منظومه نگری دیرهنگام

حاصل فقدان چنین نگاهی را در بازار پول به وضوح  می توانیم  ببینیم به طوریکه  بنیانهای اساسی بانکداری نوین در کشورمان به  صورت استاندارد وجود ندارد ;مثلث  احراز هویت ، سامانه یکپارچه بانکی و  کارت اعتباری سه رکن اساسی در بانکداری مدرن هستند که هنوز  در کشور ما به درستی تحقق نیافته اند. در کنار این مثلث ساختار کسب و کار پول در کشور ماست که همچنان بر مدار سنت (معادله سپرده-تسهیلات)می چرخد.

بنابراین فقدان نگاه منظومه وار زمینه توسعه جزیره ای در کشور را فراهم کرده  است. بانکها بنابر ضرورت و نیاز مشتری تا آنجا  که ظرفیت ها اجازه داده به تکمیل شاکله کسب و کار خود مبتنی بر دانش و فنون نوین بانکی پرداخته اند اما به علت همسو و همپا نبودن نهاد ناظر از یک سو و نوسانهای مدیریتی در بانکهای دولتی و شبه دولتی حاصل کار بیشتر بر مدار سلیقه و ابتکارات ایرانی استوار شده است تا استاندارهای بدیهی در دنیا ، در نتیجه اگر قرار باشد پازل نظام بانکی شامل ساختار فناوری هر بانک را در کنار هم قرار دهیم شاید یکی از نامانوس ترین پازلهای بانکداری ملل دنیا را شاهد باشیم.مروری بر روند کربنکینگ بانکها به راحتی چنین بازتابی را ارائه می کند.

طبیعی است در نبود هم سویی و هم پایی شبکه بانکی و نهاد ناظر و البته نوسانهای مدیریتی شاهد پروژه های دهان پر کنی چون …باشیم که احتمال تحقق آنها بر پایه های حدس و گمان پی نهاده شده است.

در نظام پرداخت نیز وضعیت چندان مطلوب نیست. شاید این یک خبر خوب باشد که بتوانیم در روز میلیون ها تراکنش را از طریق یک سوئیچ مدیریت کنیم اما سوال این است «حال صنعت پرداخت در کشور ما» چطور است. حتما لازم نیست زیر پوست این صنعت را ببینیم و قضاوت کنیم کافی است به چشمان مدیران عامل این شرکت ها بنگریم که به سمت بانکهای صاحب سهام شان دوخته شده تا شاید کرمی بنمایند و هزینه های روزانه و ماهانه شان  را تقبل کنند.

و سوال اساسی این است چرا تا اکنون نتوانسته ایم منظومه وار به بانکداری بنگریم و عوامل موثر بر این مسئله  به راستی کدامند اگر چه همه به اندازه هم در تحقق چنین روندی تقصیر داریم ؛ اما فارغ از یافتن مقصر چاره ای جز  پذیرش مشکلات و سپس یافتن راه حل وجود ندارد. طبعا اگر می توانست چنین عزمی در کشور ما جزم شود اکنون در اینجای راه نبودیم که بر ضرورت منظومه وار نگریستن به بانکداری تاکید کنیم.