ایستادن در میان مه و سال ۹۴

در میان مه ایستاده ایم اما مجال توقفمان نیست چه که اساسا نه امکان ماندن داریم و نه برگشتن اما مه نیز چنان ادامه راه را تیره کرده که چندان نمیتوانیم به درستی پیشرو را ببینیم.و سال 94 را آغاز می کنیم ذر خالی که فضای بانکی و بانکداری الکترونیک ما نیز چنین است.معادلات چند مجهولی و هر مجهول خود متشکل از چند مجهول شرایطی را فراهم کرده که ترسیم یک برنامه با ضریب قابلیت اجرای بالا را سخت کرده است.

یکی از مهمترین عوامل در افزایش مه در فضای بانکی عقب نشیتی مسئولان بانک مرکزی از اصول مسلم  حاکمیت شرکتی است. بخصوص رئیس کل بانک مرکزی که خود از مدافعان استقرار حاکمیت خوب بانکی بود و هست اما در عمل استقلال بانک مرکزی را در برابر خواسته های وزارت اقتصاد اگر نگوییم ذبح کرد ولی درجه آن را بسیار تقلیل داد. مدام سخن گفتن از هماهنگی با تیم اقتصادی دولت و در نهایت جابجایی های مکرر مدیران عامل و چند دستوری که از سوی این وزات خوانه درباره کربنکینک و.. به بانکها ارسال شد همه از نشانه های عقب نشینی بود.

وزارت اقتصاد در سال 93 در چند برهه فراتر از نقش سهامداری در بازار پول ظاهر شد و در نظام بانکی دخالت کرد. از جمله در بحث چگونگی ساختار کربنکینگ، دوم  در جایجایی های مکرر مدیران عامل و سوم دخالت کردن در سیاستگذاری پولی این سه عامل به صورت مشخص از وظایف بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار پولی است اما سهامدار مغایر اصول مسلم حکومت خوب بانکی رفتار کرد.

چنین روندی طبعا آینده را مبهم میکند چرا که دخالت های سهامدار باعث می شود تا بانکها در نحوه سیاستگذاری دچار دوگانگی و تردید بین خواسته های بانک مرکزی به عنوان ناظر و سیاستگذار  و وزارت اقتصاد به عنوان سهامدار بانکهای دولتی باشند.

جابجایی هایی که در سطح مدیران عامل اتفاق افتاد در واقع بازار بانکی را شبیه جبهه جنگی کرد که یک طرف جبهه برای گمراه کردن طرف مقابل(دشمن) دست به جابجایی هایی می زند اما سوال اینجاست که آیا اساسا دشمنی وجود دارد؟ به نظر می رسد بجای درک شرایط به جنگ شرایط رفته ایم.به تعبیر دیگر شرایط حاکم دارای چالش هایی است که باید درک کرد ، آن را رصد کرد و گام بگام پیش رفت ؛ اما وقتی به جنگ شرایط می رویم مشکلات را متفاوت از آنچه که هستند می بینیم و چیدمان شرایط متفاوت جلوه کرده و تصمیمات اغلب  روال منطقی خود را از دست می دهند.

طبیعی است چنین روندهایی به میزان مه می افزاید.

در حوزه بانکداری الکترونیک  نیز  فضا به اندازه خود مه آلود است علت این است که نقش ها به درستی تعریف نشده و اغلب شاهد تداخل در ایفای نقش در میدان عمل بانکداری الکترونیک هستیم

برای مثال بانک مرکزی خود را در خصوص تعیین و اجرای کارمزد در حد یک صنف تقلیل داده است و همین باعث شده که تشکل صنفی واحد بانکی جایی برای زیستن پیدا نکند.

همانطور که میدانیم درکی که یک فعال بانکی و یک ناطر بانکی از بازار دارند بسیار متفاوت است و  طبعا تداخل نقشها به افزایش هزینه های آزمون و خطای توسعه منجر شده و بر میزان مه می افزاید.

شاید سال 94 زمانی مناسبی باشد تا با اتخاذ تدابیر از یک سو در راستای حکمرانی خوب بانکی در بحث حاکمیت شرکتی با اهتمام بیشتری حرکت کنیم و در حوزه بانکداری الکترونیک به اصلاح نقش ها و بازیگران و رفتارها بپردازیم. تردیدی نیست که اگر هر شخص خود را رابین هود فرض کند و برای نجات شبکه بانکی بخواهد یک تنه همه کارها را انجام دهد و سوار بر مرکب «راه بنداز سپس جا بنداز» هر اندیشه ای را عملیاتی کند طبعا چنین نگاهی باعث توسعه موثر نخواهد شد جز این که با اعلان انجام  چند میلیارد تراکنش روی شتاب و شاپرک بجای متن به حاشیه بپردازیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

2  ⁄  1  =