اقتصاد مساله نیست
اقتصاد ما همانند فردی است که درخیابان به وسیله عوامل بیرونی مصدوم شده و بر زمین فرو افتاده است و مردم با اهداف مختلف به دور او جمع شدهاند و همین تجمع، به عامل اصلی تبدیل شده تا فرد مصدوم به دلیل اینکه اکسیژن به او نمیرسد به کما رود در حالی که اگر همین افرادی که هر یک نظر میدهند و نسخهای میپیچند یا اهداف دیگری دارند را از اطراف بیمار دور کنیم این شخص مصدوم هنوز آنقدر توان دارد که برخیزد و خویش را به بیمارستان یا نزدیک ترین مرکز درمانی برساند.
اما بیمار به دلیل تجمع بیش از حد به کما رفته و حالا پزشکی که مسوول نجات وی شدهاند نیز بجای اینکه در ابتدا دور کردن افرادی از اطراف بیمار را در دستور قرار دهند بعضا خود بر خیل جمعیت اطراف بیمار اضافه شده و زمینهساز افزایش استرس،هیاهو، گرد و خاک و کمبود اکسیژن شدهاند. به نظر میرسد دولت و افرادی که مامور درمان اقتصاد ایران شدهاند بیش از آنکه برای بهبود بیمار تلاش کنند حواشی وی را به حداقل برساند در جنین صورتی اقتصاد ایران خود آنقدر توانایی دارد که خود را به درمانگاه برساند.
ظرفیتهای اقتصاد ما
اگرچه اقتصاد ما برای سومین بار دچار رکود تورمی شده و این بار واقعا به کما رفته اما نباید از یاد ببریم که اگر در یک محیط منفک از عوامل برونزا آن را بررسی کنیم به وضوح می بینیم که اقتصاد در کشور ما اصلا ناتوان نیست. به این علت که پایه ها و بنیانهای اقتصادی (اعم ازصنعتی، تجاری و خدمات)در کشور ما اگرچه در حد کشورهای توسعه یافته نیست اما در عین حال با فاصله قابل توجه از منطقه جلوتر است. برای مثال نظام بانکی ما با داشتن نزدیک 30 هزار شعبه در سراسر کشور در هر نقطه که اقتصاد بخواهد میتواند پولرسانی کند. بازار سرمایه ما اگرچه عمق زیادی ندارد اما در عین حال ظرفیتهایی را که داراست کم هم نیست. شهرهای صنعتی در کشور ما قدمتی بیش از 50 سال دارند.زنجیره تامین تا حد زیادی پاسخگوی نیازهاست و سازوکار اصناف و اتحادیههای صنفی در شکل نسبتا مطلوبی نظام توزیع را هم به صورت داخلی و هم بین المللی سامان می بخشد.
ساختار اقتصاد دولتی با وجود قانون اصل 44 اگرچه کاملا از دور خارج نشده اما ابهت خود را از دست داده است و بخش خصوصی اکنون جسارت رشد کردن را یافته است.
در بخش مالیاتی اگرچه همه بنگاه و و صاحبان درآمد مالیات پرداخت نمیکنند اما با این حال نزدیک 70درصد جامعه مالیات میدهند و این برای یک کشور در حال توسعه معدل خوبی است.
در حوزه آموزش نیز وجود کشور ما در ردههای مختلف از فنی حرفهای گرفته تا سطوح عالی علمی به ارایه دانش آموخته پرداخته است و طبعا از این نظر نیز دچار خلا نیست اگرچه میتوانستیم شرایط بهتری داشته باشیم اما شرایط فعلی نیز برای حرکت نسبتا مطلوب است
از سوی دیگر در کشوری که سابقه حدود 80 ساله در بحث برنامهریزی و حدود 90 ساله در بانکداری دارد طبیعتا میتوان انتظار داشته باشیم که از بدنه نسبتا قوی برخودار است.
حتی وجود ساختار دولت مدرن در ایران که قانون در آن جاری و ساری بوده باشد جز در دورههای کوتاه، قدمتی از مشروطیت تا اکنون داشته است.
بر همین اساس به نظر میرسد بیش از آنکه اکنون اقتصاد نیاز به توجه دارد حواشی اقتصاد باید کاسته شود و به تعبیر دیگر اگر دولت بتواند اطراف بیمار را خلوت کند بیمار خود آنقدر توان دارد که با اندکی کمک خود را به مرکز درمانی برساند.
بنابراین اگر دولت قرار است در راستای بهبود اوضاع برنامهریزی کند باید مرکز تاکید خود را از اقتصاد به اجتماع، سلامت اداری، سیاست، فرهنگ و بینالملل تغییر دهد. بر همین اساس یکی از انتقادهای اساسی نسبت به بسته نبودن نگاه چند وجهی به وضعیت حاکم است.
ریشه یابی
وقتی به ترکیب افراد تدوینکننده و محتوای بسته خروج از رکود غیرتورمی مینگریم بیشتر مهندسی اقتصادی به چشم میخورد.در حالی که برای خروج از وضعیت مورد اشاره مهندسی کل اجتماع ضروری به نظر می رسد. منظور مهندسی کل اجتماع، مهندسی در همه ابعاد فرهنگی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بینالملل است.
دولت تدبیر و امید البته در حوزه تسهیل امور بینالملل تلاشهایش را قبل از اقتصاد آغاز کرد و اتفاقا این تلاشها در مسیر کاهش شیب تورم بسیار موثر بود و به جرات میتوان گفت که بعد عامل «پیروزی حسن روحانی در انتخابات » عامل موثر دوم در ایجاد ثبات نسبی در اقتصاد نتایج حاصل از مذاکرات هستهای بوده است. این دو عامل هیچ یک اقتصادی نبودند و اثرات آن نه بر اقتصاد که بر ذهن و فکر افراد اثر گذاشت و برآورد آنان را نسبت به آینده خوشبینتر کرد، انتظارات تورمی را کاهش داد و نتیجه آن شد که ثبات دربازار ارز را شاهد بودیم(و هستیم) و کم کم بخش خصوصی سر از لاک بدر کرد و نمودار مصرف این بخش صعودی شد. بنابراین به نظر میرسد قبل از آنکه به اقتصاد بپردازیم باید حاشیههای اقتصاد را کاهش دهیم.
منبع:ماهنامه جویا شماره سوم