پرداخت در سال ۲۰۱۹/پرداخت پلاس+
گفتگو با مدیر عامل شرکت به پرداخت ملت؛
یکی از بدترین بدعتهای ما مدل کارمزدیمان است که در هیچجای دنیا از آن پیروی نمیشود/مهمترین دغدغة موجود در مباحث مطرح شده کارمزد و مدل کارمزدی موجود است که ریسک همة ما را بالا نگاه داشته/بانک ملت سالانه حدود 6هزار میلیارد در شاپرک کارمزد میدهد، بخش عمدهای حدود 95درصد از آن سهم بهپرداخت است و مابقی سهم سایر PSPهایی که به حساب بانک متصل هستند.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، گروه بهسازان ملت در مسیر تحقق نسل 4 بانکداری تمرکزی کرده است که طبعا بخش پرداخت بخش جدایی ناپذیر آن است. بنا بر اعتقاد مدیرعامل شرکت به پرداخت و در این ارتباط چند مفهوم اساسی مطرح است؛ Omnichanel به عنوان نسل سوم قدیمی شده، اما Open APIهایی که ارائه خواهد شد، بیش از پرداخت روی فینتِکها تأثیرگذار خواهد بود.
از سوی دیگر پرداخت نیز به عنوان یکی از اجزای اصلی بانکداری دیجیتال و اکوسیستم نسل چهارم ضروی است در این مسیر همسو با دیگر اجزا حرکت کند.
در گفتگو با شهریارخلیلی مدیرعامل به پرداخت ملت همچنین در خصوص وضعیت صنعت پرداخت در سال 2019 صحبت شد. اینکه شرکت های پرداخت در سال آینده احتمالا با مشکل درآمد مواجه باشند. این گفتگوی مبسوط را با هم می خوانیم:
*با توجه به اینکه کشور ما «ایران» از سیستمهای بومی خود استفاده میکند، آیا محل اتصالی بین روندهای غالب جهان با ایران وجود دارد؟
نباید و نمیتوان جهش ایران در حوزة بانکداری و پرداخت الکترونیک را نادیده گرفت، هرچند پس از مدتی در این زمینه فاصله زیادی با روند موجود در دنیا بوجود آمده است.
*در ظاهر تعداد تراکنشهای پرداخت در ایران بسیار زیاد است، اما باید توجه داشته باشیم که با برداشته شدن تحریمها، این وسعت تراکنش ایجاد مشکل خواهد کرد.
موضوع اصلی نحوة عملکردِ ما در این حوزه است، با توجه به جهش مذکور در این حوزه، اگر تحریمها شرایط محدودکننده برایمان پدید نمیآورد و با همان مدل ادامه میدادیم، فاصلهمان با دنیا هر روز در حال کاهش بود. البته بررسی وضعیت موجود در کشور و مقایسه آن با صنعت پرداخت الکترونیک در دنیا نشاندهندة این است که وضعیت به لحاظ تخصص و دانش در ایران مناسب است همچنان در کشورمان متخصصان حوزة سختافزار، نرمافزار و استانداردهای پرداخت حضور دارند و فضایی قابلرقابت را پدید میآورند.
منتها چالش اصلی در مدل کسب و کار است، زیرا ما از ابتدای کار تاکنون بر پایه تواناییهای داخلی عمل کرده و با سایر سیستم های پرداخت دنیا اتصالی صورت نگرفته است البته با حمایت و همت بانک مرکزی در مقطع کوتاهی به کویت، قطر و عمان در تراکنشهای خودپرداز ارتباطی برقرار شد که تداوم نیافت. برقراری ارتباط سیستمهای کارت و… در ایران قدری بومی سازی شده هستند، اما نمیتوان نادیده گرفت که شرایط ما کاملاً متفاوت است و با نحوة عملکردِ موجود در جهان تفاوت فراوانی دارد. به هر صورت با وجودی که اوایل دهة 80 کار با سرعت خوبی آغاز شد، اما بخشی از روند طی شده طی 10 سال اخیر با کاهش سرعت رشد مواجه شده و با همان سرعت آغازین خود پیش نرفت.
*با ورود شرکت هایی چون ویزا و مسترکارت به بازارهای ایران، به نظر شما صنعت فعلی پرداخت چه روندی را میتواند دنبال کند؟
بدیهیست که یکی از بدترین بدعتهای ما مدل کارمزدیمان است که در هیچجای دنیا از آن پیروی نمیشود. متأسفانه خصوصیات مالی حوزة پرداختِ کشور و به ویژه پنج شرکت پیاسپی حاضر در بورس، از این مدل ناشی میشود. طبیعیست که اگر چنین مدلی بهم بریزد، باید از قبل برای این شرکتها و سهامدارانشان اتخاذ تصمیم شود. دور شدن ما از استانداردهای موجود در دنیا، ممکن است مخاطراتی را به همراه داشته باشد.
*هرچند عدم تبعیت از مدلهای فعلی شاید گریزناپذیر است، اما مسلم است که تحریمها هم نمیتواند مادامالعمر باشد، این مسئله ما را با چه چالش های دیگر روبهرو خواهد کرد.
به نظرم در شرایط تحریم که به جایی متصل نیستیم، قدری سخت است که خودمان را به روند جهانی نزدیک کنیم، اما شبیه شدن به این روشها با در نظر گرفتن ظرفیت های داخلی و تخصص و دانش موجود در این صنعت چندان دور از انتظار نیست. من همیشه به همکارانم میگویم که آموزشهای روز دنیا را با جدیت پیگیری کنند، ما علاوه بر یاد گرفتن این استانداردها به طور کامل، پایهریزی آن را هم دنبال می کنیم.
*نکتة حائز اهمیت و اصلی، حضور رقیبی خارجی بعد از اتمام تحریم است که بسیار قدرتمند و با شبکهای کامل و بدون ایراد در ایران حضور پیدا میکند، در این شرایط شرکت های پرداخت ما حتی نمیدانند در کجای صنعت قرار خواهند گرفت، اینکه حذف میشوند، میمانند یا اینکه چه راهکارهایی را برای ممانعت از حذف دنبال می کنند مسئله اساسی است.
این اتفاقات در اطراف ما دائماً در حال وقوع هستند، کشورهایی مانند عراق، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان و… نیز از خودشان سیستمهای کارتپرداخت ندارند. اما پیشنهاد ویزا و مستر به آنها این است که اگر از سرویسهای محلی استفاده کنند، کارمزد زیادی نخواهند پرداخت. وقتی کشورهای مذکور متوجه استفاده رایگان از این شیوه میشوند مسلم است که تمایلی به ایجاد زیرساخت و صرف هزینههای بالا از خودشان نشان نخواهند داد. حتی هزینة صدور اولیة کارت هم توسط دارندة آن پرداخت میشود.
البته داشتن شبکه پرداخت محلی برای کشوری مثل ما بسیار ضروری است و اصلا قابل مقایسه با کشورهای یاد شده نیستیم. به نظرم بهترین راهکار برای ما اتصال به سیستمهای پرداخت برون مرزی با استفاده از بانک مرکزی و شتاب می تواند باشد که همه کشور بتوانند در موقعیت بهره مندی از این خدمات قرار بگیرند.
*ضمن اینکه با ویزا یا مستر شیوه امنتری را دنبال میکنند.
خیالشان از این جهت راحت است که در شبکهای بزرگ و فراگیر در جهان حرکت میکنند و در حالیکه پول رایج کشور خودشان را خرج میکنند با همان کارت میتوانند سایر ارزها را نیز خرج کنند و مسئلهای هم پیش نیاید.
بنابراین لزوما، این کشورها نیازی به ایجاد سیستمهای محلی ندارند و مشکلات و تبعات بعدی را هم به جان نمیخرند. حتی روسیه با وضعیت بهتری که در میان این کشورها دارد از سیستم محلی بهصورت جدی استفاده نمیکند.
چنانچه به خاطر داشته باشید، سال گذشته با تحریمهایی که آمریکا علیه روسیه اعمال کرد، این کشور به تکاپوی خرید سیستم از ایران افتاد، حتی در خبرها شنیدیم که با بانک مرکزی ایران جلساتی برگزار کردند. در این صورت شاید بتوان گفت این شیوة عملکرد ممکن است فرصتی مناسب برای کشور باشد و همه از ان استفاده کنند، تا زمانی که ما به صورت محلی عمل میکنیم، میتوان از این روش استفاده کرد، اما قطعاً یکی از پیامدهای برداشته شدن تحریمها برای نظام پرداختی که عملکرد اینچنینی دارد، مشکلات عنوان شده است.
*برخی کشورها نظام پرداخت داخلی دارند و به عنوان مکمل از آن استفاده میکنند.
بله دارند، به فرض مثال کشور ترکیه مدلی دقیقاً شبیه مدل ما دارد، شرکتها، PSPها و بانکهای آنها از سیستمهای مشابه شتاب و تسویه بانک مرکزی استفاده میکنند که دقیقاً شبیه به شیوة عملکرد ماست البته زمان تسویه و.. به شکل استانداردتری ارائه می شود. خوشبختانه روش تسویه در کشور ما هم در این مدت اخیر بهبود قابل ملاحظه ای داشته و نظارتها بیشتر شده که امید داریم همچنان شاهد این موارد باشیم.
*مقایسة این نحوه عملکرد بین ایران و ترکیه در حوزة پرداخت چگونه است؟
سال 90 ما به شیوهای بسیار مناسب به ترکیه متصل شدیم، به این صورت که پول در سامانه بانکداری متمرکز بانک ملت در حساب مشتری بود و مشتری با داشتن یک کارت در جیب خود میتوانست در ترکیه از ATM لیر دریافت کند و همچنین از طریق POS خرید داشته باشد. آن هم در تمامی POSها و ATMهای شبکة ترکیه، که این مشارکت توسط تحریمهای پدید آمده متوقف شد.
*یعنی سال 91 که تحریمها شروع شد، شما از ادامة کار بازماندید؟
بله. با شدت گرفتن تحریمها بانک مورد تعامل از ادامة کار منصرف شد، وقتی شیوههای دیگر را پیشنهاد دادیم، گفتند در حال حاضر میسر نیست. به هر حال مباحث تسویه هم در میان بود، تنها مسئله دادن و گرفتن پول و دور زدن تراکنشها نبود و برای تسویه نمیتوانستند کمکی کنند. بههرصورت ترکیه از جمله کشورهایی است که شبیه ما کار میکند، اما موضوع این است که کشورهای کوچکتر در همسایگی ما هم چنان سرمایهگذاریهایی را انجام ندادهاند، احتمالاً آنها هم معتقدند تهیه زیرساخت و سرویس محلی برایشان بهصرفه نیست.
*تفاوت اساسی بین ترکیه و ما در کجاست؟
کشورهایی چون ترکیه PSPهایی دارند که مانند PSPهای کشور ما عمل میکنند، اما به صورت همزمان از سیستمهای بینالمللی تبعیت میکنند. به این معنا که در کنار سیستم بومیِ موجود، به راحتی از سیستمهای بینالمللی استفاده میکنند. حتی وضعیتشان در پیادهسازی استانداردها با ما متفاوت است، نشانهاش فروش آنها در کشورهایی مانند آفریقا و… و حضورشان در بازار رقابتی دنیاست که سبب میشود محصول خود را در این بازارها ارائه کنند، پس مشخص است که با محصولات مشابه بینالمللی فاصلة عجیب و غریبی ندارند.
بههرترتیب سیستم پرداخت ترکیه به سیستمی که در کشور ما دنبال میشود بسیار نزدیک است، همچنین مسائلی مانند صدور کارت که در کشور ما انجام میشود را دارا هستند؛ یکی از فعالیتهای مشترک ما با بانک ترکیه این بود که صدور کارتبانک را ما انجام میدادیم، یعنی با pin آن بانک، در بانک ملت کارت صادر میکردیم. اگر این مشارکت به وسیلة تحریمها قطع نمیشد، سیستم بسیار خوب و کارآمدی از آن حاصل میشد. خاطرهام از آن دوران این است که با یکی از همکاران برای آزمایش این موضوع به ترکیه رفته بودیم.
وقتی برای خرید به ایرانیان دیگری برخورد می کردیم آنجا بودند و از اینکه ما از کارت استفاده میکردیم بسیار تعجب میکردند. وقتی توضیحاتی را بیان کردیم، بسیار از آن استقبال شد، یکی از آنها میگفت پولی که در جیبمان میگذاریم به دلیل ناامنی مخاطرات جانی دربر دارد، اما اگر بتوانیم به راحتی ریال را از طریق کارت خرج کنیم، چنین مشکلاتی نخواهیم داشت. طوری کار میکردیم که گویی در تهران بودیم. البته در بانک ملت ارتباط مناسبی هم پیش بینی شده بود از خط فیبر نوری استفاده میشد که سرعت بسیار بالایی دارد و درست مانند تراکنشها در تهران حدود 4، 5 ثانیه زمان لازم بود، به هر حال تحریمها سبب قطع ارتباط شد.
*عدم اتصال در این دوران برجام چه علتی داشت؟
شاید برجام راه را باز کرده بود، اما این مسیر توسط هیچکس پایدار دیده نمیشد. در عمل کسی برای همکاری با بانکهای ایرانی پا پیش نگذاشت زیرا مسائلی مانند تسویه را در نظر داشتند.
*یعنی همه بانک های ترکیهای عملاً پا پس کشیدند؟ در کشور عراق چطور؟
وقتی نتوانید عملیات تسویه را انجام دهید، باقی مسائل عملاً بیمعنا خواهد بود. ما در رابطه با برقراری سیستم با عراقیها تا مراحل خوبی پیش رفتیم، اما وقتی پای تسویه به میان آمد، بانک ملت از ادامه همکاری انصراف داد، زیرا با بررسی تراز مالی بانک عراقی، متوجه شد که این بانک تراز بسیار نامناسبی داشته و نگهداری پول به مدت 24 ساعت در آن بانک با ریسک بالایی همراه بود.
*ارتباطی که با کشورهایی مانند ترکیه برقرار میکردید از طریق بهپرداخت بود یا بانک ملت؟
در عراق بهپرداخت طرف مذاکره بود، اما در ترکیه بانک ملت وارد عمل شده بود، به دلیل اینکه PSPها در سال 90 وجود نداشتند و بانکها از POS خودشان استفاده میکردند. پس بانک ملت به بانک ترکیه متصل شد و بهپرداخت ملت و بهسازان ملت مشترکاً بخش هایی از کار را انجام دادند. پولی که در بانکداری متمرکز بود باید به صورت ریال از حساب برداشت و در آنجا تبدیل ارز میشد. این موضوع بسیار عالی بود.
وقتی مباحث را با شرکت مذکور در عراق مطرح کردیم، امکان همکاری طبق 2، 3 مدل وجود داشت، یکی این بود که هر دو سیستم بهطور کامل به هم متصل شوند. وقتی توضیح دادیم که همکاری مشابهی با ترکیه داشتیم و ظرف 25 روز آن را انجام دادیم، آنها معتقدند بودند که واقعاً یک معجزه است، البته در آن زمان هم ترکها باورشان نمیشد کار تمام شده و تراکنش در محیط عملیاتی انجام میشود، سرعت و چابکی موجود در بانک ملت برایشان شگفتانگیز بود.
*برای این کار عزم جدی داشتید؟
بله، واقعاً عزم جدی برای انجام کار وجود داشت. حوزههای مختلف بانک اعم از فنی، بینالملل و… با عزم جدی در این کار حضور داشتند و برای اجرای این پروژه مصمم بودند. از سمت بانک ترک هم اراده خوبی وجود داشت تا آنجا که به نظرم این تجربه، تجربهای تکرارنشدنی بود.
*آیا این نحوة عملکرد در کشورهایی مانند افغانستان امکانپذیر است؟
در کشورهایی مانند افغانستان و تاجیکستان امکانپذیر است، منتها این کشورها فاقد سیستمها و زیرساخت لازم هستند.
*بانک ملت بهشدت روی نسل 4 کار میکند، به نظرتان پرداخت چه ارتباطی با نسل 4 دارد؟
در این ارتباط چند مفهوم اساسی مطرح است؛ همانطور که گفته میشود Omnichanel به عنوان نسل سوم قدیمی شده اما Open APIهایی که ارائه خواهد شد، بیش از سیستمهای پرداخت روی فینتِکها تأثیرگذار خواهد بود. شاید دست آنها بازتر باشد اما برای پرداختیها از نظر مباحث تسویه و ارائة سرویسهایی از این جنس هم خوب است.
*آیا ممکن است یکسری فینتکها با هزینه کمتر و روش سادهتر جایگزین پرداخت شوند؟
بله، چون میتواند کاملاً شبیهسازی کند. بالاخره بانک مرکزی با آوردن پرداختیار، پرداختبان، پرداختساز و مفاهیمی از این دست به نوعی خودش را برای این مباحث آماده میکند. بدیهی است که شکل بازار تغییر کند و جایگزینی به معنای حذف قطعا نخواهیم داشت.
*بهپرداخت و بانک ملت از دو کیف پول سکه و همراه پلاس استفاده میکند، چطور این دو را در کنار هم پیش میبرید؟
بله همینطور است. البته همراه پلاس به دلیل بانکی بودن سرویس های جذابی دارد مثلا با آن شما میتوانید موجودی کیفپولتان را به حساب بانکی واریز کنید. یعنی اگر پولی را به کیفپول خود منتقل کنید و به هر دلیلی پشیمان شوید، این امکان را دارد که آن پول را برای شما آزاد کرده و به حسابتان برمیگرداند. امکانی که در بازار تقریباً میتوان گفت کسی از آن برخوردار نیست. اعتبار تمامی کیف پولهای موجود در درون کشور غیر قابل برگشت بوده و باید در کلوزلوپشان صفر شوند، اما همراه پلاس این امکان را دارد. یکی از دلایل سعی ما برای استفاده از زیرساخت همراه پلاس همین قابلیت است. طبیعتاً هر کیف پولی که امکان آزادسازی پول را داشته باشد، برگ برنده را در دست دارد.
*کیف پول در ایران یا جهان چگونه معرفی شد و چرا هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیده است؟
در واقع کیفپول در تمام جهان زمانی متولد شد که قبل از رسیدن به بلوغ، سرویس های دیگری آن را کمرنگ کردند. محصولات بعدی به قدری روان بودند که اجازه ندادند کیفپول به بلوغ برسد. به همین دلیل صحبتهای جدیای در رابطه با آن شنیده نمیشود. وقتی همه آنلاین شدند، کیف پولها یخ کرد. زیرا یکی از بزرگترین مزیتها، آفلاین بودنِ کیفپول بود. اینکه بدون برخط بودن پول خود را خرج کنید، آن هم تحت شرایطی از جنس کیفپول بد نیست اما درحالحاضر تقریباً در تمام کشور زیرساختهای خوبی وجود دارد که سبب شده چنین مباحثی معنا و مفهوم خود را از دست بدهند.
* معتقدید کیف پول در ایران یا حداقل در فروشگاه موفق نخواهد بود؟
تنها برگ برندة کیف پولها در حملونقل است آن هم به دلیل اینکه حملونقل ما در نقطه آنلاین بخوبی کار نمیکند البته در جاهای دیگر دنیا نیز هنوز در این حوزه عملکرد مناسبی وجود ندارد. اگر IOT به معنای واقعی کلمه جان بگیرد، در این حوزه هم کاربرد کیفپول بسیار کمرنگ خواهد شد زیرا ترکیب NFC و آنلاین بودن سبب انجام تراکنش با سرعت مناسب میشود.
*مسئلة بعدی تمرکزیست که در حال حاضر روی QR دیده میشود.
QR کد به علت آنلاین بودن خوب است و چون نمیتوان کارتخوان وارد کرد جا افتادن QR کُد میتواند به لحاظ صرفة اقتصادی بسیار کمککننده باشد البته همانطور که میدانید ما طبق معمول از همهچیز بسیار بد استفاده میکنیم، طبق آماری که از شرکتهای حوزه پرداخت می شنویم قیمت تمامشدة تراکنش روی موبایل گرانتر از کارتخوان فیزیکی شده است. چون تبلیغات با ارقام نجومی روی آن وجود دارد.اشکال کار هم این است که به محض کاهش تبلیغات و هزینه به ویژه در رسانه هایی مثل صداوسیما، تراکنشها کاهش خواهد یافت.
*به طور حدودی هزینة تراکنشهای موبایلی چه قدر است؟
ما در شرکت خودمان هنوز محاسباتی از این دست انجام ندادهایم اما شنیدهها حاکی از آن است که هر تراکنش 200 تومان هزینه دارد، به همین دلیل معتقدم که با این روش، این خدمت مصداق بارز متضرر شدن است.
*در صورتی که تبلیغ نکنند چطور؟
در حالت عادی بین 70 تا 80 تومان هزینه دارد. فاصلة زیاد نشان میدهد نتیجة این عملکرد کاملاً زیانبار است.
*برای نگهداری تراکنشهای موبایل و رشد دادن آنها، چه مدل کسبوکار را میتوان طراحی کرد؟
باید در این ابزار خدمت متفاوت گذاشته شود شبیه کاری که ما روی سکه انجام میدهیم یعنی با ارائة خدمات جذاب که واقعاً مشتری به آنها نیاز دارد میتوان بازخورد مناسبتری داشت.
*یعنی به نوعی تبدیل به باشگاه شوید؟
نه لزوما البته از سرویسهای وفاداری، تخفیف و… نیز غافل نیستیم.
*یکی از چالشهای جامعه ــ بهخصوص حوزه پرداخت ــ نحوة تبلیغ است، به نظر میرسد تبلیغات عمدتاً شبیه به هم هستند و نوآوریای در آنها وجود ندارد. میتوان از این بحث به هزینهدرآمد شرکتها پرداخت، اینکه میگویید روی تبلیغات تراکنشهای موبایلی هزینههایی صرف میشود و در عمل کسب درآمد چندانی وجود ندارد.
بله اینکه آیا درآمد هزینهها را پوشش می دهد یا خیر و اینکه با تراکنشهای موبایلی به هدف رسیدهایم یا خیر محل سوال است. هم اکنون سرویسها شبیه هم هستند. سرویس های برنامه های موبایلی همه شرکتها مثل چهار عمل اصلی است که همه به هم شبیه شدهاند، تبلیغها هم از هم کپی میشوند از این رو نهتنها به هدف مدنظر نرسیدهایم بلکه فکر می کنم تمام پیاسپیها از این منظر در ضرر باشند.
*آیا تا کنون به عنوان صاحب کسبوکار افرادی را برای مطالعة میدانی در نظر گرفتهاید تا واکنشهای واقعی در بازار برایتان روشن شود؟
شرکت «مهندسی سیستم یاس ارغوانی» هر سال این کار را در دستور کار دارد.
*اغلب از این مطالعات میدانی چه نتایجی حاصل میشود؟
پارامترهای مختلفی وجود دارد، برخی به دلیل اینکه یک بانک را دوست دارند، برخی به دلیل اینکه بانک موردنظرشان بسیار نزدیک آنهاست و همان بانک پیشنهاد استفاده از کارتخوان را به آنها داده، و به دلیل نزدیکی ،کارشان با سهولت بیشتری انجام میشود. برخی به علت اینکه معتقدند یک کارتخوان خاص کیفیت مناسبتری دارد، برخی با پیشنهادهای جذاب مواجه میشوند و… البته نتایج این آمارگیری کمّی است، یعنی مثلاً حدود 35 درصد شعب نزدیک به بازار و مغازهها در انتخاب کارتخوان نقش داشته است. ما به طور سالانه این موضوعات را رصد میکنیم و برایمان مهم است که در بازار چه میگذرد، ما کجای آن هستیم و چه اقدامی باید انجام دهیم.
*به نظر شما هزینة تمام شدة هر تراکنش در سال 2018 چه قدر است؟
برآوردهای متفاوتی وجود دارد، میتوان گفت قیمت رُل کاغذ و خرید کارتخوان برای تمام ما بهطور تقریبی یکسان است. ممکن است قیمت تمامشدة زیرساختهای ما بالاتر از بعضی شرکتهای پیاسپی باشد، زیرا ما جزو معدود شرکتهایی هستیم که همچنان زیرساختهایمان مبتنی بر رایانه های بزرگ هستند و طبیعتاً هزینة تمامشدة ما مقداری گرانتر است. البته مزایایی مانند پایداری بیشتر را نیز داریم اما اقلام مصرفی ممولا ثابت است.
*در سال جدید چه چیزی را پیشبینی میکنید؟ به نظرتان کارت سوخت چقدر میتواند پورتفوی شما را جابهجا کند و برایتان سودآوری داشته باشد؟
اتفاقات عجیب و غریبی را در سال پیشرو پیشبینی نمیکنم. طبیعتاً مانند تمام اوقات با رشدی متعارف روبهرو خواهیم شد. همچنین حدسم این است که ماندگاری در بازار رقابتی به دلیل مباحث تحریمها، فشار واردات و نقدینگی به شدت سختتر خواهد شد. بدیهیست که در صورت تداوم مدل فعلی کارمزد همچنان یکی از مهمترین چالشهای ما این موضوع خواهد بود. درآمد ما همیشه به طور ثابت با متوسط 10 تا 25 درصدی حجم تراکنش برابری دارد، از طرف دیگر هزینهها بین 3 تا 6 برابر بسته به اقلام مختلف افزایش پیدا کرده است. در این شرایط طبیعتاً حفظ سودآوری شرکت با مشکلاتی همراه خواهد بود، همچنین چون پذیرنده در بازار رقابتی توقعاتی دارد، هزینههای عملیاتی ما هم به شدت بالا رفته است. بحث نیروی انسانی، حقوق و دستمزد هم مطرح است که افزایش متعارف خود را دارد. درنهایت میتوان گفت بازار رقابتی پیاسپیها در سال آینده بسیار سخت خواهد بود.
*در این شرایط سیاست بهپرداخت چیست؟
خوشبختانه ما همچنان میتوانیم توسعه داشته باشیم، اما به شدت رویکرد بهینهسازی داریم زیرا با توجه به تعداد پایانههای موجودمان گزینة بهینهسازی اهمیت فراوانی برای ما دارد و اینکه با بازاریابی کارتخوانهایمان بتوانیم سود حداکثری حاصل کنیم.
*منظورتان از بازاریابی در چه مسیرهایی است؟ آیا تغییر در جانمایی مدنظر دارید یا در محصولات موجود؟
هر دو مورد. ما حتماً روی کارتخوانهایمان محصولات جدید میآوریم که با نرمافزار موبایلیمان سازگار باشد، از طرفی به لحاظ کمّی، افزایش خواهیم داشت و مسلماً در جانماییها هم تغییراتی را ایجاد خواهیم کرد حتی ممکن است در یکسری صنوف تمرکز کنیم. از حدود یک سال پیش شرکت با تمامی بانکهای کشور وارد مذاکره شده و ما همچنان این سیاست را دنبال می کنیم و به بازارهای جدید در سایر بانکها فکر می کنیم.
*شاپرک نسبت به اینکه تراکنشها از کدام صنف آمدهاند هیچ اعلام نظری ندارد، آیا شما خودتان این اطلاعات را دارید؟
بله، با توجه به اهمیت شناسایی صنوف، این کار همواره در شرکت انجام شده است که توسط کانالهای پشتیبانی تهیه میشود.
*آقای چاووشی در مصاحبهشان معتقد بودند که هزینههای شاپرک روی دوش بانکها بسیار بالاست. به نظر شما چطور میتوان این بار را کاهش داد؟
بانک ملت سالانه بیش از 5 هزار میلیارد بابت تراکنشهای شبکه پرداخت، کارمزد میپردازد، بخش عمدهای از این مقدار یعنی حدود 95 درصد از آن سهم بهپرداخت است و مابقی سهم سایر پیاسپیهایی که به حساب بانک متصل هستند، (البته سهم کارمزدی شتاب و شاپرک و صادرکنندگی را نیز باید درنظر بگیریم که به درآمد شرکتها برنمیگردد.) این مسئله برای بانک ملت واقعاً مشکلساز است زیرا اگر آمارهای شاپرک را ملاحظه کنید، سهم بانک ملت به تنهایی 25 درصد است در حالی که 30 بانک عضو شتاب داریم که همة آنها میتوانند در این بازی شرکت داشته باشند.
بنابراین بانک ملت به تنهایی 25درصد از هزینه در شبکه پرداخت را تأمین میکند. صرف این هزینه بار سنگینی را به بانک تحمیل کرده که واقعاً آزاردهنده است. در حال حاضر نزدیک به 3 سال است که با همین مدل جلو رفتیم و اکنون دقیقاً پس از گذشت سه سال بانک این هزینه را پرداخت کرده، این روش که مبتنی بر درآمد حاصل از رسوب منابع است (فرض اولیة این مدلِ کارمزدی بود) به هیچوجه چنین هزینهای را پوشش نمیدهد.
*به نظر شما یکی از راههای برونرفت میتواند کنار هم نشستن PSPها و انجام کار صنفی با آنها باشد؟
پیاسپیها و بانکها با هم رقابت نفسگیری دارند. در حوزة بانکی خیلی توافق نمیبینیم. یعنی اگر کنترلهای بانک مرکزی نباشد، بانکها ممکن است سود سپردههای خود را به اعداد غیرقابل باوری هم برسانند و این درصدها به طور مداوم در رقابتها بالا رود. در چنین شرایطی انتظار وحدت رویه و همسویی در شرکتهای پیاسپی کمی دور از ذهن است.
*لطفاً جمعبندی صحبتهای خود را بفرمایید.
به نظرم مهمترین دغدغة موجود در مباحث مطرح شده کارمزد و مدل کارمزدی موجود است که ریسک همة ما را بالا نگاه داشتهاست.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 37