۸ دلیل نیاز روزافزون به حاکمیت خوب شرکتی/ارکان حاکمیت درونی و بیرونی

یک حاکمیت شرکتی خوب، با دوام یک شرکت رابطه مستقیم دارد./مکانیزم های حاکمیت شرکتی برای کاهش عدم کارایی ای که به دلیل نبود شفافیت و ارائه اطلاعات درست رخ می دهد طراحی می شود./اکمیت شرکتی به کارگیری بهترین راهکارهای مدیریتی، مطابقت با قانون در بهترین شکل و حالت و پیوستگی با استانداردهای اخلاقی به منظور رسیدن به مدیریت کارآمد، توزیع ثروت و ادای مسئولیت اجتماعی برای حفظ جریان رشد و ترقی سهامداران و عوامل ذینفع است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،عبارت حاکمیت شرکتی به معنای «مجموعه ای از فرآیندها،عرف ها، سیاست ها، قوانین و موسساتی است که در روش مدیریت، کارهای اجرایی و کنترل یک شرکت نقش دارند. »

به تعریفی دیگر حاکمیت شرکتی به کارگیری بهترین راهکارهای مدیریتی، مطابقت با قانون در بهترین شکل و حالت و پیوستگی با استانداردهای اخلاقی به منظور رسیدن به مدیریت کارآمد، توزیع ثروت و ادای مسئولیت اجتماعی برای حفظ جریان رشد و ترقی سهامداران و عوامل ذینفع است. فعالیت اقتصادی با توجه به خواست سهامدارن (به حداکثر رساندن بازده مالی) در عین تطابق با قواعد رایج جامعه که در قانون و عرف وجود دارد نیز نگاهی دیگر به معنای این عبارت است.

حاکمیت شرکتی از آن نظر حائز اهمیت است که باعث دسترسی بهتر به منابع مالی خارجی و نرخ سود کمتر وام هایشان می شود. بهبود عملکرد شرکت و دوام و پایایی آن نیز از دیگر مزایای داشتن حاکمیت شرعی و بکارگیری آن است. بالا رفتن ارزش و اعتبار شرکت، تقسیم کار و کاهش ریسک بحران شرکتی و شکست های سخت هم در گروی داشتن حاکمیت شرکتی و تقویت آن است.

چهار رکن اصلی حاکمیت شرکتی عبارتند از:

  • پاسخگویی
  • عدالت
  • شفافیت
  • استقلال

منظور از پاسخگویی، اطمینان حاصل کردن از اینکه بخش مدیریت در مقابل هیئت مدیره پاسخگوست و هیئت مدیره نیز در مقابل سهامداران پاسخگوست.

عدالت در حاکمیت شرکتی از حقوق سهامداران حمایت می کند. با تمامی سهامداران حتی بخش اقلیت آنها به شکلی برابر برخورد می کند.

شفافیت هم به معنای داشتن صداقت و بی پرده بودن در زمان مناسب آن و به شکلی دقیق در مورد موارد مهم از جمله وضعیت اقتصادی، عملکرد، مالکیت و حاکمیت شرکتی است.

و اما استقلال اشاره به فرآیندها و ساختارهایی دارد که با هم هماهنگ هستند تا موانع و اختلاف بر سر منافع را از بین برده یا به حداقل برسانند. استقلال باعث حضورمدیران و مشاورانی می شود که نفوذ و فشار دیگران را روی خود نمی بینند.

عوامل حاکمیت شرکتی

  • تدبیرهای مناسب هیئت مدیره
  • کنترل فضا و محیط
  • شفاف سازی
  • حقوق تعریف شده سهامدار
  • تعهد هیئت مدیره

چرا به حاکمیت شرکتی نیاز داریم؟ اهمیت آن کجاست؟

یک حاکمیت شرکتی خوب، با دوام یک شرکت رابطه مستقیم دارد. اهمیت آن به دلایل زیر است:

  1. حاکمیت شرکتی تضمین می کند که یک هیئت مدیره واجد شرایط که معقولانه و مستقل تصمیم می گیرد، اداره امور شرکت را در کنترل خود دارد. این کار باعث پی ریزی اعتماد طولانی مدت بین شرکت و تأمین کنندگان بیرونی سرمایه می شود.
  2. تفکر استراتژیک در بین مدیران با وجود مدیران مستقلی که تجربه پرباری دارند و از ایده های جدید استقبال می کنند ارتقا می یابد.
  3. مدیریت و نظارت بر ریسکی که یک شرکت در سطح جهانی با آن روبرو می شود را به صورت منطقی درمی آورد.
  4. حاکمیت شرکتی بر اتخاذ پروسه ها و اقدامات شفاف توسط هیئت مدیره تأکید دارد و از همین رو باعث یکپارچگی در گزارشات مالی می شود.
  5. چون از طریق آن، فرآیند تصمیم گیری به تفصیل شفاف سازی شده مسئولیت مدیران رده بالا کمتر می شود.
  6. اعتماد و اطمینان سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار داده و بیشتر می کند چون در حاکمیت شرکتی اطمینان حاصل می شود که در هیئت مدیره به تعداد مکفی مدیران مستقل و غیر اجرایی وجود دارند تا حواسشان به منافع و رضایت سهامداران و عوامل ذینفع باشد.
  7. حاکمیت شرکتی در دستیابی به درجه ای از اطمینان که برای عملکرد مناسب اقتصاد بازار لازم است کمک می کند چون تبعیت از استانداردهای اخلاقی اقتصاد را در نظر می گیرد.
  8. سر آخر، پدیده جهانی شدن بازار در زمانی هویت پیدا کرده که کیفیت حاکمیت شرکتی به عنوان یک عامل تعیین کننده و مهم در بقای شرکت ها به حساب می آید. سازگاری و همسویی اقدامات مرتبط با حاکمیت شرکتی با استانداردهای جهانی نیز به یک جزء اصلی در موفقیت شرکتی بدل شده است.از همین رو، حاکمیت شرکتی مناسب، یک پیش شرط برای موفقیت و باروری شرکت هاست.

 مکانیزم های حاکمیت شرکتی برای کاهش عدم کارایی ای که به دلیل نبود شفافیت و ارائه اطلاعات درست رخ می دهد طراحی می شود. برای مثال، یک طرف سوم بی طرف( بازرس) در نظارت بر عملکرد مدیران، دقت اطلاعات ارائه شده به سرمایه گذاران از طرف بخش مدیریتی را تصدیق می کند. یک سیستم کنترلی ایده آل باید هم باعث بالا رفتن انگیزه و هم کارایی بشود.

اگر کشوری در انجام اقدامات مربوط به حاکمیت شرکتی پیشگام نباشد، سرمایه اش به سمت دیگری سرریز می شود. اگر سرمایه گذاران از میزان شفافیت شرکت مطمئن نباشند نیز سرمایه جای دیگری سرریز می شود. اگر کشوری استانداردهای گزارش دهی و حسابرسی سهل انگارانه ای را در پیش بگیرد باز هم سرمایه به سمت دیگری سرریز می شود. اینطور می شود گفت که تمامی کسب و کارهای آن کشور، صرف نظر از اینکه یک شرکت بخصوص تا چه میزان در انجام کارهایش ثابت قدم است متحمل عواقب و هزینه هایی خواهند شد. به طور خلاصه می توان اهمیت حاکمیت شرکتی را در زیر لیست کرد:

  • رشد و آینده بازار و اقتصاد سرمایه را شکل می دهد.
  • اسبابی است برای حفاظت از منافع سرمایه گذار، سهامدار و دیگر عوامل ذینفع.
  • به بازده و کارایی بنگاه تجاری کمک می کند.
  • باعث تولید ثروت می شود.
  • شرکت ها را قادر به رقابت در سطح جهانی می کند.
  • نگاهی هم به آموزش داخلی و حین کار دارد.

حاکمیت داخلی و بیرونی

حاکمیت شرکتی داخلی کارها را نظارت می کند و سپس برای رسیدن به هدف های سازمانی، ترتیب اقدامات اصلاحی را می دهد. نظارت بر این کار با هیئت مدیره است.  هیئت مدیران با اختیار استخدام، اخراج و تعویض مدیران رده بالا، از سرمایه و دارایی در حال استفاده حفاظت می کند. جلسات مکرر هیئت مدیره اجازه می دهد تا مشکلات شناسایی، در مورد آن بحث و از آنها اجتناب شود.

حاکمیت شرکتی بیرونی نیز شامل نظارت هایی است که سهامداران و عوامل ذینفع بیرونی در مورد سازمان مورد نظر انجام می دهند.

دلایل نیاز روزافزون به حاکیت شرکتی

  • بی کفایتی و شکست سیستم فعلی اغلب نیاز به قواعد و قوانینی را به پیش می کشد که آنها را اصلاح کند. این قضیه در مورد حاکمیت شرکتی هم صدق می کند. بعد از آنکه بسیاری از شرکت ها به خاطر میلشان به افزایش درآمد و تسریع در پیشرفت،از ضعف استانداردهای حسابرسی بهره بردند تا از زیر مسئولیت و بدهی ها شانه خالی کنند، کاستی های شیوه های حسابرسی بیشتر به چشم آمد .
  • اقدامات مرتبط با حاکمیت شرکتی، خصوصاً در رابطه با مسئولیت پذیری و پاسخگویی، در شرکت های مدرن طرفداران بیشتری پیدا کرده. این قضیه به خاطر ورشکستی معروف برخی از شرکت های بزرگ در سال 2001 و 2002 که اغلب به خاطر کلاهبرداری های حسابرسی بود نمود بیشتری پیدا کرده است.
  • آگاهی بیشتر سرمایه گذاران فردی و گروهی نسبت به حق و حقوقشان
  • اصلاحات و رفورم در سیستم اقتصادی که فرصت را برای رشد شرکت های مستقل و همچنین سرمایه گذاری آزاد خصوصی مهیا کرد.
  • بیشتر شدن رقابت شرکت های بخش خصوصی و دولتی در حوزه داخلی و بین المللی که طیف وسیعی از قدرت انتخاب را برای مشتری فراهم کرد و شرکت ها را مجبور به افزایش کارایی شان کرده.
  • تغییرات اساسی در الگوهای سهامداری در شرکت های بخش خصوصی و دولتی.
  • اهمیت روزافزون حضور سرمایه گذارهای سازمانی و موسسات اقتصادی دولتی و تغییر نقش تدریجی شان از جایگاه وام دهنده به جایگاهی جدید در نقش سهامداران فعال و اصلی.
  • بورس سهام بیش از پیش به نقش خود به عنوان یک سازمان تنظیم کننده آگاه شده و در حال بررسی برای استفاده از صورت قراردادها به عنوان ابزاری در راه ارتقای سطح استاندارد حاکمیت شرکتی است.

منابع:

http://www.slideshare.net/neetups14/corporate-governance-30418747

http://www.asx.com.au/documents/asx-compliance/cgc-principles-and-recommendations-3rd-edn.pdf

http://www.slideshare.net/chetanjagtap77/corporate-governance-project

ترجمه از امیر محقق

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

51  −    =  49