برنامه های شرکت خدمات در ارائه کیف پول الکترونیکی
فصل جدید پول خردها؛
سقف موجودی کیف پول نمی تواند نامحدود باشد و می بایست حد معینی برای آن در نظر گرفت. به نظر می رسد 200 هزار تومان می تواند مقدار مناسبی برای سقف کیف پول در ایران باشد.کیف پول شرکت خدمات انفورماتیک با داشتن قابلیتهای استاندارد و رقابتی در آینده نزدیک به بازار عرضه خواهد شد که با حذف برخی ضعفها و رعایت استانداردها، می تواند الگوی خوبی برای سایر پرداخت بان ها و استارت آپ ها باشد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، کیف پول شرکت خدمات انفورماتیک با داشتن قابلیتهای استاندارد و رقابتی در آینده نزدیک به بازار عرضه خواهد شد که با حذف برخی ضعفها و رعایت استانداردها، می تواند الگوی خوبی برای سایر پرداخت بان ها و استارت آپ ها باشد.با راه اندازی سامانه های سهند و مانا به عنوان ارائه دهنده زیر ساخت نشانگذاری و پیاده سازی استاندارد EMV که در حال انجام است و سپس یکپارچه سازی های لازم این کیف را قادر به اراوه سرویس مهم پرداخت موبایلی در حالت حضور فیزیک کارت card present خواهد بود.
طی گفتگو با علیرضا عزیزخانی مدیر مشتریان و دبیر کمیته توسعه کسب و کار شرکت خدمات انفورماتیک جزئیات بیشتری از بازار کیف پول الکترونیک خواهید خواند.
* هدف کلی ما بررسی بازار تراکنشهای خرد است و اینکه بر اساس این بازار در حوزة کیف پول چه کارهایی میتوان انجام داد. در ابتدا لطفاً بفرمایید پرداختهای خرد از نظر رقم و استاندارد ها در ایران داری چه جغرافیایی است؟
پیش از هر چیز ذکر این نکته را لازم می دانم که تاکنون استاندارد و معیاری برای پرداخت خرد در کشور تدوین نشده و لذا انتظار میرود تا بانک مرکزی در این رابطه اقدام کند. در خارج از کشور تعاریف مختلفی برای پرداختهای خرد وجود دارد از طرفی مدلهای کارمزدی در آنها کاملاً به بلوغ رسیده و نهادینه شده است؛ ولی در ایران مدل کارمزدی مشخصی نداریم؛ بنابراین نمیتوان با توجه به وضعیت موجود تعریف دقیقی برای پرداخت خرد و غیرخرد داشت.
در برخی از کشورها همچون استرالیا که از نظام بانکداری و زیرساخت پرداخت مدرن و استانداردی بهره می برند؛ استفاده از پین برای پرداختهای بالای 100 دلار الزامی است؛ البته میتوان برای پرداختهای کمتر از صد دلار هم استفاده از پین را الزامی نمود و این در اختیار شخص است.
طبق تعریف معمولاً مبلغ پایینتر از یک دلار در تراکنشهای خرید آنلاین را پرداخت خرد در نظر میگیرند؛ اما مبلغ 100 دلار بیشتر آستانه پذیرش ریسک است تا مشخص کننده مرز تراکنشهای خرد و غیرخرد. بر همین اساس متناسب با زیست بوم ریالی و فرهنگ خرید مردم، پیش از این میشد در ایران مبالغ کمتر از 20 هزار تومان را در زمره پرداختهای خرد به حساب آورد؛ اما به نظر من امروزه مبالغ کمتر از 40 یا حداکثر 50 هزار تومان را می توان پرداخت خرد در نظر گرفت که البته این نظر شخصی من است و نیازمند کارشناسی بیشتر می باشد.
همانطور که میدانیم و باور داریم تراکنشهای آنلاین که سامانه های بانکی را متاثر می سازند هزینه بر بوده و در واقع انگیزه اصلی برای تعریف و نظامند نمودن پرداختهای خرد بر می گردد به اینکه تراکنشهای آنلاین چقدر هزینه به شبکه پرداخت کشور تحمیل می کند؛ به تعبیر دیگر شاید بتوان گفت آندسته از پرداختها که در حد پایین تری از آستانه ریسک تراکنشهای آنلاین قرار میگیرند را می توان پرداخت خرد نامید؛ همچون حمل و نقل عمومی و سبد خانوار مانند نان، خواروبار، تره بار و خدمات دیگر مثل سینما که غالباً کمتر از 50 هزار تومان هستند.
* معیار کشورهایی که صد دلار را انتخاب کردند نیز اجناس ضروری و مورد استفادة آنها بوده است؟
تا آنجا که میدانم برای تعیین این حد و مرزها مطالعات و محاسبات دقیقی بر روی رفتارهای خرید، میزان نقدینگی موجود در سطح جامعه، میزان گردش پول نقد و سرانه تراکنشها انجام می شود و بر اساس نتایج بدست آمده، رگولاتور کشور مطبوع با شبکه های تامین کننده زیرساخت پرداخت مثل مسترکارت و ویزا به جمع بندی می رسند.
* بنابراین معیار آنها نیز همچون معیار اکوسیستم پرداخت در ایران است؟
به نظر می رسد یکی از معیارهای اصلی برای انتخاب آنها متوسط درآمد سالانة و سرانه شهروندان است؛ مثلاً اگر درآمد یک شهروند استرالیایی به طور متوسط 70 هزار دلار در سال در نظر گرفته شود؛ با توجه به سایر پارامترهای اقتصادی دخیل که در پرسش قبلی به برخی از آنها اشاره نمودم به معیاری برای تعیین حدود و ثغور این ارقام می رسند؛ البته همانطور که عرض کردم در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام میشود. ما هم در ایران نیازمند اجرای اینگونه تحقیقات جامع و فراگیر هستیم تا با انجام یک کار کارشناسی این مبالغ و حدود مشخص شوند.
* بنابراین تصور این است که 50 هزار تومان برای ایرانیها پول خرد محسوب میشود؟
در ایران خیر، به نظرم 50 هزار توان پول خرد نیست چون پرداخت خرد با پول خرد دو مفهوم متفاوت از هم می باشند.
همانطور که اشاره کردم در کشورهای غربی مبلغ خرد را زیر یک دلار در نظر می گیرند که درست هم هست مثلاً 90 سنت پول خرد است. اما اگر این الگو را برای ایران در نظر بگیریم؛ پول خرد شاید برای زیر 1000 تومان که پایین ترین اسکناس هست؛ معنی پیدا کند.
در کشورهای دیگر آنها طی تحقیقات بسیاری به چنین معیاری دست پیدا میکنند حتی به رفتارهای اجتماعی نیز توجه دارند. همانطور که قبلاً تاکید کردم؛ زیر صد دلار را نمیتوان خرد نامید بلکه حد و آستانه پذیرش ریسک است. در واقع وقتی من پین میزنم ریسک را مدیریت میکنم و وقتی از پین میگذرم مثلاً تا ریسک صد دلار را میپذیرم. در برخی کشورهای غربی 10 دلار پرداخت خرد محسوب میشود؛ چرا که در اکثر کسب و کارهای خرده فروش مثل خواروبار فروشی برای تراکنش زیر این مبلغ کارمزد بر عهده خریدار قرار می گیرد. در PayPal نیز تراکنشهای زیر 10 دلار خرد شناخته می شود.
با این فرضیات می توان انتظار داشت که مدل مناسب برای ایران می تواند زیر 50 هزار تومان باشد.
* کیف پولها چه سقفی دارند؟
در یک نمونه مثلاً استرالیا کیف پول به معنایی که در ایران وجود دارد، ندیدهام. در این کشور از فیزیک کارت های بانکی که از جنس مسترکارت و ویزا و یا اطلاعات پایه آنها که در موبایل قرار گرفته؛ برای انجام تراکنشهای پرداخت و خرید استفاده میکنند. در عین حال پیپل (PayPal) هم وجود دارد و بسیاری از طریق آن پرداختهای خود را انجام میدهند؛ حتی از طریق کیف پول پیپل می توان به شخص دیگری که اکانت پیپل دارد انتقال وجه زد.
اما سقف موجودی کیف پول نمی تواند نامحدود باشد و می بایست حد معینی برای آن در نظر گرفت. به نظر می رسد 200 هزار تومان می تواند مقدار مناسبی برای سقف کیف پول در ایران باشد.
* بانک مرکزی در خصوص تدوین استاندارد مشخص برای کیف پول تا کجا پیش رفته است؟
نسخة یک مستندِ "پرداخت بان" منتشر شده است و به عنوان سند مادر پیشروی کسانی است که قصد توسعه و انتشار نرم افزارهای کیف پول موبایلی دارند. در ابتدا از اصطلاح «راهبر کیف پول» استفاده میشد؛ اما امروز واژه «پرداخت بان» مصطلح شده است. این سند مرجع بوده و البته صددرصدی نیست. گاهی مدلی که بر اساس تجربیات موفق بینالمللی پیادهسازی میکنیم با آنچه بانک مرکزی اعلام میکند همخوانی ندارد؛ بنابراین میتوان آن را با مشورت و ارائه پیشنهاد به بانک مرکزی اصلاح کرد و این سند نیز احتمالاً نیازمند اصلاح است و بانک مرکزی هم بر همین مبنا، نسخه 1 آنرا به معرض کارشناسی گذاشته است.
* چه کشورهایی در حوزة کیف پول تجربة موفقی دارند؟
کشورهایی که جنس اروپایی و آمریکایی ندارند؛ مثلاً چین تجربة بسیار موفقی در این زمینه دارد. مثل علیپی (AliPay) همچون PayPal که دل eBay بیرون آمد؛ از کسب و کار بزرگ علیبابا بیرون آمده و سالهاست در حال فعالیت است. علیپی آنقدر بالغ و فراگیر شده که رقابتی بینبانکهای چین بوجود آمده تا حسابهای علیپی نزد آنها نگهداری شود.
* با توجه به گفته شما تجربة کیف پول در کشورهای توسعه یافته کمتر اما در کشورهای غیر اروپایی و آمریکایی بیشتر به چشم میخورد؛ علت آن چیست؟
بله درست است. این موضوع به زیست بوم پرداخت، نیاز جامعه و زیرساخت آن کشورها مربوط می شود؛ مثلاً در کنیا USSD پاسخ میدهد؛ چون زیرساختی بالغتر از آن وجود ندارد تا به راحتی در دسترس مردم قرار گیرد. ویتنام نیز چنین شرایطی دارد. در بررسیهایی که انجام دادیم، متوجه شدیم که بستر کیف پول در دو کشور کنیا و ویتنام بیشتر بر USSD قرار دارد؛ البته از محیط برنامه کاربردی موبایل استفاده کرده؛ ولی در نهایت زیرساخت USSD محیط انجام تراکنشهاست. در این دو کشور اپراتورها نقش بسیار قویای دارند. در کشور ما نیز اپراتورها نقش مهمی دارند؛ ولی با توجه به ساختار و قوانین پولی ما ناچار به تبعیت از قوانین بانک مرکزی هستند مثل جیرینگ که به نظر من یک تجربه موفق داخلی می باشد.
البته USSD هنوز هم کاربردهای خاص خود را داشته و ما در طرح خودمان USSD را فراموش نکرده ایم؛ چون گاهی که شبکه دیتا در دسترس نیست؛ USSD میتواند کارگشا باشد.
* به جز علیپی کیف پول پیتیام (Paytm) در هند است نیز تجربة موفقی دارد ضمن اینکه 20 درصد سهام آن متعلق به علیپی است. علت موفقیت آن بیشتر ریشه در چه عاملی دارد؟
ظاهراً این گونه مدلها مانند علی پی و پی تی ام بیشتر در جوامع پر جمعیت پاسخ میدهد و کیف پولِ پرداختهای خرد را توجیهپذیر میکند. در یک نمونه مثلاً امروز در نانواییهای ما دستگاه کارتخوان که ارزشی بیش از یک میلیون تومان دارد، استفاده می شود. شرکت های پرداخت باید سرمایهگذاری هنگفتی در این زمینه انجام دهند از طرفی هزینه های پنهان تراکنشهای آنلاین گرانتر از آنچیزی در می آید که ما تصورش را می کنیم.
در واقع بستر انجام تراکنشهای خرد شبکه های کیف پول آنلاین و یا آفلاین است که مدار بسته داخلی خود (Closed Loop) این تراکنشها را مدیریت می نمایند. در واقع اگر محدودیت و هدایتی برای انتخاب انجام تراکنش (اینکه با کارت انجام شود یا از طریق کیف پول) وجود نداشته باشد؛ کیف پول در کشور ما با اقبال و استقبال روبرو نخواهد شد.
* در خصوص علیپی و پیتیام و چه چیز سبب موفقیت آنها شده است؟ احتمالاً آنها الگوی اصلی شما در پیادهسازی این مدل در ایران هستند.
من موفقیت این سامانه را ناشی از دو عامل می دانم .یکی تعداد پذیرندهها و دیگری میزان فعالیت آنها. در حوزه کیف پول نقش پذیرنده بیشتر از کاربر است و لذا باید پذیرندهای نقش آفرینی کند که فعال باشد. برای اینکه به پذیرنده انگیزه فعالیت بدهیم باید امتیازات خاصی برای او قائل شویم. این روند در بازار رقابتی وجود دارد؛ مثلاً 12 پیاسپی در ایران در حال فعالیت هستند که به هر شکلی رقابت میکنند و در حوزة پذیرندگی امتیازات زیادی میدهند؛ به همین دلیل است که در اکثر فروشگاهها شاهد حضور چند دستگاه پایانه فروشگاهی هستیم و بعضاً مشاهده می شود فروشگاهدار ترجیح میدهد از یکی از آنها بیشتر استفاده شود؛ چون پذیرنده قصد دارد برای نیل به امتیازات و جایزه ایکه در آن رقابت در نظر گرفته شده تلاش کند. دوم کاربر یا مشتری است که باید بر اساس مدلهای بازاریابی طراحی شده؛ ترغیب شوند برای پرداختهای خود از محیطهای این چنینی استفاده کنند.
امروز استفاده از کارت برای انجام خریدها جایگاه ثابت و رو به رشدی پیدا کرده و تعداد تراکنشهای خودپرداز به تدریج در حال کاهش است. چند سالی هست که از طریق کارت فقط میتوان روزانه 200 هزار تومان از خودپرداز دریافت کرد و این میزان تغییری نکرده است؛ چون نیازی برای آن احساس نمیشود. همین سناریو و رویکرد را نیز می توان برای کیف پول مد نظر قرارداد. حتی ایجاد قابلیت انتقال کارت به کارت در برنامه های همراه بانک و حتی کیف پولها، باعث شده که در برخی حوزه ها از انتقال کارت به کارت برای انجام خرید استفاده شود که این خود یکی از دلایل نیاز به راهکارهای مشابه کیف پول می باشد.
* درباره ساختار کیف پولی که طراحی کرده اید بگویید؟
کیف پولهای متعددی در چند سال اخیر در کشور شکل گرفته اند که آپ، تاپ، پات، اسنپ، کافه بازار و همراه پلاس نمونه هایی از آنها هستند. در حال حاضر نیز اکثر استارتآپها به نوعی در حوزه کیف پول و محصولات مشابه در حال فعالیت هستند. بهدلیل فقدان زیر ساختی، رعایت مباحث امنیتی همچون PCI و حذف ریسک های ناشی از نگهداری اطلاعات پایه کارت در موبایل، کیف پولهای موجود محدود به حفظ میزان معینی پول در خود بصورت e-Money / Mobile Money و انجام تراکنشها بر آن اساس بسنده نموده اند.
این خود سبب بروز محدودیت در انجام تراکنش شده و شاید کار با برنامه کاربردی را نیز دشوار کند. چون در این نوع کیف پولها کاربر ناچار به شارژ کیف پول خود است که در حال حاضر از درگاههای پرداخت یا همان IPG استفاده میشود که نیازمند انجام تراکنشی از جنس خرید می باشد و خوب استاندارد نیست. البته اگر بتوان API هایی استاندارد ایجاد کرده و در چارچوبی قانونمند در اختیار پرداختبان ها قرار داد؛ می توان تا حدود زیادی این مشکل را برطرف نمود.
کیف پول شرکت خدمات انفورماتیک با داشتن قابلیتهای استاندارد و رقابتی در آینده نزدیک به بازار عرضه خواهد شد که با حذف برخی ضعفها و رعایت استانداردها، می تواند الگوی خوبی برای سایر پرداخت بانها و استارت آپها باشد.
از طرف دیگر این شرکت بیش از یکسال است که سامانه های سهند و مانا را پیاده سازی نموده که ارائه دهنده زیر ساخت نشانگذاری یا همان توکنیزاسیون می باشد. در واقع با پیادهسازی استاندارد EMV که در حال انجام بوده و سپس انجام یکپارچه سازیهای لازم با سامانه نشانگذاری؛ زیرساختی استاندارد در کشور ایجاد میگردد که قادر به ارائه سرویس مهم پرداخت موبایلی در حالت حضور فیزیک کارت یا Card Present خواهد بود.
مطالعات بازار گسترده ای توسط تیم تحقیقات شرکت صورت گرفته و ما چند بخش مستعد برای کیف پول را شناسایی کرده ایم. یک نکته مهم و راهبردی را هم باید مد نظر قرارداد و آن اینست که با ایجاد یک زیرساخت استاندارد می توان ساماندهی و نظم خاصی به بخشهای سامان نیافته بازار داد. در اینجا جا دارد به نقش مهم و قابل تحسین سامانههایی همچون اسنپ و تپسی اشاره کنم که نقش بسزایی در ساماندهی سواریهای مسافر کش و پیکهای موتوری درون شهری ایفا نمودهاند. کیف پولهایی که به صورت تخصصی فقط در حوزه حمل و نقل کار می کنند از جمله "فون پی"، "پرداختم" و "تومن" هم تا حد خوبی موفق بودند اما با توجه به تغییر شرایط تسویه حساب پایا در سیکل های شاپرک و تقلیل تسویه حسابها از 7 مرتبه به 2 بار در 24 ساعت، آنها را با چالشهای جدی با پذیرندگان خود مواجه کرد و به نظر من اشکال در مدل درآمدی آنها می باشد که نیازمند اصلاح است.
در واقع پرداخت بانها می توانند سهم بسزایی در ساماندهی به بخش های بیسامان و فاقد صنف داشته باشند که این مورد یکی از اهداف سامانه کیف پول شرکت خدمات میباشد.
باتوجه به رقابت زیادی که در بازار شاهد آن هستیم شما چه مدل کسب و کاری را طراحی کرده اید که پاسخ دریافت کنید؟
در حقیقت مدل هایی که بتوان پیاده سازی خیلی متفاوت و متنوع نخواهند بود به هر حال باید فرهنگ ایرانی را نیز در نظر بگیریم برای مثال فردی که کیف پول را بر روی موبایلش نصب کرده است حاضر نیست به ازای هر تراکنش، کارمزد بپردازد لذا میبایست با بکار گیری ابزار تشویق کننده مثل بازی سازی و امتیاز دهی کاربر و پذیرنده را متمایل و وفادار نمود.
الگوی مصرف در حوزه پرداخت همچنان مبتنی بر کارت است و از کیف پول استفاده چندانی نمی شود چه تمهیدات و راهکارهایی برای تغییر این الگو دارید؟
همانطور که اشاره کردم؛ هدف اصلی بخشهایی از بازار است که استفاده از پایانه فروشگاهی در آنها توجیه اقتصادی ندارد. در عین حال نقش رگولاتور برای ایجاد شرایط لازم جهت هدایت و سوق دادن کاربران به انجام تراکنش های مبتنی بر کیف پول را هم نباید نادیده گرفت. از طرف دیگر داشتن آماری دقیق از اصناف نیز از مهمترین موضوعات است که نیازمند همکاری تمامی نهادهای ذیربط می باشد.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 37