بررسی مدیریت «غازی» و« بوفالویی» در نظام پرداخت/اجرای سیاست« نان بیات »جواب نمی دهد

سلسله گزارش های «آسیب شناسی نظام پرداخت»(6)

طی 5 گزارشی که در روزهای اخیر منتشر شد تلاش شد تا مباحث مربوط به بانکداری الکترونیک و پرداخت بررسی شود و برای تکمیل این مباحث دو گزارش دیگر باقی مانده که در هفته آینده منتشر خواهد شد./طی روزهای گذشته برخی از افراد پس از انتشار اولین یادداشت خشم گرفتند و به جای نقد ، اتهام زدند و توهین کردند و اوج این روند اتفاق روز گذشته بود. کسانی هم بودند که شکیبایی پیشه کردند و لذا درس گرفتند واین طبعا در ادامه راه توسعه پرداخت الکترونیک در کشور مفید خواهد بود.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک طی 5 گزارشی که در روزهای اخیر منتشر شد تلاش شد تا مباحث مربوط به بانکداری الکترونیک و پرداخت بررسی شود و برای تکمیل این مباحث دو گزارش دیگر باقی مانده که در هفته آینده منتشر خواهد شد.

در گزارش هایی که منتشر شد اگرچه بر اساس مباحث مطرح شده از سوی مدیر کل فناوری اطلاعات بانک مرکزی بود اما در عمل به پنج بحث پرداخته شد: مقوله سامانه یکپارچه بانکی،امضای دیجیتال ، کیف پول اکترونیک،کارمزد و در نهایت بررسی عملکرد مدیریت نظامهای پرداخت.
اما درخلال انتشار گزارش اتفاقاتی رخ داد که مرورآنها در مسیر بهبود وضعیت نظام پرداخت موثراست.

درسها و خشم ها
 اساسا در مسیر زندگی هم می توان از رویدادها خشم گرفت و بر اسب سرکش احساس نشست و به بدتر شدن اوضاع دامن زد و هم  می توان درس گرفت و با نشستن بر اسب عقل و شکیبایی،با سعه صدرزمینه بهبود وضعیت را فراهم کرد.
طی روزهای گذشته برخی ازافراد پس از انتشار اولین یادداشت خشم گرفتند و به جای نقد اتهام زدند وتوهین کردند و اوج این روند اتفاق روز گذشته بود. کسانی هم بودند که شکیبایی پیشه کردند و لذا  درس گرفتند و طبعا این در ادامه راه توسعه پرداخت الکترونیک در کشور مفید خواهد بود.
نکته اساسی آن است که جامعه ذاتا هوشمند است و مسیر را به جهتی پیش می برد که درسها بمانند و خشمها محکوم و عبرت شوند.
 از سوی دیگر یک ناظر آگاه ، اتفاقات را می بیند بدون آنکه افراد را از یک دیگر جدا کند. همه ما بخشی از یک جامعه هستیم و به تعبیر دیگر  در قالب یک فرایند به هم تنیده یک کلیت را تشکیل می دهیم .این مسئله باعث می شود از یک اتفاق خوشحال یا ناراحت شویم وقطعا مهم نیست که این اتفاق برای چه کسی رخ داده ،مهم این است که این اتفاق در جامعه ما (جامعه بانکداری و پرداخت الکترونیک) به وقوع پیوسته و همه را متاثر کرده و در عین حال در نهایت درسهای آن برای ما باقی خواهد ماند.

مدیریت غازی و بوفالویی
یکی از اتفاقات جالب در روز گذشته که شاید کاملا هم تصادفی بود درج عبارت مدیریت غازی بود.درک این نوع مدیریت در مقابل مدیریت بوفالویی یکی از  فصلهایی است که در نظام پرداخت ما نیاز به مرور دارد.
فردی که نگاه  مدیریت بوفالویی به مجموعه تحت مدیریت خود دارد تلاش می کند زیردستان خود را وفادار و تابع و تحت دستور بارآورد. چنین مجموعه ای به مرور یاد می گیرد که هرگز فکر نکند، سوال نکند و منتظر دستور بماند و هر کس وظایفش را صرفا انجام دهد. طبیعی است در چنین مجموعه ای نباید منتظر مدیر ماند، یک نفر فکر می کند ودیگران اجرا می کنند.
 این همان اتفاقی است که به نظر می رسد با بسامد بسیار بالایی در مجموعه مدیریت فناوری اطلاعات بانک مرکزی اکنون حاکم است. طبیعی است که سقف عملکرد سازمان به سطح کیفیت فکر،احساس و زمان راس مجموعه وابسته است ، اگر وی به هر دلیل کمبود وقت داشته باشد یا از سازمان حذف شود کل فرایند سازمان متوقف می شود یا در خوشبینانه ترین حالت روند سازمان به شدت کند می شود.
شاید به همین علت باشد که در دوره دوم فعالیت اداره نظام های پرداخت ما شاهد افزایش سامانه های نظارتی هستیم. چرا که اساسا نگرش بر کنترل جامعه است تا توسعه .
بر همین اساس بسامد تولید سامانه های نظارتی بالاتر از ارائه خدمات مربوط به تسهیل امور است.

اما در مدیریت غازی همه احساس مسئولیت می کنندوهرعضو سازمان فقط دستور نمی گیرد بلکه خود وضع خود را در هنگام  حرکت می سنجد و تصمیم می گیرد.
هر فرد سازمان ، مسیر حرکت را می داند و درهنگام انحرافات ،سازمان را با خبر می سازد. رهبری و جلودار بودن در مجموعه غازی نوبتی است این به معنای ان است که  همه این شایستگی را پیدا می کنند که فکر کنند و درجای خود رهبری کنند ودر سازمانهای انسانی وقتی راس مجموعه به هر دلیلی قادر به حضور نیست نوبت مدیر بعدی است و مجموعه مسیر خود را متفکرانه دنبال می کندو مهمتر از همه اینکه همه افراد تمایل به پذیرش مسئولیت و جلو دار بودن را دارند، در عین حال که مراقب یکدیگر هستند.
ایجاد چنین رویکردی در سازمان تنها از تفکر راس مجموعه قابلیت تبلور دارد. طبعا در مدیریت غازی اعضای مجموعه دارای اعتماد به نفس بالایی بوده و  خود مدیران توان مندی محسوب می شوند.

با وجود انتقادات زیاد به نظر می رسد ،درمدیریت قبلی رویکرد مدیریت غازی  دست کم به صورت ناقص بر قرارشده بوده که می بینیم افرادی چون حکیمی،عسکری انارکی، کیانی و رحیمی متولد شده اند که هر یک قادرند به خوبی یک مجموعه را مدیریت کنند.
به این دلیل ناقص انجام شده که نتایج مجموعه آن چیزی نشده که جامعه کل انتظار داشته است علت ها هم تا حد زیادی عنوان شده است.

ويژگي بوفالوها
        – آنها به يك رهبر پايبند و وفادار و همه پيروند و تابع.
        -آنها درست همان كاري را مي‌كنند كه به آنها دستور داده شده است.
        – آنها هرگز سؤال نمي‌كنند و فقط پيروي مي‌كنند.
        – بوفالوها منتظر دستور مي‌شوند و تا دستور نرسد، هيچ كاري نمي‌كنند .
        – هيچكس جاي ديگري را پر نمي‌كند و جلو نمي‌افتد و مسئوليت نمي‌پذيرد.
ويژگي غاز ها
        – هر غاز به هنگام پرواز دسته‌جمعي، احساس مسئوليت مي‌كند.
        -هرغازفقط پيروي محض نمي‌كندو وضع خودرادرراه مي‌سنجدوتصميم مي گیرد .
        -هر غاز مسير پرواز گروه را مي‌داند.
        -رهبري و جلودار بودن، نوبتي است.
        -هر غاز،زمان جلوتربودن،درنوك پروازبودن و هدايت گروه را، خود انتخاب می کند.
        – همه غازها تمايل به پذيرش مسئوليت و جلودار بودن و رهبري دارند.
        – غازها در طول پرواز مراقب يكديگر هستند.

سیاست نان بیات
برخی افراد با تمسک به سیاست نان بیات علت کندی توسعه را توجیه می کنند. بدین شکل که تا زمانی که نان تازه است باید آن را مصرف کرد اما وقتی بیات(کهنه) شد طبعا می توان با وعده دادن نان تازه استفاده از  بیات را غیر عقلانی خواند یا میل به خوردن آن رابه حداقل رساند.
 این سیاست در جامعه دارای حافظه کوتاه مدت ،خیلی خوب جواب می دهد؛ اما در جوامعی که رسانه ها زنده هستند جامعه می تواند به حافظه بلند مدت خود رجوع کند و از مسئولان مربوطه پاسخ به این سوال را مطالبه کند که چرا از فرصت ها، وقتی تازه بودند استفاده نکرده است.
 اساس انتشار گزارش های اخیر بر همین نگاه  یعنی رجوع به حافظه بلند مدت جامعه و نفی سیاست نان بیات استوار بود.

آینده همچنان وجود دارد
از گذشته باید درس گرفت و کوله بار راه آینده کرد. سلسله گزارش های «آسیب شناسی نظام پرداخت» با فعال کردن حافظه بلند مدت نظام پرداخت در واقع برای بهبود ادامه مسیر منتشر شدند.
 یک جامعه فکور در گذشته و اتفاقات تلخ و شیرین آن نمی ماند بلکه از انها درس می گیرد تا آینده بهتری بسازد.
 ما امیدواریم این گزارش ها سهمی در ساختن بهتر آینده نظام پرداخت  کشور داشته باشند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
بدون نظر
  1. محمد می گوید

    سلام
    به نظر بنده عنوام مقاله شما در شان نظامی که ادعای اسلامی دارد مناسب نیست قهرا؛ بهتر بود از شاخصه های انسانی برای مقایسه عملکردهای انسانی استفاده میکردید.
    مثلا :مدیریت مسولانه یا کارتابلی
    شاید بشود گفت مشکل اصلی ما افراد نیستند بلکه عدم وجود یک سامانه حسابرسی عنلکرد است که اگر مانند مسایل مالی سالانه عملکرد افراد نیز حسابرسی میشد! انوقت هر کسی دقت لازم را میداشت که برای انجام چه کاری برای چه مدت زمان از پیش تعریف شده امده و در پایان هر سال باید بر اساس مقیاس های موجود چه روند عملکردی را اراپه دهد.
    متاسفانه در مدیریت دولتی ما حتی در برنامه های توسعه ملی نیززمان شروع فرایندها نرم های و مقیاس های وضعیت آغاز شفاف نیست هرچند که گاها یا عموما از دورنما امار و ارقامی اراپه میشود.
    شما تصور کند برای شما هدف گذاری شده که به تهران بروید شاید هم مثلا در 3 ساعت ولی بدون انکه به شما بگویند یا شما بگوپپد کجا هستید! چگونه؟ از چه مسیری؟ همه به خاطر اعتماد بیجا به خود شما سپرده شده و برای خالی نبودن عرصه اهداف قلمبه ای تعریف شده که عموما مفهوم معینی را تبادر نمیگند و بیشتر فیلسوف مابانه است تا مقیاس پذیر!
    این نوع برنامه ریزی بدتر از عدم وجود برنامه است چون شما اولا از هر مسیری که بخواهید با هر هزینه ای میتوانید اقدام نموده و بعد از به باد دادن هزنه و زمان با قدرت تمام ادعا کنید صادقانه تمام تلاش خود را انجام داده اید ولی مقصود حاصل نشد و دوباره فرایند دیگری را به عنوان مدیری ساعی و دلسوز کلید بزنید.
    در نظام های پرداخت وقتی اقای یا اقایانی در راس امور قرار میگیرند که هم برای شورای عالی پول و اعتبار تصمیم سازی میگنند و هم اجرا!اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد؟
    ایا واقعا تصمیمات شورای عالی پول و اعتبار در این حوزه با دید کلان ملی و توام با مطالعه صورت میگیرد و یا این که تصمیم با کمی بالا و پاپپن شدن طرح های کارتابلی اراپه شده مجدا به دوستان تصمیم ساز ابلاغ میگردد و دوستان هم که تصمیم سازی را بر اساس توان خود اماده کرده اند بعد از مدتی با به به و چه چه تقدیر میشوند؟
    دراز کردن اقای شریفی یا اقای حکیمی بدون توجه به مدیران بالاسری وی واقعا بی انصافی است. لابد شما هم میدانید و همه علمای علم جامعه شناسی در رفار شناسی انسان بر این امر اتفاق نظر دارند که انسانها در تصمیمات مدیریتی خود عموما واکنشی عمل میکنند. به زبان ساده تر مدیرانی که با زیردستان خود با حالت برده مابانه رفتار میکنند رفتارشان ناشی از رفتاری است که بالاسری انان با انها انجام میدهند. شایسته است برای یکبار هم که شده معلول حوادت یا مهره های میانی را رها نموده کمی هم به اثرات عناصر بالاسری توجه کنید.
    عموما انسانهای بازنشسته کاملا محافظه کار هستند و اگر از توان بالای مدیریتی برخوردار باشند از فردای روز بازنشستکی به فکر یک کارافرینی با کوله باری از تجارب 30 ساله خود هستند و هرگز حاضر نیستند با حقوق مزایای دولتی فعالیت نمایند و اگر خود نیز تمایل داشته باشند عناصر تصیمی ساز در خانواده مانع ان میشوند. ولی انسانهای غیر متخصص و غیر کارامدی که با مدیریت کارتابلی و مانند کبریت بی خطر طی طریق نموده اند صد البته به عناوین مختلف خود را اویزان سیستم نموده و به نیروی چند کامیون هم به بهانه نیاز نظام نتوان انها را از سیستم جدا نمود. حال اینجور ادمها چگونه میتوانند رهنمای نظام پرداخت بوده ویا مشاوری امین برای رپپس بانک مرگزی باشند؟

  2. پروانه می گوید

    سلام
    من با اقا محمد موافقم اگر واقعا از نهادهای دولتی بخصوص اونایی که با سرنوشت اقتصادی مردم بازی میکنند و ما رو هر روز در برابر کشورهای همسایه فقیرتر و بدبختتر میکنند فسیل زدایی بشه حداقل میلیونها جوان مثل من و امثال من که منتظر کار هستیم صاحب کار میشیم اونم در ازای حقوق هر کدام از این بازنشسته ها میشه حداقل 100 جوان تحصیلکرده رو استخدام کرد تا جامعه با نیروی جوان تحولی در مدیریت خودش ایجاد کنه.
    اقای سیف هم که اومد با خودش ادم اورد ولی عذر هیچکدام از بازنشسته ای رو نه تنها نخواست بلکه برای اونا ادامه کار هم گرفت! همه بدبختی ناشی از عملکرد بانک مرکزی در دوره قبل فقط بخاطر بهمنی که نبود! همین اقایون بی تدبیر بهمنی رو هم به کمک خودش بدبخت کردند تا تو اون دنیا جواب دلار 3500 تومنی و تاثیر ان بر زندگی مردم رو باید بده!
    ایا واقعا اگر همه بازنشسته ها مرخص بشن؟ جوان بیکار در کشور خواهد موند؟
    یه بازنشسته حداقل 10 ها برابر یک جوان تازه اماده کار حقوق دریافت میکنه! و کلی هم توقع داره و نصفاوقات هم یا حوصلی نداره! یا مریضه! یا منم منم میزنه به جای کار! چرا ما جوانان باید با هزار بدبختی با شهریه های کلان بیکار باشیم ولی این ادما اویزون سیستم های دولتی باشند؟ و مانع کار ما؟
    اگه این ادمها حذف بشن اونوقت ادمهایی مثل حکیمی بهتر میتونن کار کنند. ولی اگر حکیمی حذف بشه کی جاش میاید؟ محمد بیگی؟ کیانی؟ اصلا کسی در حد حکیمی مثلا” ناموفق هست؟

  3. حمید می گوید

    سلام
    من از امور بانکی اینو میدونم که قبلا دوستام وقتی میرفتن دوبی یا ترکیه بهترین تورها را میگرفتن و خرجشم براشون خیلی مهم نبود ولی الان بجای سالی چند بار فقط یکبار میرن و رو خرجشون هم کلی حساب میکنند چون باید با تدبیر همین پبر و پاتالهای بانک مرکزی دلار 3 الی 4 هزار تومنی خرج کنند.
    اما من یه چیزی میگم که این دوستان اصلا به اون توجه نکردند و اونهم حضور این بازنشسته هاست که باید بگم اگر کشور ما اسلامی هست؟ و احترام به قوانین شرعا لازم است؟ و این لزوم فقط برای مردم نیست؟ و برای مسولان هم هست؟
    وقتی یه بازنشسته به عناوین مختلف خودشو اویزون دولت میکنه و عرضه انجام کار در بیرون رو نداره در واقع غاصبه و جای من تازه فارغ التحصیل رو گرفته و نه تنها غاصبه بلکه گرون فروش هم هست چون اگه اینجور ادما برند کنار و طبق سلسله مراتب بقیه رشد کنند ته این سازمان نوبت به من تازه کار هم برای شروع کار میرسه که حداکثر 1 میلیون هم بدن کلامو میندازم بالا در حالی که اون فرد 30 الی 40 برابر من نوعی، حقوق و مزایا میگیره در حالی که اثری هم نداره! چون اگه داشت وضع ما این نبود.
    غصب از گناهان کبیره هستش! چه کسی که غاصب هست! و چه کسی که به این غصب دامن زده! و چه کسی که این غصب رو تائید کرده!
    وقتی انجور ادما دارن حق ما جوونا رو غصب میکنن چرا مسولان نظام هیچی نمیگن؟ من و امثال من اگه بعد فارغ التحصیلی سر کار نریم هم سرافکنده هستیم و هم سربار خانواده اون هم ناخواسته به لطف به قول پروانه خانوم این فسیل ها! بعد چند سال دیگه این درس ما که باد بهش بخوره دیگه به هیچ دردی نمیخوره! اینهم یکی دیگه از تبعات غصب جای دیگران! من باورم اینه که این ادما جرمشون بیشتر از غصب فدکه حضرت زهرا علیها السلام هستش! چون اونجا فقط مانع روزی ایشان شدن که همه در راه خدا انفاق میکردند ولی این ادما در قرن 21 با لباس اسلام مشابه همون غاصبا، اینده، انگیزه، ابروی اجتماعی، حیثیت شغلی و درامد ما جوونا رو غصب میکنند.
    امیدوارم اقای سیف کمی به این مطلب توجه کنند و ببینن تو این شبای قدر جرم اونا بیشتر بوده یا جرم اینا؟!.

  4. سعید می گوید

    سلام
    جناب فراهانی چند مطلب را به حرمت دوستی به شما یاداور میشوم.
    اول اینکه مثال شما در مورد مدیریت غازی …..کاملا درست ولی نتیجه گیری نادرست است.
    اگر سابقه مدیریتی و اجرایی داشتید توجه میکردید که مدیریت غازی درصورتی امکان پذیر است که شما مجموعه ای از افراد همتا،پرانگیزه و…. را در اختیار داشته باشید،بنده بر اساس سوابق و شناختی که دارم در مجموعه تحت نظر حکیمی چنین افرادی سراغ ندارم ، لذا وقتی چنین است و مجموعه دولتی امکان جذب یا جابجایی ندارد و شما اجبارا باید با مجموعه موجود کارکنید باید از مدیریت بوفالویی یا قلدرانه استفاده کنید تا کار جلوبرود.
    دوم انکه هرچه مصیبت میکشیم بخاطر روشهای غیر استاندارد ،کارمزد ،پوزتکراری ،اتصال پی اس پی ها به بانکها بجای شتاب،….. و هزینه های کلان ان که بر کشور تحمیل شده بخاطر تصمیمات غلط دوران اقای شریفی بوده که علی رغم تذکرات کارشناسان این حوزه اتخاذ شد انهم بخاطر خفظ منافع جریان های خاص
    سوم افرادی که نام بردید حاصل دوران مدیریتی اقای شریفی نبودندبلکه اگر کسی بودند هم از قبل بودند
    چهارم علی رغم هم نقایص و ایراداتی که قطعا در عملکرد بانک مرکزی و جناب حکیمی وجودارد و بلکه در عملکرد همه عناصر فعال در این حوزه ، مقایسه عملکرد دوران مدیریتی جناب حکیمی با دوران قبلی جدا بی انصافی است
    البته در دوران قبلی هم اقای حکیمی بعنوان نفر دوم در بسیاری از خروجی های مثبت در حدی که به ایشان اجازه دخالت میدادند موثربود،انچه باعث خرابی شد مربوط به دورانی بود که ایشان یا سایر نخبگان در نظامهای پرداخت حضور نداشتند یا به دلایلی که ذکر شد به نظرات انها توجهی نمیشد
    در نهایت باتوجه به تسلط و عملکرد صادقانه اقای حکیمی باید همگی کمک کنیم که این فعالیت ها به مقصدبرسد و حضور فردی توانمند مانند حکیمی که دید راهبردی وتسلط کامل به حوزه بانکداری الکترنیک و حواشی ان دارد را قدر بدانیم

ارسال یک پاسخ

23  +    =  27