افزایش گل به خودی های بانک مرکزی

یادش بخیر استاد اسدی، یازیکن سالهای نه چندان دور تیم ملی کشورمان را که در سالهای آخری که در تیم ملی بازی میکرد چنان لرزان در پست خود حضور پیدا میکرد و بانی گل به خودی میشد که در جامعه مصطلح شده بود هنگام بازی تیم ملی مربی یکی را مامور گرفتن ایشان کند.

حالا حکایت رفتار های بانک مرکزی شبیه بازی استاد اسدی عزیزمان شده است.از یک سو دستورالعمل  2004  شبکه بانکی پاکستان را برای مدیران عامل بانکهای ایران 2014 ابلاغ می کند.

از سوی دیگر از  مردم می خواهد که موسسات غیر مجاز را به این بانک معرفی کند. و چندی پیش بدون مطالعه محیطی اقدام به اجرای طرح کارمزد زد.

در اینجا چند سوال اساسی پیش می اید:

1-  آیا موسسات غیر مجاز اینقدر زیرزمینی فعالیت می کنند که برای شناسایی آنها نیاز است از مردم کمک بخواهیم؟ یعنی وضعیت کشور ما تا به این حد فروکاسته شده که موسسات غیر مجاز  آنقدر نامعلومند که بانک مرکزی که اساسی ترین مسئولیتش ایجاد نظم در بازار پول است از مردم کمک می خواهد.آیا اساسا موسسه این امکان را دارد که زیر زمینی فعالیت کند؟  اگر زیرزمینی فعالیت می کند آیا وظیفه شناخت آن بر عهده بانک مرکزی است یا نهادهای انتظامی و اطلاعاتی.

 2- تعریف بانک مرکزی از غیر مجاز دقیقا چیست آیا متخلف است یا عبارتی غیر از آن؟ به نظر می رسد عبارتی غیر از متخلف باشد چون هر فرد متخلف پیگرد قانونی دارد و نیروهای انتظامی مکلف به دستگیری آنها است. ولی اکنون بسیاری از موسسات در کشور ما مجاز نیستند و برخی  نیز چند روز پیش اسامیشان مطرح شد اما در حال فعالیت هستند و علت فعالیت آنها به خاطر تقاضای بازار و مراجعات مردم است. سوال این است آیا می شود موسسه ای از نظر بانک مرکزی غیر مجاز باشد اما از نظر نهادهای دیگر متخلف نباشد؟ اگر چنین فرایندی است  راه چاره ای برای حل آن ایاوجود دارد؟ اگر وجود ندارد پس دست کم مردم را در این چالش اجتماعی وارد نکنیم.

3- آیا چنین درخواستی از مردم باعث کاهش وزن بانک مرکزی در اداره و نظارت بر امور بانکی و پولی نیست. آیا اساسا بانک مرکزی به فکر حفظ شان خود هست؟ آیا ازمشاورانی استفاده می کند که جایگاه بانک مرکزی را به درستی درک کرده باشند. نباید فراموش شود که نهاد ناظر پولی در نحوه نظارت با نهاد نیروی انتظامی متفاوت است. ابزارهای در اختیار هر یک از این دو از زمین تا آسمان با هم فرق دارد. یکی پلیس،نیروی اطلاعاتی، اسلحه و باتوم دارد و دیگر تنها ابزارش آیین نامه و دستورالعمل است. بنابراین بانک مرکزی نمی تواند همانند نیروی انتظامی عکس یک متخلف را منتشر کند و از مردم بخواهد که در دستگیریش کمک کنند.اینها شان بانک مرکزی را به خطر می اندازد.

4- مرز بین اطلاع رسانی موثر و غیر موثر و بلکه مخرب را در بانک مرکزی چه کسی تعیین می کند. اساسا  تفاوتی برای آن قایل است؟ در سالهای دولت تدبیر و امید مگر نه این است باید اطلاع رسانی ها در عین توجه به شفافیت بر اثربخشی نیز مبتنی باشد؟ آیا این نوع اطلاع رسانی هایی که بانک مرکزی انجام داده همانی است که باید باشد؟ نباید ازیاد برد که قرار نیست تبلیغ چیزی را کنیم که نیستیم باید چیزی را بگوییم که آنچه هستیم را به مردم نشان دهد تا درسایه این تعامل به رشد برسیم.

5- آیا اساسا بانک مرکزی به این مسئله قایل است که دربازی شطرنج تنهایی و بدون مطالعه بازی حریف نمی توان بازی کرد؟ این عادت نزد بانک مرکزی مسبوق به سابق چند ده ساله است. نرخ سود را تنهایی تعیین می کند. بانکها را ادغام یا منحل میکند. برداشت شبانه انجام میدهد..و…اما اکنون  زمان ان رسیده که شطرنج را درست بازی کنیم در غیر این صورت همینی میشویم که اکنون هستیم و دستورالعمل 2004 پاکستان که از مشکلاتشان به خوبی باخبریم را 11 سال بعد ما باید به بانکها ابلاغ کنیم.

و بسیاری سوالات دیگر…که از حوصله این مبحث خارج است..

به هر روی به نظر می رسد بانک مرکزی در انتخاب راهبردهای مختلف خود بخصوص اطلاع رسانی تجدید نظر بنیادین انجام دهد.

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

42  ⁄  6  =