باشد. اگر بحث‌های رقابتی به وجود بیاید که ما به چند شرکت خاص منحصر نباشیم می‌تواند ایجاد رقابت کند و این رقابت باعث می‌شود، کیفیت افزایش یابد و همه چیز به این می‌رسد که آن تجهیزات مناسب باشد.

البته نباید دست روی دست بگذاریم و بگوییم تا تجهیزات نباشد نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. در بسیاری از کشورها این اقدامات با عدم تجهیزات شروع شده است. ترکیه نمونه بارز آن است که رشد بسیار خوبی داشته است. به جرات می‌توان گفت کیفیت و قیمت اینترنت در ایران از بسیاری کشورها بهتر است. در کانادا برای یک ماه اینترنت باید 300 دلار پرداخت کنید. در آلمان همینطور. در نتیجه با همین تجهیزاتی که داریم می‌توانیم کارهایی را انجام دهیم.

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ⁄  1  =  9