گناه «اسید فروشان» چیست؟

برای رسیدن به بازار اسیدفروش‌ها باید از راسته خیابان درشکه‌سوارها گذشت و رسید به خیابان ناصرخسرو شلوغ و درهم؛ خیابانی که از کنار هر دونفر بگذری حتما یک‌نفر آنها زیر گوشت دارو را آرام زمزمه می‌کند تا بالاخره مشتری خود را پیدا کند.

روزنامه شرق: برای رسیدن به بازار اسیدفروش‌ها باید از راسته خیابان درشکه‌سوارها گذشت و رسید به خیابان ناصرخسرو شلوغ و درهم؛ خیابانی که از کنار هر دونفر بگذری حتما یک‌نفر آنها زیر گوشت دارو را آرام زمزمه می‌کند تا بالاخره مشتری خود را پیدا کند.

در کوچه «خدابنده‌لو»، چندکوچه پایین‌تر از کوچه مروی، صنف اسیدفروش‌ها جمع‌اند. یک‌کوچه مانده به خدابنده‌لو بوی اسید را می‌توان حس کرد و بعد ردیف مغازه‌هایی که روی شیشه‌شان نوشته شده: «آزمایشگاهی»، «صنعتی»، «بهداشتی»، «آبکاری»، «آرایشی و خوراکی».

در میان این‌همه کاربرد اسید در زندگی روزانه، اما هستند هنوز دست‌های مرتعشی که اسید بر صورت دختران می‌پاشند؛ از اصفهان تا تهران، از ایلام تا خراسان.

ظاهرا شهرداری قصد دارد این صنف را از «خدابنده‌لو» کوچ دهد اما آزمایشگاهی‌فروش‌ها از بر خیابان «ناصرخسرو» بهره می‌برند و معاملات‌شان را همین‌جا «فاکتور» می‌کنند.

محمد علی‌نسب، از فروشندگان آزمایشگاهی می‌گوید که در این 10سال به آدم‌های ناشناس اسید نفروخته: «باید فرم کارپردازی شرکت داشته باشند با کارت. کارپردازها هم عموما آشنا هستند، در غیر این صورت نمی‌توانند از این پاساژ جنس خرید کنند.» پاساژی در کار نیست، منظورش ساختمان‌هایی است که کنار هم قرار گرفته‌اند و معمولا به صورت عمده، اسید خریدوفروش می‌کنند.

عبداللهی یکی دیگر از کسبه اینجاست که مشتریانش را فقط طلافروش‌ها تشکیل می‌دهند: «خرید طلافروش‌ها خرده است و معمولا با سربرگ طلاسازی انجام می‌شود. آنها برای تیزاب سلطانی، اسیدسولفوریک و اسیدنیتریک نیاز دارند و ما در اختیارشان قرار می‌دهیم.»

هر لیتر اسیدسولفوریک کمتر از 10هزارتومان قیمت دارد اما هر قطره‌اش می‌تواند پوست را بسوزاند و خاکستر کند! عبداللهی به یاد می‌آورد که سال گذشته پسرکی سراسیمه داخل مغازه شده و تقاضای اسید کرده: «شگرد اسیدفروش‌ها این است که از مشتری، چندوچون دقیق اسیدی که می‌خواهند را می‌پرسند؛ مثل غلظت، درصد و مقدار. اینطور دست طرف ‌رو می‌شود.» او به آن جوان اسید نداده اما چندروز بعد در روزنامه خبر یک اسیدپاشی را در میدان کاج شنیده که معنی‌اش می‌شود «جوینده، یابنده است».

علیرضا، شاگرد او توضیح می‌دهد: «هربار که اسیدپاشی می‌شود می‌آیند سراغ ما. ما صنف صنعتی هستیم و کارمان دارد چرخ بازار را می‌چرخاند. کسی هم اهل زیروروکشیدن نیست چراکه اوضاع کاسبی خودش کساد می‌شود. باید بروید سراغ آنها که اینقدر به آدم‌ها رو داده‌اند که در روز روشن روی دختران معصوم اسید می‌پاشند، نه سراغ ما.»

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

43  −    =  36