بررسی یک حرکت اطلاع رسانانه نهاد ناظر

اخیرا بانک مرکزی به مناسبت هفته دولت به انتشار عملکرد خود در بخش های مختلف این نهاد اقدام کرده است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک نگارنده از دو وجه قصد دارد این حرکت را بررسی کند. یکی از بعد ماهیت گزارش ها و دیگر از زاویه دید مخاطبان که البته هر دو به نوعی با هم مرتبط هستند.

بخش نظارتی بانک مرکزی طی 12 ماه منتهی به ابتدای شهریور سال جاری بالغ بر 39 بخش نامه و طی 13 ماه گذشته 48 بخشنامه را جهت اجرا به بانکهای عامل ابلاغ کرده است که این تعداد به معنای ابلاغ ماهانه بیش از 3 تا 4 یا هر هفته یک بخش نامه است.(جدولی که در ادامه آمده است. همچینین اگر همه بخش نامه های بانک مرکزی را طی یک سال محاسبه کنیم قطعا بیش از این خواهد بود) اگر تعداد روزهای کاری یک سال را 240  روز در نظر بگیریم بدین شکل که روزهای پنج شنبه و جمعه و روزهای تعطیل رسمی را که حدود 125 روز است از 365 روز کل سال کم کنیم در نتیجه بانک مرکزی در هر ماه کاری حدود 5 بخش نامه یعنی به طور متوسط هرهفته بیش از یک ابلاغیه  کاری  صادر کرده است. رکورد ابلاغ بخش نامه اما متعلق به مرداد سال گذشته است  که نهاد ناظر 9 بخش نامه یعنی هر هفته بیش از دو بخش نامه به شبکه بانکی ابلاغ کرده است.

اکنون سوال این است: نهاد ناظری که به طور متوسط هر 3 تا 7 روز یک بخش نامه برای   مجری ارسال می کند آیا انتظار دارد فرامینش در شبکه بانکی به درستی اجرا شود و اساسا امکان نظارت بر اجرای این همه بخش نامه وجود دارد؟ طبیعی است که انتظار داشته باشیم نهاد ناظر در چنین شرایطی جایگاه مورد وثوقی نزد مجری از دست بدهد.

از یک سو چنین انتظاراتی  قابل تحقق نیست از سوی دیگر نظارت بر اجرا فراتر از توان نظارتی و اجرایی شبکه بانکی است و از همه مهمتر بازتاب منفی است که چنین روندی برذهن مخاطبان اصلی بانک مرکزی یعنی شبکه بانکی می گذارد و  در قالب مقاومت، سرپیچی و سبک شمردن فرایند نظارت و نهایتا کم وزن شدن نهاد ناظر نزد مجری رخ می نماید.  حال با چنین وضعیتی  بانک مرکزی به مناسبت هفته دولت گزارش عملکرد منتشر می کند بدون اینکه به اثرات واقعی این حرکت بیاندیشد. نگاه حرفه ای آن است که بانک مرکزی خود را جای مخاطبان  بگذارد و بازخورد چنین حرکتی را بر ذهن آنان در نظر بگیرد. ضروری است به صورت واقعی  نظرات مردم را استخراج کند.

این یک اصل بدیهی است که هیچ نهادی با هدف تخریب جایگاه خود اقدام به اطلاع رسانی و تولید محتوای تبلیغی نمی کند. به نظر می رسد  اطلاع رسانی اخیر بانک مرکزی این اصل مسلم را نقض کرده است. همچنین این بانک در اتخاذ سیاست های اطلاع رسانی و تبلیغاتی خود مسیر چندان درستی را طی نکرده است.

مخاطبان بانک مرکزی را در دو گروه تشکیل می دهند: شبکه بانکی و مردم که از خدمات بانکی استفاده می کنند و برخی آنان نیز مشتریان شبکه هستند.با توجه به دو گروه مورد اشاره بانکها  به علت کثرت بخش نامه های ابلاغی وزن چندانی برای ناظر قائل نمی شوند.
از سوی دیگر مردم نیز به نتایج توجه دارند. برای آنان مهم نیست که بانک مرکزی چند ابلاغیه داشته یا نداشته است، برای آنان وجود یک اقتصاد دارای رونق و همچنین امکان دستیابی به تسهیلات مورد نیازشان به صورت آسان و با حداقل سود معنا پیدا می کند. این در حالی است که هیچ یک از فاکتورهای مورد اشاره را در شبکه بانکی نمی بینیم. حتی مانورهایی که بانک مرکزی روی پایین آوردن نرخ تورم می دهد نیز از سوی مخاطبان، بی اهمیت محسوب می شود.

در علم اطلاع رسانی و در  نوشتن متن هایی که ابعاد تبلیغاتی و تحکیم برند را در بر دارد اصولا باید به خواسته های مخاطب بپردازیم. نویسنده متن باید خود را جای مشتری بگذارد و در بادی امر اصل مهمی چون باورپذیری از سمت مشتری توجه کند.
اما آنچه که بانک مرکزی در روند اطلاع رسانی های خود در دستور کار قرار داده است بیشتر روندی یک طرفه است و کمتر به این نکته توجه می کند که مخاطب چه چیزی را باید بشنود تا باور کند. بر همین اساس به نظر می رسد نهاد ناظر قبل از هر چیز لزوما باید به روانشناسی مخاطب پرداخته و نیازهای گروه های مختلف مخاطبان خوراکی خبری و تحلیلی متناسب با ذهن آنان تهیه کند.

در همین راستا شاید بهتر بود به بررسی صحیح چالش های موجود پرداخته و  به مخاطب نشان دهد که مصائب را درک می کند و در تحمل مشکلات در کنار اوست.

چه باید بکنیم؟
شاید خیلی سخت باشد که به این سوال پاسخ دهیم که اساسا چه باید کرد ولی مهمترین اصل، صداقت در گفتار  و دوری از تلاش برای اغنا کردن است. به روایت دیگر، حلقه مفقوده، اصل «باور مخاطب» است؛ همان اصلی که نهاد ناظر در اطلاع رسانی های خود کمتر بدان پایبند بوده است.

جدول ابلاغیه های بخش نظارتی بانک مرکزی طی مرداد سال گذشته تا پایان مرداد امسال

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

16  +    =  20