مقایسه دو مدیر نظامهای پرداخت از سال ۸۱ تا ۹۴ /شریفی یا حکیمی؛کدام بهتر عمل کرده اند

آسیب شناسی نظام پرداخت:(5)

اداره نظامهای پرداخت بانک مرکزی در سال 1381 و در زمان دکتر محسن نوربخش تاسیس ومهران شریفی به عنوان اولین رییس این اداره برگزیده شد./شریفی از سال 81 تا مرداد 89 ریاست اداره نظام‌های پرداخت را برعهده داشت پس از وی ناصر حکیمی که در آن زمان یکی از معاونان وی بود از سوی محمود بهمنی حکم گرفت./اینکه مدام طرح های راهبردی را با توجیهات مختلف نیمه کاره رها کنیم یا به تعویق بیندازیم و به اولویت های درجه دوم و سوم بپردازیم برای مردم کیفیت خدمات نمی شود. دلخوش کردن به 100 میلیون تراکنش شتاب یا شاپرک و حتی خدماتی چون چکاوک و.. ، غفلت از توسعه خدمات واقعی بانکداری الکترونیک و پرداخت است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک اداره نظامهای پرداخت بانک مرکزی در سال 1381 و در زمان دکتر محسن نوربخش تاسیس ومهران شریفی به عنوان اولین رییس این اداره برگزیده شد.

شریفی از سال 81 تا مرداد 89 ریاست این اداره  را برعهده داشت سپس، ناصر حکیمی که  یکی از معاونان وی بود از سوی محمود بهمنی حکم گرفت و رئیس اداره پرداخت شد.
حکیمی نیمه دوم سال 90 ریاست این اداره را بر عهده داشت و با بازنشسته شدن مهران شریفی و بعد از وقفه چند ماهه  به عنوان مدیرکل فناوری اطلاعات و ارتباطات بانک مرکزی منصوب شد.

 همزمان داود محمد بیگی رئیس اداره نظامهای پرداخت شد اما  امور این اداره  به صورت مستقیم  توسط حکیمی هدایت می شد.

بنابراین گزارش عملکرد این دو مدیر یعنی مهران شریفی و ناصر حکیمی، بر اساس شاخص های عملکردی  که در ادامه می آید، مورد مقایسه قرار می گیرند.

مقایسه حکم ها
یکی از شاخص های مقایسه دو مدیر  منشا صدور حکم انتصاب است. به هر روی کسی که مدیری را منصوب می کند سعی کرده انتخاب خود را با حداکثر شناخت انجام دهد. از سوی دیگر مدیر بالا سری در واقع مسئولیت کارهای وی را نیز بر عهده دارد. با چنین نگاهی اگر حکم انتصاب مهران شریفی را دکتر محسن نوربخش امضا کرده است که این خود برای شریفی جای افتخار دارد از سوی دیگرحکم انتصاب ناصر حکیمی را محمود بهمنی امضا کرده و اگر چه بهمنی انسانی وارسته و قابل احترام است ؛ اما به هر حال دکتر نوربخش کارنامه ای به مراتب درخشان تری را به یادگار گذاشته است.


دریافت فایل

مدیران زیر دست

یکی از شاخص های مهم در ارزیابی مدیران ،افرادی هستند که زیر دست وی کار می کنند. یک مدیر می تواند مدیران ناکارآمد را انتخاب کند و یا با ایجاد محیطی بسته زمینه هر نوآوری و خلاقیت را برای همه از بین ببرد ، همچنین می تواند زمینه ساز نوآور شدن و ارتقا عملکرد کارکنانش را فراهم کند. با مقایسه مدیران زیر دست شریفی و حکیمی ، تا حدی به کیفیت عملکرد این دو ،از بعد مدیر پروری ،  می توان پی برد.
از جمله  مدیران زیر دست مهران شریفی می توان به ناصر حکیمی، افشین کیانی و سعید عسکری انارکی اشاره کرد.هر یک از این سه تن در زمان مدیریت شریفی خدمات قابل توجهی را انجام داده اند.ضمنا شریفی پس از ارتقا ،جای خود را به ناصر حکیمی داد.

مدیران زیر دست حکیمی نیز مدیران خوبی هستند از جمله داود محمد بیگی که وی بعد از آنکه حکیمی مدیرکل فاوای بانک مرکزی شد ریاست اداره پرداخت را بر عهده گرفت ، همچنین خانم آقایی پور از دیگر مدیران زیر دست حکیمی محسوب می شود.

 استقلال سازمانی اداره نظامهای پرداخت

 اگر چه علیه مهران شریفی انتقاداتی مطرح است اما وقتی از اداره نظام های پرداخت رفت استقلال این اداره را با خود نبرد . همانطور که در زمان خانم میر حسینی اینچنین بود.
 ساختار سازمانی معاونت فناوری های نوین بانک مرکزی هم اداره نظامهای پرداخت را مستقل از مدیرکل فناوری اطلاعات این بانک  نشان می دهد(اینجا را ببنید).
 اما زمانی که حکیمی به مدیر کلی فناوری اطلاعات بانک مرکزی ارتقا یافت مسیر گذشته را طی ننمود تا این اداره همچون گذشته استقلال لازم را حفظ کند برهمین اساس هم اکنون عملا سخنگوی فعالیت های نظامهای پرداخت حکیمی است و هدایت امور این اداره را مستقیما بر عهده دارد ، اگر چه  محمد بیگی رئیس اداره نظام های پرداخت است.

پروژه های راهبردی

 پروژه های راهبردی که در زمان شریفی انجام شد عبارت از سپاس(سال 82) ،ساتنا(سال 85) ،پایا(سال 86) ، شبا(سال88) و تابا در سال 89 است. همچنین در دوره وی شرکت های پی اس پی تاسیس و فعال شدند.

 در دوره حکیمی طرح های راهبردی عبارت از شاپرک، چکاوک، سنا ،کاشف ،شفق و سپام  هستند که در این میان راهبردی ترین طرحها در میان طرح های مورد اشاره شاپرک و تا حدی چکاوک است ،انتظار می رفت  در دوره ناصر حکیمی کیف پول الکترونیک و امضای دیجیتال به عنوان دو طرح راهبردی مهم اجرا شوند که هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته اند.

بنابراین گزارش، راهبردی بودن شاید از دیدگاه های مختلف ، متفاوت باشد در اینجا  اینکه هر سامانه چه میزان پایه و اساس نظام پرداخت قرار گرفته ،معیار ارزیابی است.

 تشکیل کارگروه های مشورتی
از جمله کارگروه های مشورتی مرتبط با بانکداری الکترونیک  که در دوره مهران شریفی شکل گرفت کارگروه های 7گانه بانکداری الکترونیک است.  این گروه در وزارت اقتصاد تشکیل شد و بانک مرکزی نیز مشارکت کرد.
 این گروه ها که با مشارکت فعالان حوزه فناوری اطلاعات کلیه بانکها تشکیل  شد بعد از آمدن حمید پورمحمدی با عنوان «شورای راهبردی بانکداری الکترونیک» در  بانک مرکزی ادامه یافت اما بعد از بحث اختلاس 3هزار میلیاردتومانی و بازداشت موقت پورمحمدی این جلسات متوقف شد.
 شورای راهبردی بانکداری الکترونیک اما بار دیگر در تیرماه 91 تشکیل شد اما نه در بانک مرکزی که در وزارت اقتصاد و با مدیریت ابوالحسنی ،معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد .

 همچنین کارگروه «افزايش استفاده از دستگاه هاي کارتخوان» تشکیل شد که در اوایل سال 89 با دستور مستقیم مقامات ارشد بانک مرکزی متوقف شد.در این کارگروه افشین کیانی،عبدالحمید منصوری، محمد رضا محمودیان، عسگری انارکی ، کریم خمسه، محمد تقی چهرودی و خانم ضرابیه حضور فعال تری داشتند.

در تشکیل این کارگروه ها مهران شریفی شاید چندان تاثیر نداشته است اما به هر حال در دوره مدیریت وی این کارگروه ها تشکیل شد و بانک مرکزی نیز حضوری موثرداشت . این حرکت ها  در دوره مدیریت حکیمی ادامه پیدا نکرد و  در دوره وی شاهد فعالیت هیچ کار گروهی نبوده ایم.

توجه به اطلاع رسانی های آماری

رد پای ارائه گزارش های آماری از عملکرد صنعت پرداخت را از سال 81 ملاحظه می کنیم اما از سال 85 درگاه بانک مرکزی به صورت مرتب آمار عملکرد ابزارها و تجهیزات پرداخت الكترونيك را منتشر می کرد، به طوری که در ماههای دی و بهمن سال 85 به ترتیب «نسخه قابل ويرايش تعداد تراکنش‌های شبکه بانکی کشور» و «نسخه قابل ويرايش ابزارها و تجهیزات پرداخت الكترونيك» و در مرداد و شهریور  86  به ترتیب آمار مربوط به « نسخه قابل ويرايش آمارعملکرد استاني ابزارها وتجهيزات پرداخت الکترونيک » و « نسخه قابل ويرايش ترکيب کارتهاي صادره شبکه بانکي کشور » به صورت ماهانه و با فاصله تقریبا یک ماه از زمان عملیات منتشر می شد.

همچنین سرانه تعداد و مبلغ تراکنش روی هر خودپرداز و پایانه فروش نیز روی درگاه بانک مرکزی منتشر می شد که بعدها حذف شد و در آبان 89 یعنی سه ماه بعد از آمدن حکیمی آمار عملكرد ابزارها و تجهيزات پرداخت الكترونيك به تفكيك بانكها و استانها  به آمار اضافه شد.

در همین حال بعد از استقرار شاپرک آمار مربوط به جزئیات عملکرد شرکت های پی اس پی منتشر می شد که حذف شد.
همچنین بعداز ریاست حکیمی بر اداره، آمارها هر چهارماه یک بارمنتشر می شود و درهربار انتشار،دوماه را باهم منتشرمی کند. برای مثال اکنون آمارعملکرد تجهیزات پرداخت و بانکداری الکترونیک را  تا اسفند سال 93  منتشر کرده است.
بر این اساس به نظر می رسد  در دوره مهران شریفی  گزارش های آماری درباره عملکرد بانکداری الکترونیک و پرداخت با شفافیت بیشتری منتشر می شده است .

گزارش ها و مطالعات
در بحث گزارش ها و مطالعات بر اساس  آنچه که روی درگاه بانک مرکزی در بخش نظامهای پرداخت درج  شده می بینیم که از 14 مورد بارگذاری شده تنها یک مورد در دوران حکیمی و در سال 1390 منتشر و باقی طی سالهای 84 تا 86 انجام شده است.
 طبیعی است در بخش قوانین و مقررات نیز بیش از دو سوم موارد در دوره مدیریت شریفی  صورت گرفته است.

تلاش برای ایجاد SLA
در دوره شریفی تلاش زیادی برای ایجاد یک تفاهم نامه سطح خدمات بین نظام  بانکی و شرکت مخابرات انجام شد حتی متنی نیز در این خصوص تهیه شد که همچنان روی سایت بانک مرکزی است .
 در این راستا در دوره ناصر حکیمی شرکت کاراشاب پس ازتشکیل  و صرف چند سال زمان و هزینه اما در نهایت به یک شرکت کاغذی تبدیل شده و عملا این پروژه تا اطلاع ثانوی متوقف مانده است.

انتقاد ها
دامنه انتقادها در دوره مهران شریفی  بسیار بیشتر از دوره حکیمی بود. انتقادهایی که از شریفی صورت می گرفت اغلب در بحث کیفیت خدمات بود. نگاه کمی به توسعه بانکداری الکترونیک باعث شده بود تا مسیر بانکداری الکترونیک و پرداخت تا حد زیادی منحرف شود به همین خاطر انتقادها بخصوص در سالهای آخر مدیریت وی به شدت بالا رفت.
طرح مگا پی اس پی،بانک تمام الکترونیک و کیف پول الکترونیک از جمله تلاش هایی جهت بهبود وضعیت بود  که در دوره وی به جایی نرسید.
 پیش بینی می شد با آمدن حکیمی وضعیت بهبود یابد. شاخص های عملکردی نشان می دهد اگر چه کیفیت خدماتی چون شتاب بهبود یافت اما در حوزه راهبردی مانند کیف پول یا امضای دیجیتال .. چندان موفقیتی رخ نداد. همچنین در بحث اصلاح روند پرداخت الکترونیک اگر چه با تاسیس شاپرک گام مهمی به جلو گذاشته شد اما هنوز درعمل شرکت های پی اس پی حول محور گذشته خود که وابسته به بانکها هستند ،حرکت می کنند.
اگر یک تقسیم بندی کلی در روند فعالیت های شریفی و حکیمی صورت گیرد، دوره شریفی را می توان دوره تاکید بر گسترش خدمات و دوره حکیمی را دوره تاکید بر گسترش سامانه های نظارتی نام نهاد.

شایعات چقدر معیار هستند
وقتی یاد داشت«حکیمی، شریفی دیگری شده است» درپایگاه خبری بانکداری الکترونیک درج شد اغلب مقایسه شریفی را «انتقادی تندروانه» درباره حکیمی ذکر کردند ؛ اما وقتی با این منتقدان صحبت می کردیم که شاخصی درباره شریفی ارائه کنید ،جز یکسری شایعات، سند مشخصی ارائه نمی شد. شایعاتی که اغلب  ریشه دراحساسات و شایعات قبلی دارد و کمتر نشانگرخوب یا بد بودن یک مدیر است.
 برهمین اساس دو مدیر مقایسه شد تا بدین وسیله حکیمی و شریفی از منظر کارهای انجام شده ارزیابی شوند.البته پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ادعا ندارد توانسته حق مطلب را ادا کند ولی تلاش کرده براساس مستندات موجود دو مدیر را مقایسه کند.

علاوه بر مقایسه های بالا، می بینم که در مرداد 89 تعداد کارتهای صادره 101 میلیون فقره، خودپرداز 18 هزار و 399 دستگاه و تعداد پایانه های فروش یک میلیون و 257 هزار دستگاه است.
در پایان اسفند 93 درحالی که جمعیت کشورتغییر چندانی نکرده تعداد کارتهای صادره به 334 هزار فقره، خودپردازها به 40 هزار و 400 دستگاه و تعداد پایانه های فروش گاهی به سه میلیون و 800 هزاردستگاه رسیده است. این آمار نشان می دهد که تب خرید و توسعه کمی در کشور ما کم نشده و همچنان کیفیت خدمات کمتر مورد توجه واقع شده است.
 طبیعی است کیفیت خدمات با ایجاد و توسعه ابزارهایی چون کارت اعتباری،کیف پول الکترونیک، چک الکترونیک و امضای دیجیتال یا به قول حکیمی secure element قابل تحقق است.
اینکه مدام طرح های راهبردی را با توجیهات مختلف نیمه کاره رها کنیم یا به تعویق بیندازیم و به اولویت های درجه دوم و سوم بپردازیم برای مردم کیفیت خدمات نمی شود. دلخوش کردن به 100 میلیون تراکنش شتاب یا شاپرک و حتی خدماتی چون چکاوک و… ،  غفلت از توسعه خدمات واقعی بانکداری الکترونیک و پرداخت است. چنین روندی طبعا انتقادات را نسبت به هر مدیری افزایش خواهد داد و نتیجه آخر این می شود که «آیا حکیمی ، شریفی دیگری شده است؟»

نیازی به اجازه نداریم

نکته دیگر آن است که برخی می گویند سخنان حکیمی را از شبکه اجتماعی بدون اجازه وی منتشر کرده ایم. در توضیح این مسئله باید تاکید کنیم ما به عنوان یک رسانه به جامعه متعهد هستیم و مدیرکل فناوری اطلاعات متعلق به جامعه است نه ناصر حکیمی ، ما اجازه را باید از جامعه بگیریم نه از وی.
هر گاه پایگاه خبری بانکداری الکترونیک اطلاعات شخصی ایشان را منتشر کرد طبعا راه بی اخلاقی طی نموده اما وقتی مطالب مرتبط با مدیرکل فناوری اطلاعات و ارتباطات بانک مرکزی استفاده شده نیازی به اجازه ایشان نیست.
 وظیفه ما انتشار و نقد گفته های ایشان جهت ایجاد شفافیت است و اگر نقد و منتشر نمی کردیم مسئول بودیم ، ولی اکنون به وظیفه خود عمل کردیم .
 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
بدون نظر
  1. محمد می گوید

    سلام
    مقایسه دو مدیر بسیار خوبست به شرطی که شرایط زمانی و بسترهای در اختیار و اختیارات هم با هم مقایسه شود.
    علی الاصول نه تنها اقای جکیمی بلکه اقای سیف هم میتواند فقط حرف بزنند و نظرات خود را در قالب یک نظریه یا تفکری با صدای بلند بیان دارند و سپس عناصر اجرایی رسیدن به ان حرفها را به جامه عمل میپوشاند.
    مقایسه مدیران بانک مرکزی و کارکردهای انان در حوزه نظامهای پرداخت بدون در نظر گرفتن شرکتهای تحت نظارت بانک مرکزی در واقعیت میتوان گفت اصلا معنی دار نیست.
    برای این که بدانید چه طرحی قابل اجراست و یا موفق خواهد شد باید یک نگاهی درست و کارشناسانه به شرکت خدمات انفورماتیک بازوی اجرایی طرحهای بانک مرکزی داشته باشید تا مشخص گردد که اصولا این شرکت چه توانی دارد و با توجه به ان مشخص میشود کدام سخنان مدیران بانک مرکزی قابل اعتنا خواهد بود.
    اگر این رسانه برای اطلاع مردم و اسیب شناسی مشکلات قدم در راین راه نهاده است خوبست ابتدا به تحلیل کارشناسانه شرکت خدمات انفورماتیک و سایر شرکتها پرداخته و سپس با توجه به قدرت و توان اجرایی این شرکت و سایر شرکتها به راست ازمایی سخنان مدیران بانکی بپردازد تا مردم هم از واقعیتهای این غولهای متورم ولی ناکارامد مطع شوند.
    در فرصت مناسب این موضوع قابل بسط است.

  2. هگمتانه می گوید

    در نکات شما حرفی نیست
    فقط اینکه دوره حکیمی کوتاه است و دوره شریفی خیلی بلندتر است
    شاید حکیمی در دوره 9 ساله بتواند بیش از شریفی کار کند.
    آخر اینکه بهتر است عملکردش بپردازید و ببینید چه میکند
    و کارهای اشتباهش را بگویید

  3. بهرام زاهدی می گوید

    سلام
    مقایسه دارای ابعاد و شاخص هایی است
    مقایسه مدیران می بایست بر اساس محدوده فعالیت ، سطح فعالیت ، نگرش ها و استراتژی مدیران بالادستی و مدت زمان مدیریت ، نگرش مدیر به حوزه کاری و خیلی آیتم دیگر می توان انجام داد
    اینکه آیا شریفی حکیمی باشد و یا حکیمی شریف شده است را خیلی نپسندیم و مهمترین دلیلم هم این اصل ساده است که هرکسی بر اساس نگرش و نحوه مدیریت خود کارش را انجام می دهد و با توجه به همراستایی اقدامات قبلی اش توسط مدیران بالادستی انتخاب می شوند .
    اینکه بگوییم آن مدیر کمی نگر بوده و این مدیر کیفی نگر شاید کمی کج به موضوع نگاه کرده اییم . باید دوران هر دو مدیر را دقیقاض مورد بررسی قرار بدهیم و ببینیم که نگرش های رئیس کل بانک مرکزی و خواستهای دولتی که حاکم بوده چیست و چقدر بر حوزه رفتاری و اجرایی این دو مدیر تأثیر گذار بوده است و در ضمن روسای بانک مرکزی در دوران این دو مدیر چقدر حاضر به سرمایه گذاری در این حوزه ها بوده اند
    آیا این روسا مایل بودند که بانک مرکزی مستقل باشد و بر اساس این نگرش نسبت به ایجاد سازکار حوزه فناوری اقدام و مدیر همراستا با این نگرش را در این پست منصوب می نمودند و یا اینکه فقط می خواستند که دوران مدیریت خود را با استراتژی ” همینطوری گرفتم و همین طوری هم دادم ” تمام کنند و یا اینکه برایشان اهمیت داشت که در دوران مدیریت خود میراث گرانبهایی به یادگار بگذارند
    دوران آقای شریفی با توجه به نگرش های فوق را می توان در چند دوره ای که در بالا اشاره شد قرار داد ولی با توجه به اینکه آقای حکیمی در راند آخر آقای بهمنی به این پست رشید و سپس چرخه جدیدی برای ایشان باز شد که از نگرش بانک مرکزی سرویس ده به بانک مرکزی سیاست گذار تبدیل شود که متاسفانه به نظر می رسد که آقای حکیمی هنوز در دوران فطرت بسر می برد و نتوانسته خود را از اسارت ان تفکر سطح پایین خلاص کند
    در کل می توان گفت که بانک مرکزی می بایست در این حوزه با اقتدار و با برنامه ریزی اصولی و با استفاده از تمامی ظرفیتهای این حوزه ( و نه فقط شرکت خدمات انفورماتیک ) با نگرش خرد جمعی و بر اساس سیاستهای نظام و دولت نسبت به پیشبرد امور برای جبران عقب ماندگی ها اقدام نماید و این حق را هم به دیگران قائل شود دیگران نظرات فنی و کارشناسی خود را ارایه دهند و این مدیران هم با دریافت این نظرات و جمع بندی آنها در صورتیکه قابل استفاده باشند از آنها استفاده نمایند و بدانند که دیگران دشمن آنها نیستند و اگر دلسوزتر از آنها هم باشند
    جناب آقای حکیمی بد نیست بدانی که اگر از خرد جمعی خارج شوی سقوط حتمی است که این یک اصل خدشه ناپذیر نه فقط برای شما بلکه برای همه ماست .
    بهرام زاهدی – کارشناس فناوری اطلاعات ارتباطات

  4. علی می گوید

    سلام
    وقتی در مورد وقایع غیرقابل انکاری اطلاعات غلط میدهید چطور میشود به قضاوت شما اعتماد کرد.اطلاعات غلط در مورد افراد:
    – از بدو تاسیس نظام های پرداخت با مدیریت شریفی آقایان حکیمی و کیانی و رحیمی معاون های شریفی بودند.
    -آقای عسگری انارکی هیچگاه در بانک مرکزی به عنوان مدیر کار نکردند و ایشان در یک دوره طولانی که مامور بودند در بانک های سپه و تجارت و مسکن حتی تا مدیرکلی هم ارتقا پیدا کردند ولی در بازگشت به بانک مرکزی با سمت کارشناس در دوره شریفی و جز چارت حکیمی معون مشغول خدمت شدند تا زمان بازنشستگی
    -اقای محمد بیگی مدیر زیر مجموعه حکیمی نبودند و با بازنشستگی عظیمی در اداره مهندسی نرم افزار مدیر آن اداره شدند و بعد از مدیرکلی حکیمی ایشان به سمت مدیر نظام های پرداخت تنتخاب شدند
    – افرار زیر مجموعه حکیمی آقایان رحیمی،مسجدی و خانم آقایی پور بودند
    – رحیمی مدیر پروژه های مهمی مانند ساتنا و تابا و CSDو چکاوک بود که بعدها به سمت مدیراداره نشر و ریالی گماشته شد
    – کیانی در حال حاضر مدیر اداره سخت افزار است

ارسال یک پاسخ

  −  2  =  6