بازگشت رکود تورمی/بخش اول

گفتوگو با صاحب نظران پولی و مالی درباره اقتصاد ایران در سال 98

برجام یک معاهدة امنیتی است و اصلاً برجام بدون FATF معنا ندارد.نرخ رشد تولید ناخالص داخلی برای سال 98 منفی خواهد بود؛ اما با سیاست‌های مناسب می‌توان آن را مدیریت کرد تا کاهش کمتری در تولید ناخالص داخلی تجربه کرد.تصویب FATF از تشدید عواقب منفی جلوگیری می‌کند؛ ولی در غیابِ تمهیدات لازم نمی‌تواند کمک عملی چندانی کند.در شرایط فعلی عقلانیت کلان و عقلانیت اقتصادی کفایت‌های لازم را دارد تا شرایط را به شکل بهتری در سال 98 مدیریت و از این بحران عبور کنیم.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، گره‌های کور اقتصاد ما در سال 98 به احتمال قریب‌به‌یقین پیچیده‌تر خواهد شد.فرورفتن در رکود دومی تجربه جدید برای اقتصاد ما نیست اما تکرار رکود تورمی در فاصله‌ای کمتر از سه سال و برای جمعیتی بالغ بر 81 میلیون و دولتی با هزینه بالغ بر 400 هزار میلیارد تومان و نقدینگی نزدیک دو هزار تریلیون تومانی برای بار اول است.

همچنین تحریم‌ها سخت بر پیچیدگی اقتصاد خواهد افزود. اگرچه ممکن است پیک تورمی سال 97 را نداشته باشیم اما رشد نقدینگی می‌تواند دلار را از مرز 20 گذرانده و حتی تا 30 هزار تومان هم بالا ببرد. حال سوال این است وضعیت تولید، اشتغال، و سرمایه‌گذاری چه خواهد شد.

برای پاسخ به این سوالات دعوت می‌کنیم تا میزگرد پیش رو را که با حضور دکتر حسین عبده تبریزی صاحب‌نظر حوزه مالی، دکتر احمد عزیزی صاحب‌نظر‌در امور پولی و بانکی‌، دکتر سید احمدرضا جلالی نائینی‌ صاحبنظر حوزه اقتصادی و مدیرگروه پول‌ و ارز پژوهشکده پولی و بانکی و دکتر حميد زمان‌زاده عضو هیأت علمی و معاون پژوهشی پژوهشکده پولی و بانکی برگزار شده است را با هم بخوانیم. لازم به ذکر است این میزگرد قرار بود با حضور دکتر دیواندری رئیس پژوهشکده پولی و بانکی برگزار شود اما به دلیل جلسه فوری که برای ایشان رخ داد دکتر زمان‌زاده به جای دکتر دیواندری در میزگرد شرکت کردند.

* هدف کلی این میزگرد بررسی آینده بخش تولید و سرمایه‌گذاری است.

عبده‌تبریزی: بسیاری از پیش‌بینی‌های سال 97 درست از آب درنیامدند. پیش‌بینی همة نهادهای بین‌المللی و مراکز داخلی برای پایان سال 96، تورم حداکثر 17 درصدی بود. آقای برکچیان برای سال 1400 بهتر از بقیه تورم 23 درصدی را پیش‌بینی کرد. حال سؤالی مطرح می‌شود که چرا این پیش‌بینی‌ها درست از آب درنیامدند؟ علت این موضوع عامل خارجی، یعنی تصمیم ترامپ برای خروج از برجام و تحمیل تحریم‌ها بر اقتصاد ایران بود.

امروز تحریم‌ها تعیین‌کننده شده و قیمت دلار نیز به یک متغیر پیشگام تبدیل شده است که بقیة متغیرها از آن تبعیت می‌کنند؛ مثلاً اگر قصد داشته باشید بازار سهام، قیمت سکه یا بازار مسکن را پیش‌بینی کنید، باید از قیمت ارز پیش‌بینی داشته باشید؛ بنابراین یکی از متغیرهای برون‌زایی که بر وضعیت تولید و سرمایه‌گذاری در ایران در سال 98 حاکم است، مسئلة تحریم‌هاست.

متغیر دیگری که بسیار مهم است و بر رفتار بنگاه‌ها تأثیر می‌گذارد، طبعاً نرخ تورم است که به گمان من تا حد بسیار زیادی تابع نقدینگی است. اینکه چقدر نقدینگی در اقتصاد ایجاد کنیم، اینکه آیا با نرخ 27 درصد رشد نقدینگی باید راه را ادامه داد، این که آیا اجزای نقدینگی همانی است که در سال‌های گذشته بوده، سئوالاتی است که به پاسخ‌های درست نیازمند است.

سئوال مهم دیگر این است: آیا وضعیت بانک‌ها اصلاح می‌شود؟ بحران بانکی همزادی برای وضعیت ارز در کشور است؛ بنابراین مجبور هستیم چشم‌اندازی از وضعیت نقدینگی کشور ترسیم کنیم تا در مورد متغیرهای اصلی اقتصاد صحبت کنیم.

* یکی دیگر از عوامل، میزان فروش نفت و دلار حاصل از آن است؟

عبده تبریزی: بسیاری معتقدند که از یک و نیم میلیون بشکة پیش‌بینی‌شده برای فروش فقط یک میلیون بشکه فروش خواهیم داشت؛ اگر یک میلیون بشکه را ملاک قرار دهیم، کسری بودجه در شرایط فعلی بدون اینکه اوضاع بدتر شود، از رقم 100 هزار میلیارد تومان تجاوز می‌کند؛ اگر این‌طور باشد، آن‌گاه باید به این نکته بپردازیم که دولت چگونه می‌خواهد کسری را تأمین کند.

آیا دولت درگیر بانک مرکزی می‌شود که در این صورت وضعیت نقدینگی بدتر می‌شود، یا دنبال قیمت بالاتر ارز می‌رود و آثار اجتماعی آن را می‌پذیرد و به این ترتیب سعی می‌کند کسری بودجه را تأمین کند.

* با فرض کسری 100 هزار میلیارد تومان، یعنی کسری بیش از یک چهارمی بودجه سالانه، این رقم می‌تواند بسیار مشکل‌زا باشد. به نظرتان این رقم از چه محل‌هایی تأمین خواهد شد؟ و کمترین اثر آن بر نقدینگی چه میزان خواهد بود؟

عبده تبریزی: با فرض فروش یک و نیم میلیون بشکه نفت و با فرض اینکه صندوق‌های بازنشستگی مسئله‌ جدیدی پیدا نکنند و با فرض اینکه در ادغام بانک‌های ارتشی در بانک سپه، با کسری بیشتر مواجه نشویم و سه مؤسسة اعتباریِ تحت اختیار بانک مرکزی، کسری عمده‌ای نداشته باشند و از طرفی وضعیت تحریم‌ها بدتر از این نشود، طبق بودجه، 51 هزار میلیارد تومان برای انتشار اوراق پیش‌بینی شده است. پس، دولت در سال بعد، کار بسیار دشواری دارد.

* وضعیت تولید و سرمایه‌گذاری را چگونه می‌بینید؟

عبده تبریزی: بسیاری برای تولید و سرمایه‌گذاری پیش‌بینی مثبتی ندارند و نرخ رشد را منفی در نظر می‌گیرند. از طرفی این پیش‌بینی وجود دارد که ایران نتواند در سال آینده نرخ رشد مثبتی داشته باشد.

به این ترتیب، هشت فصل، نرخ رشد منفی خواهیم داشت که به معنای رکود تورمی است؛ اگر سال 1397 را نتوان با قاطعیت سال رکود تورمی نامید که به نظرم بخش قابل توجهی از آن سال بود، سال 1398 را با قاطعیت می‌شود، گفت با شرایط رکود تورمی در اقتصاد ایران مواجهیم.

چرخه‌ای که در گذشتة جمهوری اسلامی نیز سه الی چهار بار تکرار شد و آثار منفی خود را داشت؛ بنابراین در چنین شرایطی، تصویر مثبت و روشنی نمی‌توان از تولید، اشتغال و سرمایه‌گذاری ارائه کرد.

* با توجه به شرایطی که مطرح کردید به بنگاه‌ها چه توصیه‌ای می‌کنید؟

عبده تبریزی: طبعاً در این شرایط باید به بنگاه‌ها توصیه کرد که شرایط فعلی خود را حفظ و آن را بهینه کنند و اگر می‌توانند به سمت صادرات بروند.

* آقای دکتر جلالی به زبان علمی و اقتصاد کلان شما وضعیت را توضیح دهید؟

جلالی نائینی: در این زمینه با دو افق زمانی کوتاه‌مدت و بلندمدت مواجهیم. در اینجا بحث ما به سال 1398 معطوف است؛ بنابراین کوتاه‌مدت محسوب می‌شود. برای آنکه وضعیت اقتصادی را تحلیل کنیم از یک طرف تقاضای کل و اجزای آن و از طرفی وضعیت بخش حقیقی را باید بررسی کنیم که طبیعتاً در اینجا به طور اجمالی مرور می‌شود.

تقاضای کل، شامل مصرف خصوصی و دولتی، سرمایه‌گذاری دولتی و غیر دولتی و خالص صادرات است. مصرف بخش خصوصی را داریم که به دلیل وضعیت اقتصادی، نه فقط رشدی نخواهد داشت، بلکه به سبب افزایش قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید و اثر ثروت1 منفی انتظار رشد منفی داریم؛ همچنین سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و دولتی به دلیل محدودیت منابع بنگاه‌ها و بودجه دولت و گران شدن نهاده‌های تولید، رشد منفی خواهند داشت.

واردات به دلیل افزایش نرخ ارز و جایگزینی واردات از طریق تولید داخلی کمتر خواهد شد. صادرات ایران شامل دو بخش است؛ بخش اول صادرات غیر نفتی است که در 9 ماه ابتدایی سال 1397 وضعیت نسبتاً خوبی داشت، هر چند درصد قابل توجهی از عواید آن به کشور بازنگشت؛ اما برای استمرار رشد با موانع تحریمی روبه‌روست. بخش دوم صادرات نفتی است که به دلیل تحریم‌ها کاهش یافته و پیش‌بینی می‌شود که این وضعیت ادامه ‌یابد.

به نظر می‌رسد که وزارت نفت توانسته یک میلیون بشکه نفت و بالاتر از آن را بفروشد؛ اما ادامة آن از یک طرف به وضعیت تقاضا و عرضه جهانی نفت و از طرفی به درجه استحکام تحریم‌های نفتی بستگی دارد.

قیمت نفت، متغیری با نوسانات بسیار و آثار قابل توجه بر عواید ارزی حاصل از نفت برای کشور است. از عواملی که سبب افزایش قیمت نفت در طول چند هفتة اخیر شد وضعیت ونزوئلا است؛ اگر ونزوئلا به وضعیت عادی بازگردد ریسک فاکتور مربوط به تولید آن کاهش می‌یابد؛ بنابراین بر قیمت نفت اثر منفی و بر عرضه اثر مثبت می‌گذارد.

عرضة نفت کشور آمریکا افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد؛ بنابراین این کشور دست بازتری برای تحت تأثیر قرار دادن قیمت‌ها دارد.

آمریکا چند روز پیش شش میلیون بشکه نفت از ذخایر استراتژیک خود را وارد بازار کرد تا روند رشد قیمت‌ها را به دلیل مشکلات ونزوئلا کنترل کند. آمریکایی‌ها در گذشته از چنین استراتژی‌هایی استفاده نمی‌کردند؛ چون خود واردکننده بودند؛ اما امروز وضعیت‌شان تغییر کرده است.

عامل دیگر، نرخ رشد اقتصاد جهان است. پیش‌بینی‌ها حاکی است که نرخ رشد اقتصاد جهان نسبت به سال قبل حدود 7/0 درصد کاهش می‌یابد؛ بنابراین نرخ رشد تقاضا برای نفت نسبت به سال گذشته کمتر و نرخ رشد عرضه نیز کمتر از سال قبل خواهد بود. ممکن است در برهه‌هایی به دلیل افزایش تقاضای فصلی شاهد افزایش قیمت باشیم؛ ولی روند قیمت‌ها روند صعودی قابل توجهی نیست.

خالص صادرات ایران نسبت به سال گذشته وضعیت بهتری پیدا می‌کند؛ ولی این وضعیت به دلیل کاهش واردات کل و نه به دلیل افزایش صادرات کل است.

* با این توصیف معدل قیمت نفت در بازار جهانی و به ویژه سبد اپک در چه بازه‌ای قرار خواهد گرفت؟

جلالی نائینی: قیمت کنونی شاخص نفت برنت حدود 64 دلار به هر بشکه نفت خام شیرین و سبک است. قیمت نفت خام ایران (میانگین وزنی نفت خام و نیمه سبک و سنگین ایران) حدود چهار تا پنج دلار زیر این قیمت است. پیش‌بینی اینجانب برای متوسط قیمت نفت خام شاخص برنت برای سال 1398 رقمی میان 64 تا 70 دلار به ازای هر بشکه است.

* قیمت نفت در بودجه را تا چه حد منطقی می‌دانید؟

جلالی نائینی: با توجه به جمیع جهات، به نظرم قیمت نفت در بودجة امسال، قیمت معقولی در نظر گرفته شده است.

* بازارهای صادراتی ایران چه وضعیتی خواهند داشت؟

جلالی نائینی: بازار کشورهای همسایه به سهولت بیشتری قابل دسترسی هستند. چین برای رشد صادرات نیاز به توافقنامه‌های بازرگانی دارد و معتقدم؛ تغییر مهمی در صادرات ایران به چین رخ نمی‌دهد. به نظر می‌رسد تجارت ایران با روسیه وضعیت بهتری پیدا می‌کند؛ اما هنوز مشکل پرداخت پابرجاست و تهاتر کالا با کالا به سادگی امکان‌پذیر نیست.

با توجه به دلایلی که بیان کردم؛ پیش‌بینی می‌شود؛ تقاضای کل، نرخ رشد منفی داشته باشد. از طرفی به علت کمبود کالاهای واسطه‌ای و گران شدن نهاده‌های تولید، عرضه کل منقبض می‌شود. نرخ ارزِ بالاتر سبب می‌شود تا برخی کالاهای وارداتی را که تکنولوژی آن در ایران موجود است و ظرفیت تولید مازاد قبلی برای آن وجود دارد، جایگزین کند؛ اما در کوتاه‌مدت، محدودیت در جایگزینی عوامل تولید و سبد مصرف داریم.

در شرایط تحریم که وضعیت ارزی، مناسب نیست دو جنبه مختلف را باید در نظر داشت؛ یکی اینکه کالاهای مصرفی خارجی کمیاب‌تر و گران‌تر می‌شوند. دیگر اینکه عوامل تولید خارجی گران می‌شوند؛ این وضعیت ایجاب می‌کند که سبد مصرف تغییر کند؛ مثلاً به جای سوار شدن لکسوس نو از اتومبیل‌های ارزان‌تر یا دست دوم استفاده شود.

دوم اینکه کالاهای وارداتی را در داخل تولید کنیم. تولید بعضی از کالاها همچون محصولات نساجی در داخل ایران میسر است و توریسم داخلی را جایگزین توریسم خارجی کنیم.

اتفاقاً ضریب اشتغال در این بخش‌ها بالاست؛ بنابراین اگر سیاست‌های اقتصادی، پشتیبان این نوع گزار به سمت جایگزینی واردات باشد به رشد عرضه کل کمک می‌کند؛ اما برای شماری از بخش‌های تولید، همچون خودرو به کالاهای واسطه‌ای وارداتی محتاج هستیم که به دلیل محدودیت‌ پرداخت‌های بین‌المللی مشکل شده است. جایگزین کردن این نوع کالاها برای ما سخت‌تر است؛ به همین دلیل در بعضی از بخش‌ها ظرفیت افزایش تولید و تقاضا داریم و در بعضی از بخش‌ها محدودیت داریم.

* با این اوصاف نرخ رشد اقتصادی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

جلالی نائینی: معتقدم؛ نرخ رشد تولید ناخالص داخلی برای سال 98 منفی خواهد بود؛ اما با سیاست‌های مناسب می‌توان آن را مدیریت کرد تا کاهش کمتری در تولید ناخالص داخلی تجربه کرد. با هدایت منابع به بخش‌هایی که امکان جایگزینی تولید دارند و بخش‌هایی که مثل بنگاه‌های دانش‌بنیان به سرمایة انسانی داخلی وابسته هستند می‌توان کاهش در تولید را محدود کرد.

* آقای دکتر عزیزی، وضعیت سال 98 را از منظر شرایط اقتصادی، تولید و سرمایه‌گذاری، چگونه ارزیابی می‌کنید.

عزیزی: من نسبت به دوستان بدبین‌تر هستم و برای تشریح این وضعیت از مثال‌های کمی و کیفی استفاده می‌کنم.

در ماه‌های پایانی سال 2018 برای اولین بار پس از برجام، ظاهراً طی چندین ماه صادرات نفت ایران به زیر یک میلیون بشکه در ماه رسید؛ ایران چهار مشتری نفتی اصلی دارد. واردت نفت به عنوان مثال توسط یکی از این چهار کشور، کرة جنوبی، از ایران در شش ماه دوم سال 2018 به صفر رسید با توجه به این اتفاق و اعمال تحریم‌ها و تهدیدهای دیگر، پیش‌بینی صادرات نفت در سال آینده منفی‌تر از چیزی خواهد بود که تا به امروز دربارة آن صحبت کردیم.

امروز آمریکا به عربستان فشار می‌آورد که کل کاهش صادرات نفت ایران را جبران کند و از طرفی تهدید می‌کند که مجوز هشت کشوری را که به آنها اجازه واردات نفت از ایران را داده است باطل می‌کند یا به صورت متریال کاهش می‌دهد؛ البته راه‌های دیگری هم برای صادرات نفت ایران وجود دارد؛ اما این مسیرها بسیار پرهزینه، پرریسک، کم‌درآمد و فسادزا هستند.

همة این عوامل سیکل بازتولیدی در پایین‌دست فروش نفت ایجاد می‌کنند؛ از جمله اینکه درآمدهای نفت وصول نمی‌شود یا دیر وصول می‌شود یا مصرف آن سخت می‌شود؛ مثلاً SPV که اروپا بالاخره آن را اعلام کرد از نظر عملیاتی، حداقل در شکل فعلی، اگر غیر قابل استفاده نباشد، حداقل کم اثر است.

حال به دلیل اصلی همة این مشکلات یعنی تحریم‌ها بازمی‌گردم. باید به طور خلاصه بگویم که تحریم‌ها هیچ‌گاه به این شدت پیگیری نمی‌شدند. تحریم‌ها هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت بسیار شدید هستند به طوری که حتی معماران آمریکایی تحریم‌های گذشتة ایران به آن اعتراض می‌کنند از آن مهم‌تر اینکه جامعة بین‌المللی، از جمله بخش خصوصی که طرف تجاری ایران محسوب می‌شود، فرآیند یادگیری‌ تحریم را طی کرده‌اند که درجة اثربخشی تحریم‌ها را در دورة اخیر به مراتب بالاتر از دوره‌های قبل کرده است؛ البته باید به این نکته اشاره کنم که منظورم از اثربخشی، تأثیر در اقتصاد ایران است نه در سیاست‌های ایران.

ممکن است تحریم‌ها به هیچ‌وجه موفق به تغییر سیاست‌های ایران نشوند؛ اما تحریم‌ها غیر از آنچه به صورت کلاسیک در مورد نااطمینانی، بی‌ثباتی، بحران‌های هم‌زمان و انواع ریسک‌ها می‌دانیم، گسست عمیقی را با روندهای گذشته ایجاد می‌کند و تخمین این گسست به سادگی امکان‌پذیر نیست و بستگی به شرایط آینده دارد.

* همان‌طور که آقای عبده تبریزی بیان کردند پیش‌بینی‌های سال 97 محقق نشدند. با توجه به بحران‌های همزمانی که در اقتصاد ایران وجود دارد و تأثیر هم‌افزایی که بر یکدیگر دارند، به نظر شما روند چگونه خواهد بود؟

عزیزی: بسیار دشوار است که بگوییم این بی‌ثباتی و نااطمینانی در یک روند معمولی شکل می‌گیرد.

به نظرم گسستی در حال شکل‌گیری است که با روندهای بلندمدت که شکل سادة آن را در کاهش صادرات نفت در سطح زیر یک میلیون بشکه در روز در ماه‌های پایانی سال 2018 می‌بینیم، کمترین آن است یا اتفاقاتی که در بخش مالی-بانکی و پولی شدن کل اقتصاد اتفاق می‌افتد؛ حتی سپرده‌های بانکی که مأمن منابع مالی در سال‌های 92 تا 96 بودند و در پایان سال 97 که امروز در آن قرار داریم کمترین بازدهی را نسبت به همة بازارها در سال 97 داشت؛ به تعبیر دیگر بازدهی سپرده‌های بانکی نسبت به طلا، ارز، بازار مسکن و نرخ تورم، پایین‌تر بود؛ البته همین نرخ سپرده بانکی در سال‌های گذشته حالت ضربه‌گیر داشت تا اقتصاد در حالت تعادل قرار گیرد؛ ولی این موضوع، وضعیت تعادل بعدی را به چه شکل تخریب می‌کند؟ و در چه سطحی قرار می‌دهد؟ به نظرم در مورد این مسئله تدابیری اندیشه نشده است.

* تدابیر پیشنهادی شما در مورد منابع بانکی چیست؟

عزیزی: معتقدم؛ با توجه به اینکه لاجرم به صورت اقتضائی روزمره با شرایط برخورد می‌کنیم و با این برخورد اقتضائی روزمره، کیفیت‌ها و کمیت‌هایی وجود دارد که هر آن امکان دارد آن گسست از روندهای بلندمدت را تشدید کند. منظورم از گسست از روندهای بلندمدت در کوتاه‌مدت است والا اگر بخواهیم قضیه را بلندمدت در نظر بگیریم تحلیل آن متفاوت خواهد بود. در مورد منابع و سپرده‌ها یا بهتر بگویم در مورد بحران بانکی هیچ راه‌حل سهل و ساده‌ای وجود ندارد و باید بی‌تأخیر به برنامه جامع اصلاحات بخش مالی و بانکی پرداخت.

* پیش‌بینی شما درباره شاخص‌های کلان چه عددهایی هست؟

عزیزی: معتقدم؛ بیکاری 15 درصد و تورم 35 درصد و رشد منفی 5 درصد یک روند مرکزی خواهد بود که مرکز پژوهش‌های مجلس هم در یک گزینه همین رشد منفی را پیش‌بینی کرده است؛ ولی شرایط می‌تواند در آینده، حتی از این بدتر شود.

* در مقایسه‌ای میان تحریم‌های دوره اوباما و دوره فعلی چه تفاوت‌هایی را می‌بینید؟

عزیزی: در ماه‌های اخیر شرایط تجاری کشور بسیار بدتر از چیزی بود که در دور‌ة اوباما و تحریم‌های بین‌المللی اتفاق افتاد؛ البته اطلاعات زیادی در این‌باره ندارم؛ ولی در حدی که مطلع هستم به نظرم شرایط بدتر شده و شرایط خدمات تجاری اعم از خدمات بانکداری، بیمه، حمل و نقل از شرایط تحریم‌های بین‌المللی دورۀ اوباما بدتر است؛ البته باید بگویم با وجود برجام که تحریم بین‌المللی نداریم، شرایط سیاسی بهتر است؛ هر چند اخیراً اروپا تهدید کرده که تحریم‌هایی را وضع می‌کند؛ ولی حتی در غیبت آن تحریم‌ها هم خدماتی را که در حوزة بانک‌داری از کشورهایی همچون چین، هند و کره جنوبی در دورۀ اوباما دریافت می‌کردیم، ظاهراً نمی‌توانیم در دورۀ کنونی دریافت کنیم.

ایران تصور می‌کرد که تهاتر به طور طبیعی با توجه به قوانین بین‌المللی خارج از محدودة تحریم آمریکا قرار می‌گیرد؛ اما به نظر می‌رسد که آمریکا تهدیدات خود را آنچنان تعمیق می‌کند که حداقل بخشی از حوزة تهاتر را در بر بگیرد.

استنتاج از تبلیغات دشمنان و شعارهای‌شان این است که بدون ذکر عنوان، دشمنان طراحی دارند که کشور را به سمت برنامة تجارت یا صدور نفت در برابر غذا و دارو، بدون حمایت‌های بین‌المللی در سطح سازمان ملل سوق دهند. در جزئیات چیزی منتشر نمی‌شود؛ ولی اطلاعات عمومی نشان می‌دهند که وضعیت تجارت خارجی، بدتر از چیزی است که در دور گذشته تحریم‌ها تجربه کردیم.

همة اینها نشان می‌دهد که گسست امکان دارد از زوایای مختلف تعمیق شود و ما را با مشکلات جدید مواجه کند. از سوی دیگر ظاهراً و بر اساس اطلاعات عمومی، دولت، سیاست و سازماندهی لازم و کافی در حوزه‌های مختلف، از جمله تجارت، بخش مالی ـ بانکی و سرویس‌های پرداخت که بتواند کشور را به آیندة بهتری هدایت کند، ندارد. از طرفی سال 97 ظرفیتِ انبارها و ذخایرمان را مصرف کردیم و مسئلة تولید و بیکاری به زودی می‌تواند به یک مشکل اجتماعی تبدیل شود که اثر آن بر متغیرهای اقتصادی می‌تواند بسیار بزرگ باشد.

* گسستی که شما مورد نظرتان هست تا چه حد تعمیق پیدا می‌کند و نتایج این گسست از نظر آثار بر بخش‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی در نهایت چه خواهد بود؟

عزیزی: درجه تأثیر گسست متغیرها نسبت به روند معمول و بلندمدت کاملاً بستگی به حوادث آینده و مدیریت شرایط دارد؛ ولی در برخی حوزه‌ها تخمین گسست میسورتر است؛ مثلاً در مورد سرمایه‌گذاری اقتصادی، احتمالاً رشد سرمایه‌گذاری، منفی خواهد بود و باید امید داشت که با سیاست‌های جبرانی و نوآورانه شرایط آنچنان وخیم نشود که قدر مطلق خالص سرمایه‌گذاری اقتصاد (پس از استهلاک) منفی شود یا در مورد اشتغال، احتمال از دست رفتن مقادیر مهمی از اشتغال موجود، در نتیجه اصطکاک‌های موجود و اصطکاک‌های ناشی از شرایط جدید، بالاست و باید امید داشت که قدر مطلق اشتغال کاهش نیابد؛ همچنین امکان تعمیق شکاف نقدینگی با رشد اقتصادی تقریباً حتمی است. آثار منفی این روند بر تولید و عرضه و کاهش تقاضا و قدرت خرید، امری بدیهی است.

* آقای زمان‌زاده از نظر شما سال 98 چگونه خواهد بود؟

زمان‌زاده: با توجه به مباحث مطرح‌شده در رسانه‌ها همچنین شرایط ایران در سال 97، بسیاری از پیش‌بینی‌ها برای سال 98، منفی است و انتظار دارند که سال 98 سال سخت‌تری از سال 97 باشد؛ اما معتقدم ایران در سال 98 در مجموع به ویژه از نظر ثبات اقتصادی، وضعیت بهتری از سال 97 خواهد داشت.

در سال 97 با جهش ارزی و سه برابر شدن نرخ ارز مواجه شدیم که این مسئله بر بازار دارایی از جمله مسکن، طلا، سهام و … تأثیر گذاشت. همة این بازارها خود را با وضعیت جهش ارزی تطبیق دادند و ما با بی‌ثباتیِ قابل ملاحظه‌ای در بازارهای مالی و دارایی مواجه شدیم و همزمان با آن قیمت کالاها با توجه به نرخ ارز دچار نوسانات شدیدی شدند.

به تعبیر دیگر کالاها به جز یک سری از خدمات، خود را به صورت نسبی با قیمت ارز تطبیق دادند و به این ترتیب شاهد افزایش تورم در سال 97 بودیم. در حال حاضر با وجود اینکه تورم سالانه در حال افزایش است، تورم¬های ماهانه کاهش قابل ملاحظه¬ای نسبت به اواسط سال داشته است.
معتقدم؛ در سال 98 به احتمال بسیار زیاد به لحاظ ثبات اقتصادی، وضعیت بهتری داریم. احتمال اینکه نرخ ارز در سال 98 مانند سال 97 با جهش‌های قابل ملاحظه و غیر قابل کنترل مواجه شود بسیار پایین است؛ بنابراین پیش‌بینی ثبات نسبیِ بازار ارز به این معناست که همة بازارهای دارایی و مالی با ثبات نسبی مواجه خواهند بود.

در مورد تورم نیز باید بگویم که پیک تورمی را به ویژه در بخش کالایی از سر گذرانده‌ایم و احتمالاً از اوایل 98 با کاهش نرخ تورم نقطه به نقطه مواجه می‌شویم؛ به تعبیر دیگر پیک تورمی را در ماه‌های مهر، آبان و آذر از سر گذرانده‌ایم و مشروط به ثبات ارز، پیش‌بینی من این است که در سال 98 ثبات نسبی در بازارهای دارایی داریم و تورم نقطه به نقطه نیز سیر نزولی خواهد داشت.

ممکن است تورم متوسط سال 98 به صورت معناداری از تورم 97 پایین‌تر نباشد؛ ولی تورم نقطه به نقطه اواخر سال آینده کاهش قابل ملاحظه‌ای نسبت به انتهای سال 97 خواهد داشت.

در مورد تولید باید بگویم که بخشی از صنایع ما کف تولید خود را تجربه کرده اند؛ برای مثال کف تولید صنعت خودروسازی، آبان و آذر و دی بود و ماه بهمن شاهد ریکاوری در صنعت خودرو بودیم. صنایع دیگر نیز احتمالاً این ریکاوری را خواهند داشت؛ چون کاهش وارداتِ کالاهای واسطه‌ای اثرات شدیدی بر بخش تولید گذاشت.

برآورد من این است که برخی از صنایع تولیدی مانند صنعت نساجی و پوشاک و همچنین صنعت ساخت وساز که به کالاهای واسطة خارجی وابستگی کمی دارند با رونق نسبی مواجه خواهند شد که می‌تواند تا حدودی کاهش تولیدات صنعتی ما را در بخش‌های وابسته به واردات کالاهای واسطه‌ای جبران کند؛ بنابراین انتظار ندارم که وضعیت تولید در سال 98 نیز بدتر از سال 97 باشد.

اگر بتوانیم به لحاظ سیاسی دو نکته را در دستور کار قرار دهیم بسیار خوب خواهد بود؛ یکی برجام بدون آمریکاست. شاید بسیاری بگویند که برجام، دیگر فایده‌ای ندارد؛ ولی به نظر من بودن همین برجام بدون آمریکا با توجه به مجموع شرایط خیلی بهتر از نبود آن است. سیاست‌های ایران باید به گونه‌ای باشد که برجام را در شرایط فعلی حفظ و اروپایی‌ها را متعهد به انجام تعهدات خود در قالب برجام کند.

با مجموع شرایطی که ذکر کردم سال آینده بدتر از سال 97 نخواهد بود؛ به ویژه به لحاظ قیمتی و ثبات بازارهای دارایی و ثبات اقتصادی سال بهتری خواهیم داشت.

منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 39

 

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

6  +  2  =