مصائب کسب وکار پسابرجامی/موانع پیش روزی شرکتهای توسعه نرم افزار بانکی

گفت و گو با منوچهر پورمحمدی مدیرعامل شرکت پدیسار

امروزه عوامل سیاسی مسائل اقتصادی را تحت تأثیر قرار داده و مانع بزرگی بر سر راه توسعه اقتصادی فراهم آورده است/ شرکت‌های سرمایه گذاری خارجی توانایی پیش‌بینی راهبردها را دارند اما مطمئناً به این نتیجه رسیده‌اند که در حال حاضر زمان ورود به بازار ایران نیست/

 عادت کرده‌ایم که تمام موانع و مسائل را بر گردن دولت بیاندازیم ولی باید به خودمان هم رجوع کنیم/ یکی از تبعات موانع اجرای صحیح برجام که بسیاری از پیش بینی های پسابرجامی را نافرجام گذاشت امتناع اغلب بانک های اروپایی برای برقراری روابط کارگزاری با بانک های ایرانی است/ برای بسترسازی حضور شرکت‌های خارجی چند ضرورت وجود دارد؛ دولت، ضوابط و قوانین جاری که باید تغییر کنند، بحث ارز باید تعیین تکلیف شود، ثبات ارز و انتقال آن باید قانونمند باشد و از طرف دیگر شرکت‌های داخلی که قصد ورود به حوزه‌ی همکاری با خارجی‌ها را دارند باید توانمندی اقتصادی بالا داشته و در حوزه‌ی بازاریابی نیز شناخت کافی از سطح نیازهای جامعه را کسب کنند. ضمن اینکه به لحاظ تخصصی جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص دهند.

پایگاه خبری بانکداری الکترونیک – با عملی شدن توافق هسته ای میان ایران و 6 قدرت بزرگ دنیا و در ادامه آن، با آغاز اجرای برجام، انتظار افکار عمومی بر آن بود که بخش‌های مختلف اقتصادی از این تحولات سیاسی سود ببرند. تصور حضور شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی در حوزه بانک و بانکداری الکترونیک بخشی از این انتظار بود اما وجود موانع و مشکلات متعدد در این حوزه، از قبیل عدم ثبات نرخ ارز، دشواری انتقالات ارزی بین ایران و دیگر کشورها، وجود قوانین و ضوابط بسیار پیچیده و سختگیرانه، حضور گروه‌های پشت پرده و غیره باعث تأخیر در رسیدن به این خواسته شده است. یکی از تبعات موانع فوق الذکر که بسیاری از پیش بینی های پسابرجامی را نافرجام کرد امتناع اغلب بانک های اروپایی برای برقراری روابط کارگزاری با بانک های ایرانی است. منوچهر پورمحمدی، مدیرعامل شرکت پدیسار انفورماتیک در گفتگو با ماهنامه بانکداری آینده، به تشریح این موارد پرداخته و افزایش تخصص، تغییر شیوه‌های تعاملات اقتصاد بین‌الملل و بهبود شرایط کسب و کار را راهگشا می‌داند.

پورمحمدی از جمله مدیرانی است که با استخدام در شرکت «ای‌بی‌ام» شیوه‌های صحیح اخلاق حرفه‌ای و همچنین محترم شمردن شخصیت انسانی در روند کار و حرفه را تجربه کرده و بر همین اساس تلاش نموده تا سازمان تحت مدیریت خود را نیز با الگوگیری از «ای‌بی‌ام» بتواند به سمت تعالی سازمانی و بهره‌وری پیش ببرد؛ بر همین اساس مرور تجارب ایشان خواندنی خواهد بود. در ادامه متن کامل این گفتگو را می‌خوانیم.

*************

– با توجه به این‌که مجموعه‌ای از سرمایه‌گذاران و شرکت‌های متخصص خارجی به بازار ایران وارد شده‌اند، این سرمایه‌گذاران تازه‌وارد از چه گروه‌هایی هستند و بیشتر به سمت چه بخش‌هایی جذب ‌خواهند شد؟ بنابراین بستر رقابتی در ساختار جدید بازار ایران با حضور بازیگران خارجی چگونه خواهد بود؟
با توجه به شکل‌گیری تحولات سیاسی مانند رفع تحریم‌ها، تصورمان بر این بود که تحول عمده و اساسی صورت بگیرد، درحالی‌که عملاً این اتفاق نیافتاد. گروهی از شرکت‌های خارجی به‌یک‌باره به سوی بازار ایران رو آوردند ولی به سرعت پس زده شدند، گروهی که وارد شدند تأثیرات چشمگیری نداشتند و تغییرات اساسی صورت نگرفت. باید توجه داشت که در این بین عوامل سیاسی موجود بر مسائل اقتصادی بسیار تأثیرگذار است.

 – در حوزه‌ی بانکداری الکترونیک چه شرکت‌هایی وارد بازار ایران شدند، این حضور چه تأثیری داشت؟ چه گروه‌هایی تمایلی برای ورود به این بازار نشان ندادند؟
شرکت‌هایی که فعالیت و تولید خاصی داشتند، حضور یافتند؛ برای مثال شرکت‌های فعال در حوزه‌ی بانکداری متمرکز وارد شده‌اند. هدف از حضور آن‌ها ارائه core و گسترش سامانه‌ی خاصی است. از سیستم سوئیچ بانکی، core banking از شرکت oracel حضور یافتند؛ البته شرکت‌های کوچک‌تری که در زمینه‌ی بانکداری متمرکز فعالیت دارند توانستند موفق‌تر عمل کنند و مصرانه برای بستن قرارداد در بازار گام برداشتند.
 اما شرکت‌های solution providerیا شرکت‌های ارائه‌ی سیستم ارائه integrator، مانند IBM حضور نیافتند، شرکت‌هایی با زیربنای قوی به بازار ما وارد نشدند، اصطلاحاً پدرهای بازار نیامده‌اند فقط شرکت‌های نرم‌افزاری یا سخت‌افزاری حضور پیدا کرده‌اند. چینی‌ها حضورشان را نسبت به گذشته قوی‌تر کرده‌اند، شرکت‌های اروپایی که تنها سیستم و تولیدات خاصی داشته‌اند وارد بازار ایران شده‌اند ولی شرکت‌هایی که راهکارهای متنوع ارائه می‌دهند حضور پیدا نکرده‌اند.
«آی‌بی‌ام» از جمله شرکت‌هایی است که راهکار ارائه می‌دهد و هدفشان فروش محصولات و کسب درآمد است. امروزه در دنیای رقابتی بازار سیستم‌های تجاری و روش‌ها تغییر کرده است، شرکت‌هایsoloution provider توانایی این را دارند که محصولات و اطلاعات مختلف را با یکدیگر هماهنگ کرده یا اینکه راهکار ارائه دهند ولی لزوماً هدفشان فروش محصولات دیگران نیست، طبیعتاً اولویت با ارائه‌ی محصولات خودشان خواهد بود. با توجه به این‌که این شرکت‌ها توانایی پیش‌بینی راهبردها را دارند، مطمئناً به این نتیجه رسیده‌اند که در حال حاضر زمان ورود به بازار ایران نیست. نیاز به فراهم نمودن زمینه‌های فراوانی برای حضور این شرکت‌ها هست؛ به عنوان مثال ضوابط و قوانین دست‌وپاگیری تعیین شده که مانع از حضور برخی از شرکت‌ها در ایران می‌شود. در حال حاضر ارز ما تک نرخی نیست؛ بنابراین نمی‌توان برنامه‌ریزی دقیقی صورت داد.

 اگر قوانین ساده و دقیق وضع شوند شرکت‌های مذکور می‌توانند به‌راحتی به اهداف خود دست یابند و در صورت وجود چنین موانعی در قوانین پیش روند مجبور به استفاده از روش‌های غیرقانونی می‌شوند که تمایلی در این زمینه وجود ندارد. در حال حاضر این بستر فراهم نیست.

 اگر بخواهیم موانع را تقسیم‌بندی کنیم؛ تک نرخی نبودن ارز کشور و قوانین پیچیده و اصلی‌ترین مانع بوروکراسی‌های اداری را می‌توان برشمرد که دولت باید برای آن‌ها راهکاری بیاندیشد. تجارت خارجی مقوله‌ای است که قوانین و ضوابط خاص خود را دارد. برای اینکه بتوانیم صادرات داشته باشیم باید ضوابط مشخصی را تعیین کنیم. در مواردی که قوانین نیز درست و ساده وضع شده بوروکراسی موجود مانعی بر سر راه اعمال آسان این قوانین است. دلیل عدم تغییر قوانین این است که مجموعه‌ای از افراد از آن سود می‌برند و با رفع موانع موجود منافع مجموعه‌ای از مجریان آن به خطر می‌افتد.

– چه مشکلاتی در حوزه‌ی بانکداری الکترونیکی به لحاظ اقتصادی و سیاسی وجود دارد و شرکت‌هایی که قصد راه‌اندازی کسب و کار در بازار ایران را دارند چه موانعی بر سر راه پیشبرد اهدافشان پیش رو دارند؟
راه‌اندازی کسب و کار و سرمایه‌گذاری در ایران سخت و پیچیده نیست، ولی برای شرکت‌هایی خارجی که قصد ورود به بازار ما را دارند، سیستم بانکی به خودی خود مشکلاتی دارد؛ مثلاً ضوابطی که بانک مرکزی تعیین کرده موانعی را ایجاد می‌کند. اقتصاد ایران زیربنایی مشکل دارد؛ رکود اقتصادی باعث رکود در سایر بخش‌های صنعتی می‌شود مانند صنعت نفت، بانکداری، خودرو و مسکن که تمام این صنایع در حال حاضر با مشکل مواجه هستند. بانک‌ها که مد نظر ما هستند به‌شدت با مشکلات رو‌به‌رو شده‌اند، حتی به لحاظ پولی منابعی که دارند با مصارف آن‌ها هماهنگی ندارد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که ضوابط بانک مرکزی هم به نوبه‌ی خود بسیار تأثیرگذار است. وقتی که سیستم انقباضی وجود داشته باشد، این ضوابط و نبود نقدینگی اجازه نمی‌دهند که گردش مالی وجود داشته باشد؛ بنابراین در چنین شرایطی فعالیتی صورت نمی‌گیرد؛ به دنبال آن شرکت‌های خارجی در این بستر که نقدینگی و موقعیت‌های مالی مطلوبی ندارد نمی‌توانند به سادگی به درآمدزایی برسند.

– پیشنهاد شما برای رفع هر یک از این موانع و مشکلات چیست؟
باید تغییر و تحول عمده و اساسی نه در تئوری بلکه در عمل اتفاق بیافتد. اولین موضوع این است که در حال حاضر بین عوامل اقتصادی و سیاسی، حاکمیت با مسائل سیاسی است. در حالی که این مقوله باید برعکس باشد. امروزه عوامل سیاسی مسائل اقتصادی را تحت تأثیر قرار داده و مانع بزرگی بر سر راه توسعه اقتصادی فراهم نموده است؛ برای مثال در مورد مسائل مالیاتی، فشار زیادی بر شرکت‌ها و تولیدکنندگان وجود دارد، از سوی دیگر قوانینی که مبتنی بر تفسیر هستند، اختلاف نظراتی در گروه هدف پرداخت‌های هست. کسانی که ضعیف‌تر هستند پرداخت می‌کنند و قوی‌ترها از پرداخت آن سرباز می‌زنند. در چنین شرایطی طبعا کار سخت است.
زیرساخت‌ها باید بهبود یابند، هنگامی که ساختار درستی وجود نداشته باشد هر روز شاهد بروز مشکلی در این مسیر هستیم. در ابتدا باید به مسائل و ساختار سیاسی موجود رسیدگی شود.

– مسائل سیاسی و سایر موارد تأثیرگذار به غیر از اقتصاد را که بر کندی ورود این شرکت‌ها می‌افزاید تشریح نمایید؟
برای مثال وقتی که صندوق بین‌المللی پول IMF کشور خاصی را با مبلغ کمی حمایت می‌کند، نشان می‌دهد کشور مورد نظر از لحاظ سیاسی پذیرفته شده است. در نتیجه سایر کشورها هم با آن وارد تعامل می‌شوند و سرمایه‌گذاری می‌کنند. در ایران، بعد از لغو تحریم‌ها هنوز بانکی به تنهایی وارد نشده است تا فعالیت اساسی انجام دهد. تا زمانی که اطمینان حاصل پیدا نکنند ریسک نخواهند کرد؛ کشورهایی مانند ژاپن تصمیماتی برای حضور در ایران دارند ولی آن‌ها منتظر تغییراتی هستند تا برنامه‌های خود را عملی سازند.
 
– علاوه بر عوامل و موانعی که از سوی سیاست و اقتصاد ایران برای ورود شرکت‌های خارجی وجود دارد، شرکت‌ها به نوبه‌ی خود چه زیرساخت‌ها و بسترهایی را باید فراهم کنند تا این اتصال و سرازیر شدن به بازار زودتر صورت بگیرد؟
شرکت‌ها نیز تأثیرگذار هستند، آن‌ها به‌نوبه‌ی خود باید فرهنگی منسجم و قوی داشته باشند. شرکت‌هایی متقاضی ورود به ایران باید دو زمینه را فراهم سازند؛ یکی اینکه شعبه‌ای تأسیس کنند تا تمامی تحولات بازار را از نزدیک درک کرده و امکان‌سنجی نماید. در گذشته IBM در ایران شعبه داشت. این شرکت‌ها تمایلی به تأسیس شعبه ندارند. از طرف دیگر در ایران این بستر نیز وجود ندارد که آنها بتوانند شعبه‌ای داشته باشند. مثلاً شرکت‌های آمریکایی نمی‌توانند در ایران شعبه داشته باشند. راه‌حل آن این است که با شرکت دیگریJOIN FENCHER داشته و همکاری مشارکتی انجام دهند. شرکت مورد نظر باید از فرهنگ سازمانی مناسب، توان سرمایه‌گذاری نسبی و شناخت از IBM داشته باشد؛ بنابراین باید دارای مجموعه‌ای از توانمندی‌هایی باشد تا بتواند با سایر شرکت‌های دیگر همکاری مشترک برقرار کند و از طرفی هم باید پایه و اساس تخصصی داشته باشد، در غیر این صورت این مسئله امکان‌پذیر نخواهد بود.

– آیا به این معناست که شرکت‌های موجود در ایران برای ایجاد همکاری مشترک با شرکت‌های خارجی این بنیان را ندارند یا ضعیف هستند؟
این نکته را نباید از نظر دور داشت که شرکت‌های ما ضعیف هستند. در شرکت‌های دولتی می‌توانیم این توانمندی را بیابیم، ولی در شرکت‌های خصوصی بسیار نادر است. به هر حال آن‌ها زمانی حضور پیدا خواهند کرد که این بستر فراهم باشد. علاوه بر موارد ذکر شده، بحث قوانین و بوروکراسی‌های اداری نیز باید رعایت شود. مورد بعدی مسائل مربوط به بانک‌هاست به این معنا که قابلیت نقل و انتقالات مالی از ایران به خارج از کشور تا چه میزان است؟ آیا این امکان وجود دارد؟ یا در اثر وجود ضوابط پیچیده این نقل و انتقالات با مشکل روبه‌رو می‌شود؟

بحث دیگر فسادهایی است که در شبکه‌ی بانکی ما وجود دارد؛ برای مثال رشوه دادن و گرفتن، مسئله‌ای است که به مقوله‌ای رایج تبدیل شده و می‌تواند در این فرآیند مسئله‌ساز باشد. همانطور که بدان اشاره شد، راه‌های سهولت و روانی در ضوابط و قوانین می‌تواند چاره‌ساز باشد و در صورتی که با طی مسیرهای دشوار استفاده از روش‌های غیرقانونی شیوع می‌یابد.

– به نظر شما در جامعه‌ی ما بحث فساد مالی و اداری تشدید نشده است؟
از آنجایی که مجموعه‌ی ما به‌شدت با این روش‌ها مبارزه می‌کند و این شیوه‌ها را به هیچ عنوان راهگشا نمی‌داند بسیاری از بسترهای تجاری را از دست داده است. معتقد هستم که اگر درست عمل شود، در طولانی‌مدت نتیجه بهتری گرفته خواهد شد ولی در کوتاه‌مدت با گرفتاری‌ها و مشکلات عدیده‌ای مواجه هستیم. موارد عدیده‌ای باعث شکل‌گیری فساد در دستگاه‌های اقتصادی ما می‌شود، انحصاری بودن خدمات یکی از این موارد است؛ برای مثال در زمینه‌ی انفورماتیک، امکانات و اطلاعات در دست شرکت‌هایی است که یا دولتی هستند یا وابسته به دولت. این شرکت‌ها از رانت‌ها و ارتباطات دولتی استفاده می‌کنند و با کمک آن‌ها به فعالیت می‌پردازند. شرکت‌های خصوصی معمولاً این امکانات و دسترسی‌ها را ندارند.

– از آنجایی که فعالان عمده در این حوزه‌ها شرکت‌های دولتی هستند، آیا می‌توانند برهم زننده‌ی ساختار رقابتی باشند؟
متأسفانه شرکت‌های دولتی بخش اعظمی از فعالیت‌های بازار را در دست دارند. راهکاری که برای شرکت‌های خصوصی وجود دارد این است که با یکدیگر تعامل داشته باشند. امروزه رقابت مانند گذشته نیست، بلکه بر پایه ارتباطات و همکاری است. باید بین دو شرکت رقیب تعاملات خاصی وجود داشته باشد و منافعشان از همکاری  با هم به‌دست می‌آید. اگر چند شرکت با یکدیگر همکاری کنند ممکن است بتوانند در برابر شرکت‌های دولتی قدرتمند بایستند، در غیر این صورت امکان‌پذیر نیست.

– تجربه نشان می‌دهد که بخش‌های خصوصی خیلی سخت می‌توانند با همدیگر همکاری داشته و وارد تعامل شوند، چون بخش‌های دولتی به دلیل قدرتی که در اختیار دارند مانع از این همگرایی خواهند بود، به نظر شما چنین ظرفیتی در ایران وجود دارد، تا بخش خصوصی متحد شوند و در عین رقابت به همکاری با یکدیگر بپردازند؟
می‌بایستی فرهنگ کاری خود را کلاً تغییر دهیم؛ به عبارت دیگر با دیدگاه گذشته نمی‌توانیم به جایگاه مطلوبی برسیم.

– در فرهنگ سازمانی به چه صورت است؟ این اشکال در کدام بخش فرهنگ سازمانی به چشم می‌خورد؟
در فرهنگ سازمانی شرکت‌ها مدیران اهمیتی به تخصص نمی‌دهند؛ برای مثال در بانکداری الکترونیک که اساس آن بر نیروی انسانی است، نیروی انسانی باید توسط مدیر هدایت شود و با وی همراه شوند ولی آن‌ها استثمار می‌شوند اما راه اصولی آن این است که کارمندان و متخصصان در یک قالب ببینیم نه در قالب‌های مختلف. وجود این نگاه مدیریتی ریشه در گذشته دارد.

علاوه بر مسائل و مشکلاتی که بر سر راه رقابت سالم شرکت‌ها با یکدیگر وجود دارد، مسئله‌ی اساسی خود شرکت‌ها هستند. عادت کرده‌ایم که تمام موانع و مسائل را بر گردن دولت بیاندازیم ولی باید به خودمان هم رجوع کنیم، تمام مواردی که مطرح شد ریشه در طرز نگرش و گذشته‌ای دارد که بستر و بافت‌های اقتصادی و اجتماعی ما را شکل داده‌اند اما در این بین شرکت‌ها و مجریانی وجود دارند که پاکی و درست کار کردن را سرلوحه‌ی خود قرار داده‌اند؛ به هر حال هر یک از ما به نوبه‌ی خود مسئول هستیم و اینگونه نیست که اگر همکار ما راه نادرست را برای رسیدن به هدف انتخاب کرد، ما نیز همان راه را انتخاب کنیم.
در مجموع باید شرایطی را فراهم کنیم که شرکت‌های خارجی وارد ایران شوند، نه اینکه دور خود دیواری ایجاد کنیم و ادعای خودکفایی داشته باشیم، بلکه مخصوصاً در بحث فناوری برعکس باید عمل شود.

– مسئله‌ای که در این میان مطرح می‌شود این است که شاید عزم راسخ برای حضور شرکت‌های سرمایه‌گذار خارجی از سوی مدیران و دست‌اندرکاران ما وجود ندارد؟ زیرا اگر این عزم وجود داشت می‌بایستی تسهیل مقرارتی صورت بگیرد و موانع سیاسی از بین برود و شرایط به سمت حضور شرکت‌های خارجی بالا رود، در حالی که رفتارها و الگوها بر کندی ورود این شرکت‌ها تأکید دارد.
بستگی به دیدگاه ما از شرایط جامعه دارد، دولت تمایل به حضور این شرکت‌ها دارد. اما بعضی از مجریان دولتی مانع حضور این شرکت‌ها می‌شوند. بعید می‌دانم کسی در دولت و در مجلس تمایلی به حضور شرکت‌های خارجی نداشته باشد. البته نباید تنها سود شرکت‌های خارجی مطرح باشد و از منافع ما بهره‌برداری بشود.
 به این مقوله باید به عنوان یک واقعیت بنگریم، در حوزه‌ی صنایع و فناوری ما راهی نداریم غیر از این‌که سرمایه‌گذار خارجی وارد کشور شود، سرمایه‌گذاری کند و از آن هم خود سود ببرد هم به بازار ما سود برسانند.

– مجموعه‌ای از گروه‌های مافیایی در بانکداری الکترونیک وجود دارد که ممکن است چندان راضی به تغییر وضعیت فعلی نبوده و بخواهند عزم دولت را خدشه‌دار کنند. در واقع سه بخش است دولت، بدنه‌ی کسب و کار مجموعه‌ای هستند که از این بدنه سود می برند و دیگری خارج از اقتصاد هستند که فعالیت آن‌ها بیشتر در مسائل سیاسی است، نقش این‌ها در بسترسازی حضور سرمایه‌گذاران خارجی چگونه است؟
من به حضور مافیاهای پشت پرده اعتقاد دارم، حضور آن‌ها کاملاً محسوس است. برای مثال زمانی که بحث تحریم‌ها مطرح بود خیلی‌ها دوست نداشتند تحریم‌ها برداشته شوند، برای اینکه منافع آن‌ها به خطر می‌افتاد و هنوز هم مخالفت‌های خود را ابراز می‌دارند.

– حضور این گروه‌های پشت پرده در حوزه‌ی بانکی به‌خصوص بانکداری الکترونیکی در توسعه تسهیل مقررات و تسریع فعالیت‌های بازار چگونه است؟
من در بخش بانکداری این موارد را نمی‌بینم، ممکن است در این حوزه ضوابط بانک مرکزی تأثیرگذار باشد. این را به مدیریت بانک‌ها نسبت می‌دهم نه این‌که سیاست‌های دولت تأثیرگذار باشد.

آنچه در ایران جا افتاده زدو بندهایی است که منافع خاص گروهی را تأمین می‌کند. در همه جای دنیا همین شرایط وجود دارد فقط در ایران نیست، ولی در سایر جوامع علاوه بر منافع شخصی، منافع ملی در نظر گرفته می‌شود. در ایران این مقوله برعکس است و فقط منافع شخصی حاکم است. باید از ساختارهای زیربنایی جامعه حمایت شود. در حال حاضر باید توجه داشته باشیم که شرکت‌های خارجی می‌خواهند کار کنند چه با فکر منافع شخصی یا سوددهی به کشور میزبان ولی عواملی مانع آن‌ها شده است.

در کل برای بسترسازی حضور شرکت‌های خارجی چند ضرورت وجود دارد؛ دولت، ضوابط و قوانین جاری که باید تغییر کنند، بحث ارز باید تعیین تکلیف شود، ثبات ارز و انتقال آن باید قانونمند باشد و از طرف دیگر شرکت‌های داخلی که قصد ورود به حوزه‌ی همکاری با خارجی‌ها را دارند باید توانمندی اقتصادی بالا داشته و در حوزه‌ی بازاریابی نیز شناخت کافی از سطح نیازهای جامعه را کسب کنند. ضمن اینکه به لحاظ تخصصی جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص دهند. زیرا یکی از ‌مهم‌ترین مواردی که در حضور شرکت‌های‌ خارجی برای کشور ما بسیار حائز اهمیت بوده انتقال فناوری است. اگر بستر و زیرساخت‌ها فراهم شود، می‌توانیم انتقال فناوری داشته باشیم. پس هم دولت و هم خود شرکت‌ها نقش اصلی را برعهده دارند. هدف اصلی ورود شرکت‌هایی است که به فناوری و سرمایه آن‌ها نیاز داریم؛ شرکت‌هایی که هم اثرگذار بوده و سود خود را نیز عادلانه برداشت نمایند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

8  ×  1  =