جای خالی شفافیت در بزرگترین بانک خاور میانه/ عطش خرید زیر چتر رویای دیجیتالی شدن

نقدی بر انسداد حسابهای مشتریان بانک ملی

درحالی‌که بانک ملی که همیشه در پیاده‌سازی آخرین روندهای بانکداری پیشرو بوده اما از اواسط دهه نود به این سو و بخصوص چند سال اخیر به دلیل عطش برخی مدیرانش برای خرید از مسیر واقعی خود دورافتاده است.

 26 آذر سال 92 محمود احمدی دبیر کل وقت بانک مرکزی از راه‌اندازی سامانه «نهاب» خبر داد. سامانه نظام هويت سنجي الکترونيکي بانکي یا نهاب سامانه‌ای است که با اتصال برخط به پايگاه داده سازمان ثبت احوال و ثبت‌اسناد و خودکار نمودن عمليات، موجب تسريع در روند ارائه خدمات و اعتبارسنجي دقيق مي‌شود.

این سامانه با ایجاد یک «پايگاه داده‌ی متمرکز» احراز هويت مشتريان و متعاملان نظام بانکي در سرتاسر کشور را با اعطاي شناسه منحصر به فرد «شهاب» براي هريک از آنان، ممکن می‌سازد.

از آن زمان بیش از 5 سال و 8 ماه معادل حدود 68 ماه گذشته است اما در مردادماه سال 98 بانک ملی به عنوان بزرگترین بانک خاورمیانه حساب مشتریانش را مسدود می‌کند تا آنان را به زور به شعبه بکشاند تا اطلاعات هویتی خود را تکمیل کنند.

اسدالله امیراصلانی در سال 68 به نتیجه رسید که به‌جای اتوماسیون شعبه، بانک را متمرکز کند و این‌چنین شد که بانک ملی در ایجاد و توسعه بانکداری الکترونیک پیشرو شد اما حالا 30 سال از آن زمان گذشته به‌طوری‌که بانکداری الکترونیک در کشور پیاده‌سازی شده و به پایا ن رسیده و بانکداری دیجیتال به‌عنوان دغدغه بانک‌ها محسوب می‌شود اما تازه معاون بانک ملی حساب‌ها را مسدود می‌کند تا به زور مشتری را به شعبه بکشاند تا اطلاعات هویتی‌اش را کامل کند.

 

اخبار مرتبط:

توضیحات مسدود شدن حساب برخی مشتریان بانک ملی

شرکت مشاوره رتبه‌بندی اعتباری ایران از 26 اسفند 89 فعالیت خود را آغاز کرده و بانک ملی ازجمله اولین بانک‌هایی بود که به سامانه اعتبارسنجی این شرکت پیوسته است.

حالا بعد از نزدیک 8 سال گوش‌به‌زنگ معاون فناوری بزرگ‌ترین بانک خاورمیانه طی یک برنامه خبری و احتمالاً با ژست حق‌به‌جانب دلایل انسداد حساب‌های مشتریان این بانک را تشریح می‌کند. او اما به این سؤال پاسخ نداد که چرا در سال 98 و بعد از 30 سال که از آغاز ایجاد بانکداری الکترونیک در کشور ما می‌گذرد هنوز این بانک نتوانسته فعل تمرکز در بانکداری را کامل صرف کند تا مجبور نباشد با انسداد حساب، مشتریان را مجبور کند که به شعبه بیایند.

تقریباً تمام کسانی که حساب‌هایشان مسدود شده دست‌کم یک‌بار از بانک ملی اما در شعبه دیگری از این بانک، وام دریافت کرده‌اند یا تقاضای صدور کارت یا افتتاح حساب جدید کرده‌اند اما تنها به دلیل اینکه دریافت وام یا تقاضای صدور کارت یا افتتاح حساب از شعبه دیگری بوده مدیران فناوری بانک ملی این همت و اراده را نداشته‌اند که اطلاعات افراد را متمرکز کرده و نیاز به انسداد یکی از حساب‌های مشتری نکنند.

سامانه‌های حاکمیتی مانند سامانه ثبت‌احوال و…نیز سالهاست راه‌اندازی شده و کافی است تا با نوشتن یک ماژول ساده اطلاعات هر مشتری در هر شعبه‌ای که هست متمرکز شود.

یکی از اتفاقات عجیبی که در بانک ملی رخ می‌دهد آن است که یک مشتری از یک شعبه یک‌بار وام می‌گیرد و تسویه کند ولی برای بار دوم در همان شعبه اگر بخواهد وام بگیرد بازهم باید کلیه اسنادی که یک‌بار داده را مجدد به بانک به‌صورت کاغذی تحویل دهد. درحالی‌که بعدازاین همه‌سال خیلی ساده بود که فرد بدون حضور در شعبه و به‌صورت الکترونیک کلیه درخواست‌های خود ازجمله وام، صدور کارت و.. را انجام دهد ولی در عمل چنین اتفاقی در این بانک و البته برخی دیگر از بانک‌های ما هنوز نیفتاده است. بانک‌های ما از اینکه مشتری را خسته کنند خوششان می‌آید.

بانک ملی به کجا می‌رود

درحالی‌که بانک ملی که همیشه در پیاده‌سازی آخرین روندهای بانکداری پیشرو بوده اما از اواسط دهه نود به این سو و بخصوص چند سال اخیر به دلیل عطش برخی مدیرانش برای خرید از مسیر واقعی خود دورافتاده است.

تضاد در عملکرد بانک ملی به گونه ای چشم‌گیر است که گذشتن از آن غیرممکن است. درحالی‌که این بانک «ملی شو» سالانه برگزار می‌کند و از ربات سخنگو و بی تی ام و… سخن به میان می‌آید– که فناوری‌های سخت‌افزاری کاملاً وارداتی هستند و به‌عنوان تجربه‌های شکست‌خورده در نظام بانکداری دنیا شناخته می‌شوند- اما از طرف دیگر قادر نبوده که اطلاعات مشتریان خود را پس از 30 سال که عمر بانکداری الکترونیک در ایران می‌گذرد متمرکز کند به‌گونه‌ای که بتواند یک کد شهاب ساده را ارائه بدهد.

آمار نشان می‌دهد بانک ملی طی چند سال اخیر نزدیک 700 دستگاه شامل دستگاه‌های وی تی ام، سی ار اس و کش لس و..رباط سخنگو خریداری کرده و همچنین از خرداد سال 95 یعنی زمانی که حسین زاده مسئولیت بانک را بر عهده گرفتند و سپس آقای خاتونی معاونت فناوری بانک ملی شده تا کنون تعداد خودپرداز های بانک ملی از 6500 به 8000 دستگاه افزایش‌یافته است.

این میزان سخت‌افزار دست‌کم نیازمند 1000 میلیارد تومان سرمایه‌گذاری است. این رقم منهای هزینه‌های پشتیبانی و پول گذاری محاسبه‌شده است. این حجم سرمایه‌گذاری به معنی صرف سالانه بیش از 300 میلیارد تومان منابعی است که از محل سپرده مردم تأمین می‌شود. این در حالی است که از اواسط نیمه اول دهه نود مشخص بود که سرمایه‌گذاری در حوزه خودپرداز دارای ریسک بالایی است… منابع آگاه در بانک ملی نیز از زیان ده بودن بیش از 80 درصد خودپرداز های این بانک خبر می‌دهند.

علت این همه عطش خرید در مدیران بانک ملی چه بوده است. آیا اگر سهامداران این بانک خصوصی بودند و بر عملکرد واقعی این بانک نظارت داشتند باز هم جنین اتفاقی رخ می داد. اساس پاسخ به این سوال را باید نهادهای نظارتی ذی ربط بدهند که علت این میزان خرید پر ریسک چه بوده است.

جای خالی شفافیت

بانک ملی از سال 93 به این‌سو صورت‌های مالی خود را منتشر نکرده است. به تعبیر دیگر صورت‌های مالی سال 94 می‌بایست در سال 95 منتشر می‌شد اما از زمانی که آقای حسین زاده مدیرعامل این بانک شده‌اند هنوز برای هیچ سالی صورت مالی منتشرنشده است. طبیعی است کسی نمی‌داند پشت دیوارهای بانک ملی چه خبر است. در بانکی که شفافیت حاکم نباشد طبیعی است بدون انجام مطالعات عمیق موضع داشتن توجیه اقتصادی معنی خود را از دست می‌دهد.

درنتیجه فقط در یک‌قلم 1000 میلیارد تومان در حوزه‌ای سرمایه‌گذاری می‌شود که از ابتدا شکست‌خورده بودن آن بدیهی است. برخی معتقدند وضعیت 700 دستگاه بی تی ام و سی ار اس به گونه ایست که مدیران فناوری بانک ملی هنوز نتوانسته اند بستر نرم‌افزاری را به‌گونه‌ای توسعه دهند که فرایند سرویس به پشت دستگاه متصل شود. این بدین معنی است که حتی اگر دستگاه‌ها مشتری لازم را هم داشت ولی ضعف نرم‌افزاری باعث شده که فرایند سرویس به دستگاه متصل نباشد. لذا همان سرویس‌های چهار عمل اصلی که روی خودپرداز قابل انجام است روی این دستگاه‌های نیز در دسترس مشتری است.

رؤیای خام بانکداری دیجیتال

بانکداری الکترونیک زیرساخت را فراهم می‌کند و بانکداری دیجیتال زمینه توسعه کسب‌وکار را. در بانکداری الکترونیک صحبت از تمرکز داده‌های ساختاریافته است در بانکداری دیجیتال سرمایه‌گذاری روی‌داده‌های ساختار نیافته از طریق فناوری‌های بیگ‌دیتا، هوش مصنوعی ، اینترنت اشیا و پردازش ابری است.

در بانک ملی در حالی که هنوز این بانک در تکمیل و آنلاین ساختن داده‌های ساختاریافته مانند اطلاعات هویتی مشتریان ناموفق نشان داده چگونه می‌تواند صحبت از بانکداری دیجیتال و سرویس محوری متناسب با نیاز هر مشتری و بردن سرویس‌ها روی موبایل وی بکند… بانکی که هر چه سرمایه داشته صرف خرید سخت‌افزارهایی تاریخ‌مصرف گذشته کرده آیا می‌تواند مدعی باشد توسعه بانکداری دیجیتال باشد.

آیا می‌تواند این بانک صحبت از «حال مشتری خوب باشد» بکند بانکی که در هزار سوم حساب مشتری‌اش را مسدود می‌کند تا وی را به شعبه بکشاند تا وی اطلاعات هویتی که بارها در شعب دیگر تکمیل کرده را ارائه دهد آیا در چنین بانکی می‌توان امید داشت که حال مشتری خوب بشود. پاسخ به این سؤال را شفافیت در بانک ملی و آینده خواهد داد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

9  ×  1  =