شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی
رابطه حاکمیت شرکتی و اعمال اخلاقی با صورتهای مالی چگونه است
هدف از این نوشته بررسی اتکاپذیری و شفافیت صورتهای مالی است که سرمایهگذاران و تحلیلگران برای اقدامات درست خود در بازار به آنها نیازمندند.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، دامنه بحث بر یافتن رابطه استانداردهای حسابداری، حاکمیت شرکتی، کنترل بیرونی، کنترل داخلی، و اعمال اخلاقی با صورتهای مالی متمرکز است.
مقدمه
حسابداری فرآیند تشخیص، سنجش، و تبادل اطلاعات اقتصادی است تا کاربران آن اطلاعات بتوانند قضاوت و تصمیمگیریهای معقولانه بکنند. از اینرو، یک اظهارنامه مالی مجموعهای از حسابداری است که به طرزی صحیح به شکل طبقهبندی اظهار درآمدها سازمان یافته است؛ ترازنامه، صورت نقدی، و صورت سرمایهها. سهام داران کنونی و دیگر سهامداران بالقوه میتوانند با بهرهگیری از این طبقهبندیها، شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی را تجزیه و تحلیل کنند.
موضوع شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی نهتنها برای سرمایهگذاران که حتی برای صنایع حسابداری و کسبوکار تبدیل به یک معضل شده است. شفافیت و اتکاپذیری در دنیای کسبوکار همیشه وضعیت غامضی دارد. بنا به اظهار وود و سنگستر (2008)، هنگامی که صورتهای مالی معتبر، مقایسهپذیر، و قابل فهم باشند، میتوان به کمک پرسنل حسابداری و غیر آن خیلی راحت اطلاعات آنها را دریافت کرد.
سابقه شفافیت همیشه در دنیای حسابداری مورد توجه بوده است و شفافیت صورتهای مالی سالهاست که مورد توجه است. سقوط شرکت انرون چشم سرمایهگذاران و سهام دران را باز کرد تا از آن پس در پی شفافیت باشند زیرا صرفا با درجات مختلف شفافیت است که میتوان تصمیمات کاملا درست یا کاملا غلط گرفت. با این حال، واقعیت بسیار پیچیدهتر از این است: ممکن است مفهوم شفافیت به خاطر منافع عده اندکی دستکاری شود و بدین منظور رویکردهایی غیراخلاقی و ضدانسانی در پیش گرفته شود.
برای بسط بیشتر موضوع، اهداف پژوهشیای تعیین کردیم تا شفافیت به خوبی فهم شود. با اهداف پژوهشی میتوان فهمید که اتکاپذیری و شفافیت صورتهای مالی چگونه و تا چه حدودی به خاطر آگاهی و رعایت حقوق سرمایهگذار منظور شده است. استانداردهای بینالمللی حسابداری (IAS) سیاستهای حسابداری را که مدیریت باید استفاده کند، توضیح داده است. در این رابطه، سیاستهای حسابداری اصول، مبناها، سنتها، قواعد، و اعمال ویژهای هستند که واحدها هنگام آمادهسازی و ارائه صورتهای مالی به کار میبندند. همچنین، وود و سنگستر باور داشتند که صورتهای مالی باید دیدگاه منصفانه و درستی درباره فرآیندهای حسابداری ارائه دهند که با معیارها و قوانین حسابداری خوانایی داشته باشد.
از زمان ورشکستگی شرکت انرون و دیگر ورشکستگیهای مشابه، بحثهای زیادی در سراسر جهان درباره شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی درگرفته است. شرکتها هدف از صورتهای مالی را منحرف نمودهاند، به همین خاطر اعتماد سرمایهگذاران به صورتهای مالی برای تصمیمات کسبوکاری آسیب فراوانی دیده است. بنابراین، مشخص است که شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی تا چه اندازه برای رونق بازار کسبوکار اهمیت دارد.
صورتهای مالی
استدلال شده است که آیا شفافیت را میتوان به آینه دوطرفه تشبیه کرد یا به آینه یک طرفه. حقیقت این است که شفافیت به مثابه آینه دوطرفه است. برای آنکه بتوان نگاهی به اندرون سازمانها انداخت، شفافیت درون و بیرون صورتهای مالی را به طور یکسان در معرض دید میگذارد. با این حال، محدودیتهایی هم در زمینه تبدیل شفافیت به آینه دوطرفه وجود دارد ولی ترجیح بر آن است که خاصیت آینه دوطرفه بودن حتما به دست آید. از آنجا که صورتهای مالی عملیات داخلی سازمانها را شفاف میکنند، وضعیت شرکتکنندگان بیرونی مثل ذینفعان و سهامداران را نیز بازتاب میدهند. پژوهشها نشان میدهند که شیوههای شفافسازی اطلاعات بر پایه افشای اطلاعات شرکتها در صورتهای مالی، عمل میکنند. بسیاری از شرکتها برخی اطلاعات ارزشمند را در صورتهای مالی نمیآورند و به همین دلیل سرمایهگذارانی که براساس آن صورتهای مالی اقدام به فعالیت در بازار میکنند، ممکن است با ضرر و زیان شدید روبرو شوند.
هنگامی که شفافیت برای افزایش مشارکت کارمندان به کار بسته شود، عملکرد شرکتها بالا میرود. با رسیدن به درجات مناسب شفافیت، از کار اضافی کارکنان کاسته میشود و آنان را مشتاق میکند که کیفیت کاری بهتری بروز دهند و برای آینده شرکت تلاش کنند.
استانداردهای حسابداری
یک پژوهش که از سوی فرنتسو (2011) انجام گرفته است، معیارهای حسابداریای را نشان میدهد که باید برای کاهش فعالیتهای کلاهبردارانه مورد استفاده قرار گیرند. کلاهبرداری زمانی صورت میگیرد که شرکتها بخواهند از روشهای مختلف حسابداریای استفاده کنند که در دیگر صنایع کسبوکار موفقیتآمیز بودهاند. از این رو، برای افزایش شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی، کسب دانشی مناسب درباره استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (IFRS)، استانداردهای گزارشگری مالی (تحت نظر هیات استانداردهای حسابداری مالزی (MASB))، قانون ساربنز-آکسلی در ۲۰۰۲، و سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی بسیار ضروری است. یک پژوهش دیگر، عبدالمحمدی (2005)، نشان داده است که سرمایه فکری و سرمایه بازاری را نمیتوان با چشم غیرمسلح تشخیص داد. این پژوهش نشان داد که در صورتهای مالی شرکتهای عمومی مختلف، سطوحی از افشا در این رابطه انجام شده که نتیجه مثبتی به همراه داشته است. بدین طریق میتوان به کمک شفافیت مزبور، سرمایه معنوی و سرمایه بازاری را از هم تمیز داد.
لیگوری و استکولینی (2011) نشان دادند هنگامی که نوع خاصی از حسابداری نمیتواند از سازمان پشتیبانی کند، باید منتظر تغییر آن باشیم. برای مثال، تغییر در برآورد استانداردهای گزارشگری مالی (FRS) را به عنوان نمونه ذکر کرده است. برای آنکه بتوان درک بهتری از نفسیر نتایج صورتهای مالی داشت، باید دانش بیشتری درباره تغییرات حسابداری حاصل کرد.
حاکمیت شرکتی
حسابداری و حاکمیت شرکتی میتوانند اعتماد عمومی مردم دنیا به صورتهای مالی و حرفه حسابداری را احیا نمایند. استانداردهای حسابداری و حاکمیت شرکتی رویههای اصولی و اخلاقیای هستند برای تضمین اتکاپذیری و شفافیت صورتهای مالی. حاکمیت شرکتی هم درباره روسا (سهامداران) است، و هم درباره نمایندگان (مدیران) و کارمندان. رویههای اخلاقی و ملزومات دیگر برای تضمین اینکه حسابرسان به وظیفه خود در افشای اعمال کلاهبردارانه در صورتهای مالی عمل کنند، بسیار حیاتیاند. همچنین، این رویهها میتوانند نیاز به دیگر استانداردها و اصول برای پشتیبانی از شفافیت واتکاپذیری صورتهای مالی را تشخیص دهند.
اسکافی، کولینز، و لافاند (2006) نشان دادند که وضعیت رتبه اعتباری شرکتها چندان ارتباطی با شمار سهام داران بزرگ در راس هیات مدیره آنها ندارد. با این حال، این اعتبارسنجیها با رعایت ناکافی حقوق سهامداران طی نشستهای عمومی سالانه (AGM) یا نشستهای عمومی فوق العاده (EGM) رابطه مثبتی نشان میدهند. دادههای آماری گردآوری شده واقعیت اعتبارسنجی شرکتها و حقوق سهامداران در سازمان را آشکار میسازند و با درجه شفافیت در سازمانها هم رابطه مثبتی دارند. برنان و سالمون (2008) از دادههایشان برای محاسبه مسئولیتپذیری و ارائه چارچوبی درباره حاکمیت شرکتی استفاده کردهاند. این بهترین روش افزایش شفافیت است زیرا حاکمیت شرکتی به عنوان چتری برای سهامداران و سازمانها تلقی میشود.
گرانت (2001) هم درباره حاکمیت شرکتی و کارآیی آن در دنیای حسابداری تحقیق کرده است. وی میخواست تاریخ حاکمیت شرکتی و حوادثی را فهم کند که مربوط به شکست تلاشها برای همراستا شدن منافع مدیریت و سهام داران است. بنا به نظر وی، حاکمیت شرکتی در ترکیب با قانون ساربنز-آکسلی مسئولیت مدیران را نسبت به سهام داران و طرفین خارجی افزایش میدهد. یک پژوهش دیگر نشان داد که کمیته حسابرسی در قبال قانون حاکمیت شرکتی، کارکرد کنترل داخلی (به لحاظ کارکردهای گزارشگری مالی، ساختار، و حسابرسی)، و فعالیتهای حسابرسی خارجی مسئولیت دارد. از این رو، حسابرسان داخلی باید یک گزارش نوشتاری رسمی تهبه کنند که از مسئولیتها، ترکیب، ساختار، و صلاحیتهای آنان تشکیل یافته است و دست کم هر سه سال یکبار مرور و بازبینی شود. چنین کاری برای افزایش پاسخگویی در قبال سهام داران و طرفهای خارجی لازم است.
کنترل داخلی
مشکل مهمی که پژوهشگری مثل استون (2011) ذکر میکند، فقدان مهارتهای ارتباطی میان مدیریت و حسابدار در یک سازمان است. دلیل اش هم این است که هیچ کدام تبادل مشترکی برای سازمان ندارند. قبلا موقعیت حسابدار در شرکت عالی نبود اما هماکنون یکی از بالاترین جایگاهها به وی اختصاص یافته است. از این رو، برای توضیح و فهم اهداف، مقاصد، و مسیرهای سازمان، بهتر است که طرفیت اقدام به تبادل رودررو با همدیگر بکنند. پژوهشی که به وسیله اسپیرا و پیج (2003) انجام گرفته حامی چنین ایدهای است. آنان پژوهشی درباره انتقال کنترل داخلی به فرآیند مدیریت ریسک انجام دادند. مشاهده گردید هنگامی که مدیریت ریسک با سیاستهای حاکمیت شرکتی اِعمال شود، با کنترل داخلی همراستا میشود. بنابراین، نتیجه میشود که ریسکها قابل مدیریت هستند.
بنا به استدلال لیو (2008)، سرمایهگذاران باید در کنار ضریب، از دیگر روشها برای تعیین صورتهای مالی آگاهی داشته باشند. این مقاله با خبرگی تمام از ضریب در تعیین کلاه برداری در صورتهای مالی بهره میگیرد. به علاوه، برخی مدلها برای احتیاط بیشتر در محاسبه شفافیت و اتکاپذیری صورتهای مالی، اضافه شده است.
یک پژوهش دیگر نشان میدهد زمانی ترکیبات ارزش افزا رخ میدهند که چارچوبهای حسابرسی داخلی و مدیریت منابع انسانی با هم ترکیب شوند. این ترکیبات ارزش افزا میتوانند نتایج مثبتی درباره چند پرسش پژوهشی، به ویژه روابط کاری و فرآیندهای برنامهریزی حسابرسی در زمینه مدیریت راهبردی منابع انسانی، به دست آورند. موریل و موریل (203) بر این نظر بودند که دانش مخصوص درباره حسابرسی، تجربه، و تخصص عواملی مهم در مشارکت حسابرسان داخلی است. زمانیکه یک شرکت بنا به سرشت کسبوکار خود نیاز به تخصص بالا دارد، چنین اتفاقی رخ میدهد. با ارتقای مشارکت حسابرسان داخلی در نتایج حسابرسیهای خارجی و نیز کاهش هزینههای حسابرسی بیرونی برای اثربخشی بیشتر گزارش حسابرسی، تخصص به کارآمدی هرچه بیشتر میانجامد.
کنترل بیرونی
ژو (2006) نشان میدهد وقتی که کمیته حسابرسی با قانون آکسلی-آربنز و الزامات بورس و اوراق بهادار همراستا میشود، نتایج و اثربخشی بیشتری حاصل میشود. بدین معنا که ترکیب این دو قانون کیفیت صورتهای مالی و گزارش حسابرسی را در نظر سهامداران و طرفین بیرونی افزایش میدهد. اگر بدین طریق شفافیت و اتکاپذیری بهبود مییابد، بهتر است به سمت استفاده از این قوانین حرکت کرد. بنابراین، آشکار است که شرکتهای بزرگتر حسابرسی در مقایسه با شرکتهای کوچکتر، کیفیت بهتری فراهم میآورند. بدین معنا که شرکتهای بزرگتر استقلال بیشتری در حسابرسی صورتهای مالی مشتریان نشان میدهند. از این رو، گزارش حسابرسی نهتنها صورتهای مالی را افزایش میدهد بلکه اتکاپذیری و شفافیت اطلاعات را هم بیشتر میکند.
یافتههای پژوهشی کلاول، مارتینز، و اوریتس (2003) حاکی است طبق اصول همهپذیر حسابداری (GAAP) داخلی و اصول همه پذیر حسابداری آمریکا، تفاوتهایی میان درآمد خالص و آمادهسازی منابع سهامداران وجود دارد. این تفاوت در صنعت هم وجود دارد. البته به کمک استانداردهای بینالمللی حسابداری (IAS) میتوان بر چالشهای مختلف غلبه کرد و آمادهسازی صورتهای مالی را به طرز صحیح انجام داد.
سیویدان و قاسم (2010) دریافتند که حسابرسان بیرونی در اردن قویا متکی به بیطرفی، شایستگی، و عملکرد حسابرسان داخلی بودند و این نکته بر تصمیمات حسابرسیشان اثرگذار میشد. همچنین، اندازه شرکت حسابرسی بیرونی بهترین راه برای توضیح هزینههای تخمینی مرتبط با فرآیندهای سالانه حسابرسی در همه شرکتها بود. با این همه، همبستگی چندانی میان اتکای حسابرسان بیرونی به حسابرس داخلی و هزینههای حسابرسی بیرونی وجود ندارد. بنابراین، سیاستگذار شرکتها پس از انتخاب حسابرس داخلی برای افزایش شایستگی فرآیندهای حسابرسی داخلی، باید تمرکز خود را بر توسعه هرچه بیشتر روند شفافیت بگذارد و زمانی که بتوان در این زمینه به اندازه کافی جلب اعتماد کرد، حسابرسان خارجی اتکای بیشتری بر گزارش حسابرس داخلی خواهند کرد و بدین طریق هزینههای حسابرسی خارجی شرکتها هم پایین میآید.
رویههای اخلاقی
اتکینسون (2002) یافتههای پژوهشگران پیشین را پشتیبانی میکند. وی میگوید کنترل داخلی و بیرونی کیفیت گزارشگری مالی را بهبود میبخشند. او پژوهشی در دانشگاههای مختلفی که درس حسابداری ارائه میدادند انجام داد تا بفهمد که آیا موضوعات اخلاق و معاشرت هم در این درسها هست یا نه. یعنی اینکه وقتی به این موضوعات توجه شود، شفافیت و اتکاپذیری در صورتهای مالی ارتقاء مییابد. هرچند باور بر این است که معاشرت میان حسابدار و مدیران بسیار حیاتی است، معاشرت حسابدار با حسابرسان بیرونی برای افزایش اتکاپذیری و شفافیت دادهها بسیار حیاتیتر است. آدامز (204) هم با اتکینسون درباره شیوههای اخلاقی، موضوعات اخلاقی و رفتار اخلاقی موافقت داشت. در این مورد، حسابدار و حسابرس میباید در گزارش صورت مالی بسیار اخلاقی عمل کنند.
ثوراسینگام و سیواناندان (2012) پرسشنامهای طرح کردند تا علاقه نسل وای (Y) به قانون و اخلاق را به آزمون بگذارند. بنا به یافتههای این پژوهشگران، تفاوت در جنسیت، نژاد، و مذهب انگیزههای آنان را تعیین نمیکرد. اما استدلال اخلاقی، سن، پیش زمینه آموزشی، والدین، دوستان، تربیت اجتماعی، دانش اخلاقی، و وضعیت اقتصادی-اجتماعی در رویکرد آنان به قانون و اخلاق بسیار موثر بود. در پیمایشی دیگر که درباره 70 حسابرس ارشد انجام گرفت تا درجه حساسیت آنها در برابر کلاهبرداری معلوم شود، مشخش شد که پرداخت حقوق ثابت عاملی منفی است که انگیزه آنان در حسابرسی هوشمندانه را پایین میآورد.
جکسون و لاپسلی (2003) آشکار ساختند که فنون حسابداری معمولا در هیاتهای رسمی مورد استفاده قرار میگیرد و تغییر در این اصول به اختلالاتی منجر میشود زیرا مقامات ناظر، هیاتهای استاندارد حسابداری یا قانونی کشور، برای اِعمال تغییرات جدید فشار میآورند. با این حال، گزارش شده است که شرکتها در این رابطه دست به نوآوریهایی در فنون حسابداری میزنند تا بتوانند کارآیی عملیات و شفافیت صورتهای مالی خود را بهبود بخشند. یافتههای پژوهشی نشان میدهند که حسابداران بین ثبت زودهنگام مراحل بدون تکمیل روند و گزارشهای نادرست فرق میگذارند. آنان بر این باورند که میتوان با ارائه مشوقهایی، از ثبت زودهنگام مراحل جلوگیری کرد. در مجموع به نظر میآید که هر نوع اقدام اخلاقی از سوی حسابداران به زنجیرهای از اقدامات دامن میزند که در واقع ویژگی اساسی دنیای حسابداری است.
منبع:
https://file.scirp.org/pdf/OJAcct_2015112709585892.pdf