بزرگترین مشکل استارتاپ‌ها را بشناسید/ نگاهِ متفاوت، رمز موفقیت کسب‌وکارها

زمانی که یک استارتاپ شکست می خورد، همه ما می دانیم که اصلی ترین دلیل آن، این است که قادر به ادامه تامین مالی خود نیستند و به این معنا نیست که محصولات آنها بد است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، به نقل از فابانیوز، به نقل از entrepreneur، زمانی که ما درباره استارتاپ ها صحبت می کنیم، اوبر، ایربنب، اولا، گروپن، اسلک و تعداد دیگری از استارتاپ ها را که در اخبار آنها را می‌بینیم به خاطر می آوریم.
 
در ادامه این گزارش آماده است: زمانی که یک استارتاپ شکست می خورد، همه ما می دانیم که اصلی ترین دلیل آن، این است که قادر به ادامه تامین مالی خود نیست. به این معنا نیست که محصولات آنها بد است. بلکه به این معناست که پول‌های در جریان در این استارتاپ در زمان مناسب هزینه نشده است. یا اینکه محصول نهایی با بازار هدف ارتباط برقرار نکرده است.
 
این مشکل اصلی است و سهامداران در تلاش برای برطرف کردن آن از طریق منتورینگ و یا تامین مالی، ایجاد دسترسی به محصول و بازاریابی هستند. اما همچنان 90 درصد از آنها شکست می خورند. در حقیقت، اگر شما نگاهی بیندازید به برخی از شکست های برجسته، درمی یابید که استارتاپ ها چگونه موفق می شوند.
 
در سال 1980 پپسی، این منطق را مطرح کرد که کافی دارای کافئین است و از آنجایی که پپسی نیز دارای کافئین است می تواند جایگزین خوبی برای برای کافی صبحانه باشد. پس از آن آنها پپسی صبحگاه را راه اندازی کردند که با شکست مواجه شد. پس از آن اپل همین رویه را طی کرد، که امروزه در میان ارزشمندترین شرکت ها به شمار می رود. این شرکت نیز چندین پروژه راه اندازی کرد اما شکست خورد. سوال اینجاست که اگر اپل و پپسی با در اختیار داشتن بهترین استعدادها، و بازاریابی گسترده و شرکت های بزرگ برندیگ شکست می خورند، چه امیدی برای دیگر استارتاپ ها باقی می ماند؟
 
یک استارتاپ چگونه می تواند موفق شود؟
 
به اندازه کافی دستان کمک کننده ای برای پاسخ دادن به مشکلات استارتاپ ها و کمک به آنها برای موفقیت در کارشان وجود دارد. اما اگر نرخ شکست در روند کاری استارتاپ ها بالا و بیشتار از 90 درصد باشد، ریشه این موضوع کمبود آنچه ما آن را «رویاپردازی» می خوانیم باید جستجو کرد.
 
 همه ما مشکلاتی که استارتاپ ها با آن مواجه هستند را می شناسیم. ممکن است نوآوری و ابتکار به استارتاپ ها کمک کند اما این موضوع کافی نیست و رویکردی متفاوت برای پاسخگویی به مشکلات استارتاپ ها نیاز است. به همین خاطر است که ما به آدم های رویاپرداز نیازمندیم. یک اصطلاح ساده و عرفانی برای یک فرد غیرمعمول، کسی که می تواند چشم انداز متفاوتی را پیشنهاد دهد.
 
زمانی که ما درباره رویاپردازان صحبت می کنیم، درباره فردی صحبت می کنیم که به محصول نگاهی می اندازد و درک می کند که این محصول می تواند در صنایع مختلف به کار گرفته شود و موفقیت آمیز باشد. این یک رویکرد جدید هم نیست.
 
این همان چیزی است که استارتاپ ها به آن نیازمندند: استفاده متفاوت از یک محصول مشابه. این موضوع می تواند خط نازکی میان موفقیت و شکست باشد و نسبت موفقیت استارتاپ ها را افزایش دهد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

88  −    =  84