چهار ضلعی انسان، پیام ، ارتباط و نشانه

سوال اساسی این است: ارتباط پیام را می سازد یا اساسا پیام وجود ارتباطات را ضرورت می بخشد.

خوب است هر یک از ما قبل از خواندن این نوشته جوابی برای این سوال روی کاغذ بنگاریم و مقایسه کنیم که چقدر با همدیگر اشتراک نظر داریم.

 پاسخ خواننده:

 

 

 

 

 

 

  پاسخ به  سوال بالا از دو نگاه قابل بررسی است:

الف: سه واقعیت بنیادین در زندگی انسانها به چشم می خورد:.

1- انسانها از نظر روانی نیازمند ارتباطات هستند و بر همین اساس پیام را می سازند.

2- انسانها از نظر زیستی برای بقا نیازمند آن هستند که از وضعیت هم مطلع شده  و بهم اطلاع رسانی کنند این کار از طریق پیام امکان پذیر می شود و انسانها برای اننقال این پیامها نیازمند کانال ارتباطی هستند و در سایه این فرایند کانالهای ارتباطی شکل گرفته و سپس ارتباطات ایجاد می شود

3- نشانه ها حلقه اتصال کانال ارتباطی و پیام هستند. زبان اعم از نوشتاری، تصویری، و صوتی و…قراردادهایی هستند که به واسطه آنها پیام از طریق کانال ارتباطی قابل فهم می شود و قوام می یابد پس از زاده شدند و هویت کسب می کنند. هویت هایی که می توانند سازنده یا مخرب باشند.

ب) نگاه دوم :اصالت با پیام است یا کانال ارتباطی ؟

1-  پیامها ذاتا وجود دارند و کانالهای ارتباطی بر اساس ماهیت پیامها به وجودآمده اند تا پیامها را منتقل کنند. انسانها کانالهای ارتباطی بینایی، شنوایی، چشایی ، لامسه و بویایی دارند تا پیامها را به کمک توانایی نشانه گذاری قابل فهم کنند و انتقال دهند. انتقال پیام یا به درون یا به بیرون خواهد بود.در این صورت پیام اصالت دارد.

2-  ذاتا پیامی وجود ندارد بلکه این کانالهای ارتباطی هستند که پیامها را می سازند. پیامها واقعیتهایی هستند که به رنگ کانالهای ارتباطی درآمده اند. صدا، تصویر و بو و.. برداشت های ما از واقعیت بیرون هستند که نشانه گذاری شده اند اما واقعیت بیرون چیست باز هم به برداشت های نشانه گذاری شده کانالهای ارتباطی ما از محیط برمی گردد و اینکه در نهایت تحلیلی که در قوه تحلیل گر ما ارائه می شود.در این صورت کانال ارتباطی اصالت دارد.

 

نتیجه: تردیدی نیست که قوه تحلیل گر فردی یا جمعی  بر اساس دانش لایه لایه قضاوت می کند.دوران مختلف زیست یک انسان یا جامعه تحلیل های مختلفی از واقعیت هایی که مشاهده یا لمس می کند(به معنی همه واقعیت های بیرونی نیست) را منعکس می کند که لزوما شباهتی به هم ندارند بر این اساس:

الف-بنابر فرایند رشد ما شاهد شش رخداد پویا هستیم: توسعه کمی و کیفی کانالهای ارتباطی،توسعه کمی و کیفی پیام و توسعه کمی و کیفی نشانه ها(زبان ها)

ب-) هیچ یک از سه عنصر کانال ارتباطی،پیام و نشانه منفعل نیستند. کانال ارتباطی بینایی در ادامه پویایی خود نوشتن اعم از الفبا یا تصویر را باعث می شود. شنوایی موسیقی و صدا و زبان را باعث می شود و نشانه ها نیز از سادگی حرف زدن و تصویر کردن اشیا به زبانهای مختلف ریاضی و … توسعه پیدا می کند در عین حال ذات نشانه بر تکثر حداقل دو نفر متکی است: یعنی نشانه گذاری بین من و خودم ،من و دیگری ، من و جامعه و بالعکس شکل میگیرد و در سایه تبادل و تقابل قوام می یابد.

 در همین راستا پیامها در مسیرهای مختلف آثار مختلف برجای می گذارند علم ریاضی و فیزیک از یک سو انسان را به فضا می برد(چه فیزیکی چه تحلیلی) از سوی دیگر زمینه ساز توسعه صنعتی می شود که هم رفاه دارد و هم جنگ

توسعه کانالهای ارتباطی به دوران  الکترونیک شدن می رسند. یعنی کانال های ارتباطی با استفاده از توسعه پیامها و نشانه ها به جایی می رسند که ما مرحله  الکترونیک نام می نهیم. مقوله الکترونیک هم پیام است هم کانال ارتباطی به تعبیر دیگر از یک سو حاصل توسعه پیام است از سوی دیگر توسعه کانال ارتباطی نشانه گذاری شده قابل فهم برای بشر.

در اینجا به نظر می رسد پیام و کانال ارتباطی در نهایت به هم می رسند و حلقه این اتصال و انطباق این دو همان نشانه یا زبان است.

نتیجه نهایی:در عصری که پیام کانال ارتباطی و نشانه بر هم منطبق شدند یعنی عصر الکترونیک، ما چقدر الکترونیک هستیم یعنی چقدر کانال ارتباطی ما، پیام و نشانه بر هم منطبق است. فاز بعد از انطباق آن است که  گیرنده یعنی انسانها نیز در فضای الکترونیک و مجازی به احیای هویت جدید مبادرت می کنند. در چنین فضایی ما چه خواهیم کرد.این همان سوالی است که روابط عمومی ها در بخش های مختلف از جمله بانکداری و پرداخت باید پاسخ داشته باشند و هر چقدر پاسخ ها به هنگام تر باشد طبعا وضعیت سازمانشان بهتر خواهد بود.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  +  82  =  90